اصولا جایگاه صنایع کوچک و متوسط در اقتصاد چیست؟
باید در نظر داشته باشیم، اصولا 70 تا 80 درصد کل اقتصاد سراسر جهان مربوط به SMEها یا همان شرکتهای کوچک و متوسط است. وقتی آمارهای بینالمللی را نگاه میکنیم، میبینیم که در برخی زمینهها مثل اشتغال، ارزش افزوده کل اقتصاد کلان به حوزه صنایع کوچک و متوسط مرتبط است.
کشورهایی در جهان وجود دارند که بالغ بر 80 درصد اشتغال آنها در صنایع کوچک و متوسط ایجاد شده است و
50 تا 85 درصد از ارزش افزوده ایجاد شده این کشورها مربوط به فعالیت شرکتهای کوچک و متوسط است.
نکته قابل توجه این است که براساس برآوردهای انجام شده، 30 درصد کل صادرات آنها در اختیار SMEها قرار دارد، درحالی که این نسبت برای ایران تنها
10 درصد است. پس اگر بگوییم بخش قابلتوجهی از اشتغال در این شرکتها ایجاد شده، غیرواقع نیست.
با درنظر گرفتن جایگاه صنایع کوچک و متوسط در اقتصاد، آیا شما با تعریف فعلی موجود از این صنایع در اقتصاد ایران موافق هستید؟
در ایران، صنایع کوچک به آن گروه از صنایع گفته میشود که کمتر از 50 نفر پرسنل داشته باشند، اما نباید فراموش کنیم که فناوری درحال تغییر است و شرایطی مهیا شده که برخی شرکتها مثل استارتآپها با تعداد انگشت شماری از پرسنل، گردش مالی و فعالیت اقتصادی بالایی دارند و نمیتوان آن را در بخش صنایع کوچک درنظر گرفت. بنابراین، اصولا این که بخواهیم براساس نیروی انسانی واحدهای صنعتی را تقسیمبندی کنیم، اشتباه است، به این دلیل که در کشورهای پیشرفته گردشمالی، میزان مبادلات تجاری و چندین آیتم دیگر درنظر گرفته میشود تا در نهایت تصمیم بگیرند، این شرکت در کدام بخش قرار گیرد.
تعریف این صنایع در قانون آمده و برای تغییر آن روند طولانی لازم است. پیشنهاد شما چیست؟
پیشنهاد میکنم با استفاده از ظرفیتهای قانونی، کارگروهی متخصص در این زمینه تشکیل دهیم که بروکراسی اداری تغییر قانون در مجلس را نداشته باشد و این کارگروه با جلسات منظم سالانه یا دوسالانه خود نسبت به بازنگری از تعریف صنایع کوچک، متوسط و بزرگ برنامهریزی کند. به این ترتیب میتوانیم موثرتر گام برداریم.
حالا که صحبت از واحدهای صنعتی کوچک و متوسط شد، آیا واقعا به نظر شما رکود در این صنایع حکمفرماست؟
اگرچه فضای سنگینی در صنایع مختلف کشورمان داریم، اما مسیر رونق نسبت به گذشته هموارتر شده و کمکم شاهد بهبود شرایط هستیم. به عنوان مثال، طی یک فعالیت کارشناسی مشتریان خودمان را مورد بررسی قرار دادیم که آمار جالبی با این روش ایجاد شد. به این ترتیب که بالغ بر 80 درصد کسانی که از این صندوق ضمانتنامه گرفتهاند، هم افزایش نیروی کار داشتند و هم سرمایهگذاری بیشتری انجام دادهاند. بنابراین اصولا درحال عبور از مشکلات هستیم.
آیا این رشد، نشان دهنده رونق کسب و کار بوده است؟
به طور کلی و با توجه به ظرفیت فعلی صندوق بخش اندکی از صنایع کوچک به صندوق مراجعه میکنند تا بتوانند از امکانات آن استفاده کنند. بخشی از این ضمانتنامههایی که صادر شده، مربوط به احساس امیدواری به سیاستهای دولت است که باعث شده، تولیدکنندگان در این زمینه وارد شوند.
بخش دیگری هم به این نکته مربوط است که طی سال 95 اقدام کردیم برای شناسایی صندوق به ذینفعان. به همین دلیل تقاضای بالاتری را تجربه کردهایم. با توجه به همکاری تمام بانکها با این صندوق اصولا همه مشتریان بانکهای موجود به صورت بالقوه میتوانند مشتری صندوق باشند.
بسیاری از صاحبان صنایع تولیدی هنوز شناخت دقیقی از خدمات صندوق ندارند. دلیل اصلی این روند چیست؟
اولین دلیل این است که اصولا این صندوق، جوان است اما دلیل اصلی دیگر مربوط به میزان منابعی است که در اختیار داریم. به این ترتیب که با درنظر گرفتن میزان منابعی که در اختیار داشتیم، شاید منطقی نبود که بخواهیم جریان سازی کنیم. سال 94 تنها 35 میلیارد تومان سرمایه در اختیار داشتیم؛ شاید خیلی هم لازم نبوده که به همه 80 هزار واحد صنعتی و دو میلیون واحد صنفی بگوییم، ما هستیم و میخواهیم تسهیلات ارائه کنیم چون این روند منطقی نبود، اما بعد از این که سرمایه صندوق به 110 میلیارد تومان رسید، فضایی مهیا شد که این اقدامات انجام شد و محصولات جدیدی را هم به بازار عرضه کردیم که به همین دلیل بوده است.
عماد عزتی
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد