تداوم بحران برگزاری «مراسم ملی»

رویدادهای اجتماعی در بستر خیابان‌ها و میدان‌ها و شریان‌های ارتباطی میان آن‌ها شکل می‌گیرد و برای جمهوری اسلامی که بخش عمده مقبولیت خویش را از مدخل پشتیانی‌های محیطی کسب می‌کند (در رزمایش‌های بزرگی هم‌چون راهپیمایی 22بهمن و روز قدس) و دشواری‌ها و شورش‌ های سیاسی خویش را به مدد حضور مردمی پایان می‌دهد (در تظاهرات 23 تیر 78 یا 9 دی 88)، نحوه برگزاری «مراسم ملی» شاید موقعیتی حیاتی و تعیین‌کننده داشته باشد و توجه به جوانب آن امری ضروری.
کد خبر: ۱۰۷۷۷۴۷
تداوم بحران برگزاری «مراسم ملی»

در سه ساله اخیر، دیروز سومین رویداد مرتبط با شهادت، درتهران رخ داد: تشییع شهید محسن حججی. پیش از این در سال 94 دو رویداد مهم دیگر تشییع شهدای غواص و مدتی بعد شهدای منا بود؛ گزارش‌های عینی و مشاهدات بی‌واسطه حاکی از حضور پرشور، هدفمند، گسترده و متنوع مردمی است: چه به لحاظ سن و سال، چه از نظر جنسیت، چه سطح تحصیلات یا درآمد و چه نوع شغل و فعالیت. این میزان از تفاوت را فقط می‌توان در نمونه‌های منحصربه‌فردی چون روزقدس بعد از حمله رژیم اسراییل به غزه یا 22 بهمن بعد از 9 دی 88، مشاهده کرد.

شگفتی دیگر سرباز کردن و فعال‌ شدن اقدامات آتش به‌ اختیار متعددی است که از سوی افراد یا گروه‌های کوچک از توزیع پرچم و عکس‌نوشت و پلاکاردهای دست‌نویس گرفته تا آب‌آشامیدنی و شربت و دادن شکلات به کودکان می‌توان دید؛ رفتارهای خودجوشی نظیر خرید گل برای پرتاب‌کردن روی تابوت‌ شهدا، پخش سیار مداحی از روی خودرو و... را نیز می‌توان به این فهرست افزود.

اما در برابر این حماسه حضور، واکنش یا برنامه‌ریزی اجرای برنامه‌ها در شرایط بسیار نامطلوبی قرار دارد؛ با وجود آن‌که هیچ‌کدام از این نمونه‌ها به‌صورت ضرب‌الاجلی و فوری اتفاق نیفتاده‌ و برپا نشده‌اند و می‌شد پیش‌بینی‌های لازم را در قبال آن‌ها انجام داد.

به‌عنوان نمونه، یک نقطه مرکزی ابتدایی برای شکل‌گیری مراسم اعلام می‌شود و با تاکید بر حضور یک یا چند سخنران؛ گویا یک مجلس ترحیم یا بزرگداشت است که می‌بایست همه مردم در لحظه‌ای واحد، در نقطه‌ای خاص گردهم آمده، فاتحه‌ای خوانده و پذیرایی‌ای شوند و بیرون روند. حال‌ آن‌که نفس چنین برنامه‌هایی، گرد‌هم‌آیی و نمایش وحدت و انسجام در سراسر شهر است تا پیام‌های آن در حوزه عمومی به وضوح شنیده شود.

برفرض صحت چنین رویکردی (یعنی متمرکزکردن برنامه در نقطه‌ای خاص و وادارکردن مخاطبان به گوش‌دادن خطابه‌‌ها)، معضله عملیاتی دیگری بروز می‌کند و آن‌هم نحوه اتصال میدان مرکزی با خیابان‌های مرتبط است؛ در آن‌ها نه بلندگوهایی تعبیه می‌شود که مردم از محتواهای خطابه اصلی با خبر شوند، نه دستگاه‌های صوت مداحی‌ای وجود دارد که هیجان‌ مشارکت‌کنندگان را افزایش داده و جهت دهد و نه به هیچ‌وجه مردمی که در مسیرها قرار دارند، از مراحل برنامه خبر دار می‌شوند تا مثلا انتخاب کنند که خود را به نقطه مرکزی برسانند یا در راه تشییع قرار بگیرند.

این آفت در هر سه برنامه مذکور در بالا (تشییع شهدای منا، غواص و حججی) تکرار شده و ظاهرا بنای تکرارنشدن هم ندارد.

این آشفتگی کانونی که جنبه محتوایی داشته با در آمیختن به مجموعه‌ای از بی‌نظمی‌های مدیریتی در سطح حمل و نقل، انسداد راه‌ها، هدایت خودروها، ازدحام جمعیت و... معمولا فارغ از آن‌چه در دوربین‌های بخش مرکزی بازتاب داده و از سیما پخش می‌شود، به ناخرسندی مشارکت‌ کنندگان و همسایگان برنامه‌ها منجر می‌شود که کاملا نیز به حق است؛ گویی هیچ تجربه‌ای در تمام این سال‌ها در مراکز متولی برگزاری این‌گونه مراسم ملی (نظیر شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی که از بنیان برای چنین امری تاسیس شده) انباشته، منتقل و روزآمد نشده است تا یک گردهم‌آیی با چنین اهمیتی، به اهداف کامل خویش نزدیک‌تر شود.

دکتر فرشاد مهدی‌پور - عضو هیات علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها