در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
خبری که چند سال پیش تیتر صفحه حوادث بسیاری از روزنامهها شد و از حضور زن و شوهری جوان، در شعبه سوم دادیاری دادسرای بعثت تهران به خاطر چشم و همچشمی حکایت میکرد؛ بهانهای تکراری برای جدایی خیلی از زوجها، اما با این تفاوت که این بار زن جوان شوهرش را وادار کرده بود کلیهاش را بفروشد تا اتومبیلی درست همانند اتومبیل باجناقش تهیه کند!
آثار زیانبار رقابتی نابرابر
تعجب نکنید؛ حرف تازهای نیست. حکایت چشم و همچشمی و آثار و عواقب زیانبارش بر زندگی خانوادگی بسیاری از زوجها همینقدر عجیب و همینقدر ویرانگر است. فصل مشترک زندگیهای اینچنینی، یک جمله کوتاه سه کلمهای است: «چرا من نه؟!» همینجاست که خشت به خشت بسیاری از زندگیها روی همین سه کلمه بنا میشود و از اینجا به بعد خانوادهها در کوران رقابتی میافتند که انگار هیچوقت تمامی ندارد.
چشم و همچشمی شاید در نگاه اول یک پدیده قدیمی و نهچندان مهم باشد، اما کمی که در زندگی آدمهای دوروبرمان دقیقتر شویم نشانههای آن را همه جا احساس میکنیم. پدیدهای که به گفته بسیاری از کارشناسان حوزه خانواده میتواند به چالش جدید زندگیهای خانوادگی در روزگار معاصر هم تبدیل شود. آن هم در روزگاری که تجملگرایی در تمام جوانب زندگیها نفوذ کرده و تکتک اعضای خانواده را هدف گرفته است. این را نه از زبان ما که از قول یک استاد دانشگاه و کارشناس تحکیم خانواده بشنوید. از زبان دکتر محسن ایمانی استاد دانشگاه تربیت مدرس که معتقد است ریشههای این پدیده و معضل اجتماعی به رقابت ناسالم و الگوبرداریهای نادرست میرسد. ایمانی با اشاره به این موضوع تاکید میکند: «شاید به طور مشخص نتوانیم بگوییم که رواج این پدیده زیر سقف بسیاری از خانوادهها، دلیل جدایی برخی زوجها از یکدیگر است، اما اگر واقعبینانهتر نگاه کنیم میتوانیم مدعی شویم که این عامل جزو عوامل زیرپوستی است که در نهایت با تشدید اختلافات بین زوجین میتواند ستونهای یک زندگی را به لرزه بیندازد.»
این کارشناس تحکیم خانواده ادامه میدهد: «با وجود علم و آگاهی بسیاری از خانوادهها درباره آفتهای این نوع خاص از رقابت در زندگی زناشویی، متاسفانه شاهدیم این فرهنگ غلط نهتنها در سبک زندگی اسلامی ـ ایرانی ما نفوذ کرده، بلکه حتی در مواردی بیشتر از قبل هم تقویت شده است.»
دلیل این اتفاق به گفته ایمانی، رواج بیش از پیش تجملگرایی در جامعه است. جامعهای که افرادش، در دورهمیهای دوستانه و خانوادگی، جمعهای کاری و از طریق رسانههای دیداری، شنیداری و البته فضای مجازی در معرض مصرفگرایی قرار میگیرند و برای مصرفگرا شدن دنبال بهانهاند؛ بهانهای که بعضی وقتها هم از سر رقابت و چشم و همچشمی به دستشان میافتد.
استاد دانشگاه تربیت مدرس ادامه میدهد: البته باید به این نکته هم توجه کنیم که در مواردی هم این جامعه است که افراد را به سمت تکرار این رفتار ناپسند اجتماعی سوق میدهد. درحقیقت هر زمانی که ارزشهای حاکم بر جامعه به دلایل مختلف تغییر کند و افراد این جامعه جایگاه و ارزش اجتماعی را در مادیات بدانند، چشم و همچشمی هم رواج بیشتری پیدا میکند؛ چراکه عاملی است برای رسیدن افراد جامعه به جایگاه اجتماعی.
خواستههای نامعقول نتیجه رقابت با دیگران
بهانه برای چشم و همچشمی، برای اجبار خود و بقیه اعضای خانواده به فراهم آوردن شرایطی مشابه با شرایط دیگران، بسیار است؛ از ثبتنام تهتغاری خانه در یکی از مدارس معروف منظومهای درست مثل نوه دختری یکی از اقوام دور و خرید لوازم لوکس و آنچنانی حتی بهتر از لوازم چیده شده در منزل یکی از دوستان خانوادگی گرفته تا زاویهدار کردن فک و بالا کشیدن ابروها و جوانسازی پوست در رقابتی تنگاتنگ با همکار تازهوارد شرکت.
بهانههای ریز و درشتی که وقتی کنار هم چیده میشوند میتوانند به خواستههایی نامعقول برسند. خواستههایی عجیب، غیرمتعارف و در موارد زیادی غیرقابل باور درست شبیه ماجرای همان زوج ابتدایی گزارش که برای جدایی از همدیگر به دادگاه خانواده رفته بودند. اتفاقی که رفتهرفته به مولفهای ثابت در رفتار بعضی افراد تبدیل میشود؛ آنقدر که تمام تلاششان در زندگی عقب نماندن از دیگران در تمام جنبهها مخصوصا در زمینه مادیات باشد. هزینههای مادی و معنویای که از قِبَل این رقابت غیرسازنده و نهچندان سالم دامن خانوادهها را میگیرد، در نهایت میتواند دریای آرام زندگی مشترک خیلیها را به دریایی مواج و توفانی تبدیل کند.
مینا مولایی
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد