به گزارش جامجم، بعدازظهر ششم آبان سال 86 مردی با کلانتری تهرانسر تماس گرفت و از کشف جسد سوخته مردی 38 ساله به نام جواد در خانهای در بلوار شهید بهشتی تهرانسر خبر داد.
ماموران در آنجا حضور یافته و با جسد سوخته و پتو پیچی روبهرو شدند. مقتول بر اثر اصابت 50ضربه چاقو به بدنش به قتل رسیده و بعد جسدش به آتش کشیده شده بود. با هماهنگی قضایی جسد او همراه تار موی کشف شده در آنجا به پزشکی قانونی منتقل شد. در جریان تحقیقات اولیه از همسر باردار مقتول و خانوادهاش معلوم شد محل جنایت خانه قدیمیشان بوده و آنها در محله دیگری ساکن هستند. او هنگام ظهر از مغازه فروش موادغذاییاش بیرون آمد تا برای ناهار به خانه بیاید که ناپدید شده بود. در تحقیقات معلوم شد امیر که مستاجر مقتول بوده با او درگیر و پیش از این او را به مرگ تهدید کرده است. او تحتتعقیب قرار گرفت تا اینکه برادر مقتول دستنوشته تهدیدآمیزی را که به مغازهاش افتاده بود، نزد پلیس آورد و اعلام کرد این کار امیر است که میخواهد او را هم به قتل برساند. در ادامه با دستگیری امیر او به پلیس آگاهی منتقل شد و در بازجویی اعلام کرد بهدلیل اختلاف با مقتول او را تهدید کرده، اما قتل کار او نیست. در ادامه بررسیها معلوم شد تار مو و دستنوشته تهدیدآمیز متعلق به او نیست و آزاد شد.
در مرحله بعدی تحقیقات معلوم شد آخرین بار مقتول با برادرش دیده شده است. او 40 روز بعد از مرگ برادرش بازداشت شد و گفت او را ملاقات کرده، اما وی را نکشته است. پدرش که قیم دو نوهاش بود از پسرش شکایت نکرد و او بعداز مدتی آزاد شد.
با گذشت ده سال سرنخهایی بهدست آمد که برادر مقتول دوباره در مظان اتهام قرار گرفت. همسر مقتول و دختر و پسرش به قرار منع تعقیب در ارتباط با برادر شوهرش اعتراض کردند که پرونده به دادگاه کیفری استان تهران رفت که اعتراضات پذیرفته شد و پرونده برای رسیدگی بیشتر به دادسرای جنایی تهران ارسال شد. با دستور قاضی مرادی، رئیس شعبه دوم دادسرای جنایی تهران برادر مقتول سه روز پیش دوباره بازداشت و به پلیس آگاهی منتقل شد.
او به افسر تحقیق گفت: من و برادرم اختلافهایی با هم داشتیم اما قاتل نیستم. آن روز من به مغازه برادرم رفتم، او نبود و من با شاگردش ناهار خوردم. لباسم آنجا کثیف شد و آن را عوض کردم. در میانه راه برادرم را در مغازه یکی از اقوامش دیدم و بعد از او جدا شدم.
در این مرحله ماموران از همسر او تحقیق کردند که معلوم شد وی دیرتر به خانه آمده و هیچوقت عادت نداشته لباسش را همان روز عوض کند. همچنین تحقیقات از شاگرد مغازه مقتول نشان میداد روز جنایت مقتول برای خوردن ناهار به خانهاش رفته و برادرش دو بار به مغازه آمده و هر بار لباس جدیدی به تن داشته و در بار دوم که آمده خیلی هراسان بوده است. حتی ادعایش درباره ناهار خوردن در مغازه درست نیست.
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد