نتایج کنکور اعلام شد. باز هم مانند هر سال عده‌ای پاسخ خوشحال‌کننده شنیدند وعده دیگر از نتیجه چندان راضی نبودند. مسابقه‌ای بزرگ، عادلانه برگزار شد و شرکت‌کنندگان براساس میزان تلاششان جواب گرفتند.
کد خبر: ۱۰۶۰۹۸۰
اسرار موفقیت

گویی مسابقه فوتبال است و تمام دانش‌آموزان سال آخر دبیرستان بازیکنان آن هستند. این گوی بود و این میدان. با سعی و تلاش می‌توانستند به هدف برسند.

در این میان چند جوان کوشا که بیش از همه به درس و تحصیل اهتمام ورزیده بودند مدال رتبه برتر را برگردن آویختند.

بی‌شک هر جوان شرکت‌کننده آرزو می‌کند نام خود را در مقام نخست ببیند، اما حقیقت این است که هرکسی در حد سعی و تلاش خود به نتیجه می‌رسد.

این چند جوان موفق شده‌اند به آمال و آرزوی خود جامه عمل بپوشانند و به همگان ثابت کنند که دستیابی به عظیم‌ترین موفقیت‌ها تنها به خواست خودشان است.

به مصاحبه با چهار نفر از آنها می‌پردازیم تا از اسرار پیروزیشان آگاه شویم.

به ترتیب از آنها این سوالات پرسیده شده است:

1. روزانه چند ساعت درس می‌خواندید؟

2. این انگیزه شدید برای درس خواندن و تلاش کردن را چگونه پیدا کرده بودید؟

3. امسال از چه تفریحاتی صرف‌نظر کردید تا بتوانید بیشتر مطالعه کنید؟

4. آیا فکر می‌کردید رتبه برتر شوید؟

5. برای انتخاب دوست چه معیارهایی دارید؟ آیا آنها را هم از بین درسخوان‌ها انتخاب می‌کنید؟

6. قصد دارید در آینده چه شغلی داشته باشید؟

7. بعضی از والدین اصرار دارند برای فرزندان خود رفاه بیش از حد بیاورند و هزینه زیادی صرف کلاس و معلم خصوصی آنها نمایند. شما تا چه اندازه با این روش موافقید.

8. اگر امسال در کنکور شکست می‌خوردید چه عکس‌العملی نشان می‌دادید؟

محمدکاظم فقیه خراسانی رتبه 2 کنکور رشته ریاضی از شهرستان یزد

1. در روزهای مدرسه 6 ساعت. روزهای تعطیل حدود 12 ساعت.

2. از ابتدای مدرسه به درس علاقه داشتم، اما سال کنکور احساس می‌کردم سالی تعیین‌کننده در زندگی‌ام است. این مساله شوری مضاعف در من به‌وجود آورد. شب و روز درس می‌خواندم اما خسته نمی‌شدم چون آینده را در دست خود می‌دیدم. در این میان تشویق والدین هم بسیار موثر بود.

3. تقریبا هر عاملی که باعث هدر رفتن وقتم می‌شد را حذف کرده بودم. شبکه‌های اجتماعی، بازی‌های کامپیوتری و سایر موارد در برنامه‌های من نبودند تا بتوانم وقت کافی برای مطالعه داشته باشم.

4. امید داشتم رتبه دورقمی کسب کنم اما فکر نمی‌کردم نفر دوم شوم. برای کسب رتبه‌های نخست رقابت سنگینی در کار است و من هم بیش از تک رقمی شدن به دورقمی شدن فکر می‌کردم.

5. بیشتر از درسخوان بودن دوست به اخلاق او اهمیت می‌دادم.

6. هنوز تصمیم جدی نگرفته‌ام، اما به مهندسی برق علاقه دارم.

7. هرکاری باید تعادل داشته باشد. تا حدودی برای تحصیل نیاز به صرف هزینه است، اما افراط در این قضیه به بیراهه می‌انجامد. بهتر است والدین فرزندان خود را تشویق کنند و محیطی امن و آرام برای آنها شکل دهند. در مواقع ضروری هزینه کردن مفید است اما خرج کردن بیش از حد فایده‌ای نخواهد داشت.

8. به شکست فکر نکرده بودم، اما مطمئنا خیلی سریع خود را جمع کرده و برای سال بعد برنامه‌ریزی می‌کردم. دلیل نمی‌شود انسان سختکوش اگر یک مرتبه به هر دلیلی موفق نمی‌شود دست از تلاش بکشد و ناامیدشود. من هم در یک چنین شرایطی کار را از نو شروع می‌کردم.

امیرحسین قاسمی‌نژادرائینی رتبه یک کنکور علوم تجربی

1. روزهای مدرسه حدود 6 تا 7 ساعت درس می‌خواندم و روزهای تعطیل 10 ساعت.

2. من از همان سال اول دبستان به درس علاقه زیادی داشتم. از سال چهارم که درس‌ها جدی‌تر شد تلاشم را افزایش دادم، اما سال کنکور دیگر بیشتر از همیشه متمرکز شدم. موفقیت و پیروزی برایم ارزش زیادی داشت. دوست داشتم هر ماده درسی را تا حدی مطالعه کنم که به‌طور کامل مفهوم آن را دریابم. به همین دلیل تلاش فراوان می‌کردم و تا همه چیز را متوجه نمی‌شدم کار را رها نمی‌کردم. در این میان والدینم هم به من انگیزه می‌دادند و تشویقم می‌کردند و این هم درنوع خود تاثیر بسزایی در انگیزه بخشیدن به من داشت.

3. من به شبکه‌های اجتماعی یا بازی‌های کامپیوتری علاقه دارم، اما خاصیت این نوع تفریحات هدردادن بی‌رحمانه وقت مفید است. به همین دلیل همیشه این نوع سرگرمی‌ها را محدود می‌کنم و در سال کنکور تقریباً آن را به حداقل رساندم تا وقت تلف شده نداشته باشم. برای رسیدن به هرچیز باید از چیز دیگر گذشت و من هم با توجه به این مساله این‌گونه تفریحات را حذف کردم.

4. بله، به رتبه نخست فکر می‌کردم چون دقیقا به همین هدف تلاش کرده بودم.

5. برای انتخاب دوست به روحیه او اهمیت می‌دهم. برای من مهم است که دوستی قابل اعتماد و وفادار داشته باشم.

6. دوست دارم پزشکی بخوانم. به تخصص غدد علاقه زیادی دارم.

7. خوب است که والدین در حد ضروری برای فرزندان خود خرج کنند، اما رفاه بیش از حد ارتباطی به موفقیت ندارد. انگیزه از درون دانش‌آموز می‌جوشد و این خریدنی نیست.

8. شکست در زندگی برای همه پیش می‌آید. حتی تلاشگرترین افراد هم گاهی شکست می‌خورند، اما به نظر من فرد شکست ناپذیر کسی است که اگر زمین بخورد بلافاصله از جا برخیزد و به مسیر ادامه دهد. به همین دلیل اگر امسال در کنکور شکست می‌خوردم قطعا بلافاصله برای سال بعد برنامه‌ریزی کرده و مطالعه را شروع می‌کردم.

سما معیری رتبه یک کنکور هنر از تهران

1. روزهای مدرسه حدود 6 ساعت و روزهای تعطیل 10 ساعت مطالعه می‌کردم.

2. من درس خواندن را به شکلی هدفمند دوست داشتم. می‌دانستم که این مسیر به موفقیت و ساختن آینده‌ای خوب می‌انجامد. همین مساله موتور وجود من را به حرکت وامی‌داشت و باعث می‌شد بشدت درس بخوانم. انگیزه‌ای بسیار قوی داشتم و با تمام قوا ذهنم را متمرکز می‌کردم. درس خواندن واقعا لذت داشت.

3. من پیشتر زیاد ورزش می‌کردم، نقاشی می‌کردم و در حدی قابل قبول سرگرمی‌های مفید داشتم، اما امسال برای درس خواندن پیش از کنکور همگی را حذف کردم. فقط درس می‌خواندم و سعی می‌کردم دقیقه‌ای زمان را از دست ندهم.

4. رتبه یک کنکور برای من خارج از حد تصور نبود. معمولا وقتی در آزمون‌های آمادگی شرکت می‌کردم رتبه تک رقمی کسب می‌کردم و به همین دلیل تقریبا مطمئن بودم جزء نفرات برتر خواهم بود.

5. به اخلاق دوست خیلی اهمیت می‌دهم و لزوما به درسخوان بودن او اهمیت نمی‌دهم.

6. دوست دارم گرافیست شوم. به این شغل علاقه دارم و احساس می‌کنم در این مسیر می‌توانم قدم‌های بزرگی بردارم.

7. من هرگز به شکست فکر نمی‌کردم چون زیاد درس می‌خواندم و به‌طور منطقی نتیجه تلاش موفقیت است، اما اگر به هردلیلی شکست می‌خوردم راهی جز تلاش دوباره نبود. ناراحت می‌شدم اما خیلی زود برای سال بعد برنامه‌ریزی کرده و شروع به درس خواندن می‌کردم. هیچ شکستی در زندگی نباید مانع ادامه دادن مسیر باشد و من به این مساله توجه دارم.

8. اگر خود دانش آموز انگیزه کافی برای درس خواندن داشته باشد هزینه کردن در موارد ضروری مفید است اما به‌طورکلی پول خرج کردن بیش از حد موجب موفقیت نیست. خرج کردن باید به جا باشد و افراط و تفریط جایز نیست؛ به همین دلیل است که معمولا افراد موفق از بین مرفهین نیستند.

عرفان میران زاده مهابادی رتبه یک کنکور علوم انسانی از تهران

1. در روزهای مدرسه حدود 5 ساعت و در روزهای تعطیل بین 10 تا 11 ساعت درس می‌خواندم.

2. من در پیش دانشگاهی تغییر رشته دادم و از رشته ریاضی به علوم انسانی آمدم چون به علوم انسانی علاقه زیادی داشتم. یک بار در آزمون آمادگی برای کنکور شرکت کردم و رتبه بسیارخوبی کسب کردم. همین مساله به من امید و انگیزه داد و با خود فکر کردم اگر به همین نحو پرتلاش پیش بروم می‌توانم با رتبه بسیارخوبی قبول شوم. این شد که شبانه‌روز درس می‌خواندم و از پا نمی‌افتادم.

3. در سال پیش دانشگاهی تقریبا از تمام سرگرمی‌های غیرضروری گذشتم. شبکه‌های اجتماعی و سرگرمی‌های کامپیوتری را جمع کردم اما برای داشتن شورونشاط بیشتر هر هفته به‌طور منظم ورزش می‌کردم. حقیقتا نمی‌توان تلاش و کوشش را با وسایلی مانند شبکه‌های اجتماعی که زمان زیادی از ما هدر می‌دهند را یکجا جمع کرد. من هم این مساله را می‌دانستم و در سال کنکور از این سرگرمی‌ها دست شستم.

4. فکر می‌کردم رتبه خوبی کسب کنم اما رتبه یک را نه. برای کسب این رتبه رقابت زیاد است و من فکر نمی‌کردم رتبه نخست بیاورم.

5. معمولا دوستانم را از میان افراد سختکوش انتخاب می‌کنم. دوست سختکوش به من انگیزه می‌دهد تلاش بیشتری داشته باشم اما دوستی که به درس علاقه ندارد انگیزه سختکوشی را در من از بین می‌برد.

6. هنوز به‌طور جدی به تعیین شغل فکر نکرده‌ام اما به علوم سیاسی علاقه دارم و در این رشته ادامه تحصیل خواهم داد.

7. به نظر من دانش‌آموزان به دو دسته تقسیم می‌شوند: یک دسته از آنها خودکارند و خودشان بدون نیاز به نظارت والدین برای موفقیت تلاش می‌کنند. خرج کردن برای این دانش‌آموزان خوب است چون آنها از رفاه در مسیر یادگیری و موفقیت بهره می‌گیرند. دسته دیگر افرادی هستند که علاقه‌ای به درس ندارند و والدین اصرار دارند از طریق کلاس‌های گران و معلم خصوصی‌های گزاف آنها را صاحب علم و موفقیت کنند. این روش به هیچ وجه جواب نمی‌دهد. در واقع خلأ تلاش را نمی‌توان با پول خرید. انگیزه باید از درون بجوشد. والدین باید برای فرزند پرتلاش خود در جای لازم هزینه کنند اما اگر او انگیزه کافی ندارد این هزینه کردن فایده‌ای نخواهد داشت. در این مورد بهتر است والدین فرزند را برای تلاش بیشتر تشویق کنند و به او انگیزه ببخشند.

8. اگر شکست می‌خوردم بلافاصله برای سال بعد شروع به درس خواندن می‌کردم.

لیلا رعیت - روزنامه نگار

ضمیمه چمدان جام جم

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها