
محور اصلی ژئوپلیتیک خلیج فارس را باید در رقابتهای منطقهای دانست که در سالهای ایران باستان شکل گرفته و انعکاس جهانی پیدا کرده است. نظریهپردازان مسائل راهبردی به این موضوع اشاره دارند که داریوش اولین لجستیک فرامنطقهای خلیج فارس را شکل داده است. دورانی که زمینه تحرک و نقشیابی ایران در حوزه فرامنطقهای را به وجود آورده است. چنین رویکردی را میتوان به عنوان بخشی از سیاست منطقهای دانست که تاریخ ایران را شکل داده و به این ترتیب ایران نیز بر تاریخ منطقهای تاثیرگذار بوده است.
تحولات ژئوپلیتیکی خلیجفارس در سالهای قرن 16 تحت تاثیر رقابتهای بینالمللی اسپانیا و پرتغال قرار گرفت. اندیشه قانون تقسیم را باید مربوط به نقشیابی دو قدرت بزرگ جهانی اوایل قرن 16 در نظام جهانی دانست. تاریخ خلیج فارس نشان میدهد که چگونه قدرتهای اروپایی تلاش پایانناپذیر برای تسلط منطقهای داشته و ایران در برخی از دورانهای تاریخی توانسته است موقعیت خود را ارتقا دهد. رویارویی نیروهای نظامی ایران در جنگ با پرتغالیها در دهه 1620 و پیروزی ناوگان نظامی ایران بر هلندیها در اوایل قرن 18 را باید نمادهایی از قدرت بازیگران منطقهای همانند ایران برای حفاظت از منافع و امنیت ملی خود دانست.
نقشیابی انگلیس در خلیجفارس مربوط به سالهایی است که جنگ تقسیم مستعمرات در سالهای 1756 تا 1763 شکل گرفته و از این دوران به بعد انگلیس توانست برای دو قرن نقش موازنهدهنده قدرت و کنترل امنیتی در منطقه را عهدهدار شود.
در سالهای دهه 1970 ایران توانست قدرت منطقهای خود در خلیجفارس را اعاده کند. نقش ایران در خلیجفارس به گونهای تدریجی افزایش یافته است. ایران در دهه 1970 نقش بازیگر منطقهای را در چارچوب دکترین نیکسون ایفا کرد و چنین رویکردی منجر به ارتقای قدرت منطقهای ایران برای اعاده سرزمینهای اشغالی بویژه جزایر سهگانه شده است. قدرتسازی ایران در سالهای بعد از انقلاب اسلامی به گونهای پایانناپذیر افزایش یافت و ایران توانست نقش پلیس منطقهای را به نقش بازیگر قدرت منطقهای تبدیل کند. نقشی که موقعیت ایران را ارتقا داده و چنین وضعیتی در سالهای بعد از دفاع مقدس تداوم یافته است. آمریکا در سالهای دهه 1990 و در چارچوب جنگ دوم خلیجفارس موقعیت خود را ارتقا داد، اما نتوانست ثبات و امنیت منطقهای را در خلیجفارس حفظ کند. به همین دلیل است که موقعیت و نقش ایران به طور تدریجی افزایش یافته و چنین فرآیندی را باید تابعی از قواعد ژئوپلیتیکی کشوری دانست که دارای تاریخ امپراتوری و رسالت حفاظت از ساختار انقلاب جهانی است. ارتقای نقش و موقعیت منطقهای ایران منجر به واکنش ایالات متحده و همچنین کشورهای منطقهای عرب شده است. ژئوپلیتیک خلیج فارس فراتر از اراده و سیاستهای اعلامی برخی از رهبران کشورهای جهان، سیاست قدرت را منعکس میکند. ژئوپلتیک خلیج فارس مبتنی بر قابلیت یگانهای دریایی تاکتیکی است که از توان لازم برای مقابله با تهدیدات بازیگران فرامنطقهای برخوردار است. در چنین شرایطی موازنه منطقهای دگرگون شده. نقش بازیگران منطقهای که خود را در چارچوب سیاستهای ایالات متحده تعریف میکردند به گونهای تدریجی افول پیدا کرده و در ازای آن بازیگران جبهه مقاومت از قدرت لازم برای اثربخشی در سیاستهای منطقهای و بینالمللی برخوردار شدهاند. واقعیت موجود سیاست و امنیت منطقهای را باید ظهور پدیده جدیدی دانست که در قالب ژئوپلیتیک مقاومت معنا پیدا میکند. ژئوپلیتیک مقاومت به معنای آن است که قدرت و سیاست بیش از آن که ماهیت فرامنطقهای داشته باشد باید در قالب الگوهای کنش منطقهای تعریف شود. خلیج فارس تا زمانی خلیج فارس باقی خواهد ماند که ژئوپلیتیک مقاومت محور اصلی سیاست منطقهای ایران بوده و مورد حفاظت کارگزاران تاکتیکی، عملیاتی و دفاعی قرار گیرد.
دکتر ابراهیم متقی/ استاد دانشگاه
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
عضو دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد