آرامش در زندگی برای مادران فراهم شود
جنایتهای خانوادگی در شمار قتلهایی است که از قدیم بوده، اما قتل فرزندان به دست مادران موضوعی است که در چند سال اخیر بیشتر دیده میشود. مادران به دلیل مشکلات روحی، اختلاف با همسر، اعتیاد و مشکلات مالی تصمیماتی عجولانه میگیرند و قتل بچهها و خودکشی را بهترین راهکار برای رهایی از این مشکلات میبینند.
لیلا اسماعیلی، کارشناس ارشد روانشناسی کودک در این باره میگوید: زمانی که گذری بر سایتها ورسانهها داشته باشیم با اخباری روبهرو میشویم که درارتباط با قتل کودکان و کودک آزاری آنها به دست مادران آنهاست. انگیزههای مختلفی برای ارتکاب این گونه جرایم وجود دارد. یکی از مواردی که باعث میشود مادری دست به قتل فرزند خود بزند، بروز پدیده شوم اعتیاد است.
این کارشناس ارشد روانشناسی ادامه میدهد: گاه دیده میشود یک مادر در خانواده دچار بحرانهای عاطفی و مشکلات روحی است. زمانی که این بحرانها درمان نشود، ممکن است به او جنون دست دهد و وی را به سمت و سوی جنایت سوق دهد. برای مثال وقتی فردی دچار افسردگی میشود باید درمان شود نه این که به همان حال در جامعه رها شود. در کنار این موارد میتوان گفت فقر مالی، فرهنگی، اعتیاد همسر، بدرفتاری شوهر و خانواده او نیز میتواند بسترهایی باشد برای این که مادران دست به جنایتهای تلخ بزنند.
اسماعیلی میافزاید: زمانی که بار روانی روی این گونه مادران افزایش مییابد، باعث میشود حالتهای روانی آنها مدام تغییر کند و باعث بروز رفتارهای خطرناک شود. گاه ممکن است این مادران با شنیدن گریه بچه یا شنیدن سرو صدای او از کوره در بروند و یکدفعه در اوج عصبانیت جان کودک خود را بگیرند. گاه دیده میشود رفتارهای نامناسب پدر با همسرش باعث میشود او دچار ناراحتیهای روحی شود و تمایلی به زندگی نداشته باشد که همین باعث میشود، مادر دیگر اطمینان، اعتماد و دلگرمی به شوهرش نداشته باشد و مرگ کودکان خود را رقم بزند.
وی یادآور میشود: مادران بیشتر زمانی در جامعه مرتکب قتل فرزندان میشوند که پدر رابطه حمایتی نسبت به همسرش نداشته باشد و اعتیاد، فقر و بیکاری داشته باشد. این باعث میشود مادر دیگر آن دلگرمی و احساس آرامش را نسبت به فرزندش نداشته باشد و جان او را بگیرد. برخی مواقع زنان در پی رابطههای پنهانی و غیرمتعارف که بابت مشکلات مالی یا اعتیاد دارند، صاحب فرزند میشوند. او برای این که از شر کودک خود رها شود، جان او را میگیرد یا نوزاد را رها میکند تا بار قانونی برایشان پیش نیاید و گرفتار نشود. اسماعیلی میگوید: رسانه در این زمینه باید فرهنگسازی کند. باید خطرات اعتیاد در خانواده بویژه برای مادران و عوارض ناشی از آن را بازگو کنند تا آنها دیگر سراغ اعتیاد نروند. وقتی زنی گرفتار اعتیاد باشد باید کمکش کنیم تا اعتیادش را ترک کند. او را به کانون خانواده و جامعه بازگردانیم. فیلمهای تلویزیونی وحتی برنامههایی که در رسانه ملی پخش میشود، میتواند درباره اثرات بد اعتیاد و عوارض آن، به خانوادهها آموزش دهد.
وی ادامه میدهد: برای مثال زنی که در شهر بجنورد دست به قتل سه فرزند خردسالش زده بود، ممکن است این زن از قشر مرفه نبوده و خانوادهاش دچار مشکلات مالی بوده باشد. ممکن است با همسرش اختلافهایی داشته باشد. ممکن است همین زن قربانی خشونت خانوادگی شده و درگیر بحرانهای روانی درمان نشده باشد. همه اینها میتواند دست در دست هم دهند و باعث شوند این زن دست به قتل فرزندانی بزند که با عشق و علاقه در حال بزرگ کردن آنها بوده است. برخی از این شرایط ممکن است به غفلت خود افراد به عنوان والدین در زندگی بازگردد به این معنی که آنها از سر غفلت باعث بروز مشکلاتی در زندگی خود شوند و خواسته یا ناخواسته جان فرزندان خود را بگیرند. همچنین دیده میشود برخی مادران به جای این که برای ترک اعتیاد خود به مراکز درمانی و کلینیکهای معتبر بروند، به عطاریهایی که اغلب غیرمجاز هستند بروند و قرصهای متادونی را مصرف کنند که باعث بروز مشکلات جسمانی و روحی برایشان میشود.
این روانشناس کودک میافزاید: اورژانس اجتماعی میتواند افراد را کمک کند تا راهحلهایی برای مشکلات خود بیابند. خیلی از افراد جامعه هنوز نمیدانند کار و نقش مددکاران اورژانس اجتماعی چیست. حتی سعی نمیکنند در تماس با شماره 123 اورژانس اجتماعی از آنها کمک بگیرند تا شاید مشکلات پیش آمده در زندگیشان را با مددکاران این گونه مراکز در میان بگذارند و از آنها راهنمایی بگیرند تا از بروز مشکلات پیشروی زندگیشان جلوگیری شود.
افسردگی را جدی بگیرید
محمد دژکام
روانشناس و مشاوره خانواده
قتل فرزندان در همه ادوار رخ میدهد، اما در سالهای اخیر به قتل رسیدن فرزندان به دست والدین بیشتر در جامعه بروز پیدا کرده است. مادرانی که به قتل فرزندانشان دست میزنند، اغلب انگیزههایی متفاوت در ارتکاب جنایتهایشان اعلام میکنند. عمده این انگیزهها در دو مبحث خلاصه میشود؛ یکی از این مباحث تفکر نادرست و دیگری موضوع افسردگی است. میتوان گفت مادران بیشتر به دلیل عوارض ناشی از افسردگی دست به قتل فرزندان خودمی زنند. آنها عمدتا نقشهای برای قتل فرزندان خود طراحی نمیکنند و یکباره این قتلها رقم میخورند. مواردی ازجمله فشارهای مالی، مرگ همسر و سخت بودن شرایط زندگی میتواند بسترهای افسردگی یک زن را فراهم کند. آمار افسردگی در ایران نسبتا بالاست و افرادی که فرزندان خود را میکشند شاید یک درصد افسردگان باشند. بسیاری از انسانهایی که فکر میکنیم در سلامت کامل بهسر میبرند نیز نوعی افسردگی دارند.
فردی که خودش را دوست ندارد، به طور یقین نمیتواند دیگران را هم دوست داشته باشد، بنابراین کشتن فرزند برای چنین فردی، کار سختی نیست. اگرمیزان افسردگی یک فرد افزایش یابد، باعث میشود در اخلاق، رفتار و افکار فرد تغییراتی شدید شکل بگیرد. او دیگر نمیتواند تصمیمهایی درست در زندگیاش بگیرد.
این فرد دیگر جان خود و افرادی که به آنها علاقه دارد برایش مهم نیست. مادر وقتی میبیند فرزندان به او وابستهاند، به گمان این که آنها سربارش هستند و نمیتواند با آنها به این زندگی ادامه دهد، دست به خشونتزده و علاوه براین که جان آنها را میگیرد، خودش نیز دست به خودکشی میزندکه گاه خودکشی وی ناکام و گاهی منجر به مرگ میشود. تصور او این است که مرگ فرزندان و خودکشی خود آخرین راه این زندگی پر از سختی و مشقت است. اولین گام برای پیشگیری از افسردگی و جنایات، شناخت بیماری است؛ یعنی زمانی که خود فرد نشانههای افسردگی را درخودش دید، باید آن را با اطرافیان در میان بگذارد و از آنان کمک بخواهد. اطرافیان نیز باید بیشتر با او در ارتباط باشند و او را کمتر تنها بگذارند. بهترین و مهمترین قدم برای پیشگیری از افسردگی، مراجعه به روانشناس است.
معصومه ملکی
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد