حزب حاکم پاکستان «شاهد خاقان عباسی» وزیر نفت سابق این کشور را برای نخست‌وزیری پاکستان معرفی کرد.
کد خبر: ۱۰۵۶۸۹۴
آینده دولت در پاکستان

«شاهد خاقان عباسی» برای نخست وزیری باید روز چهارشنبه آینده از پارلمان این کشور رای اعتماد بگیرد. نظر به اینکه حزب حاکم مسلم لگ (شاخه نواز) اکثریت کرسی های پارلمان پاکستان را در اختیار دارد، دادن رای اعتماد به «شاهد خاقان عباسی» و نشستن وی بر کرسی نخست وزیری پاکستان، پیشاپیش قطعی به نظر می‌رسد.

اما به گفته نواز شریف (نخست وزیر رد صلاحیت شده و مستعفی پاکستان) تصدی «شاهد خاقان عباسی» بر سمت نخست وزیری موقتی است، و شهباز شریف برادر نواز شریف بعد از ورود به پارلمان، نخست وزیری پاکستان را در یک سال باقی مانده تا انتخابات پارلمانی 2018 بر عهده خواهد گرفت.

مطابق قانون اساسی پاکستان نخست وزیر باید از میان اعضای پارلمانی حزب اکثریت مجلس معرفی شود، به همین دلیل شهباز شریف برای دستیابی به این سمت باید در انتخابات میاندوره‎ای مجلس ملی پاکستان که ظرف 45 روز آینده برگزار می‎شود شرکت کند و پس از راهیابی به مجلس به عنوان نامزد نخست وزیری معرفی شود.

نواز شریف همچنین برادرش شهباز را به جانشینی خود در رهبری حزب حاکم مسلم لیگ شاخه نواز معرفی کرد، اما این تصمیم برای نهایی شدن باید به تایید مجمع عمومی حزب برسد.

شهباز شریف، برادر 65 ساله نواز شریف از سال 2013 سروزیری ایالت پنجاب پاکستان را در اختیار دارد. شهباز شریف به دلیل روابط قوی با ارتش پاکستان می‎تواند از حمایت ارتش در سمت نخست وزیری برخوردار شود، و این شرایط موقعیت وی را در ساختار سیاسی پاکستان تا حدودی تثبیت خواهد کرد.
نام نواز شریف در "اسناد پاناما" که مربوط به سرقت های کلان برخی از رهبران کشورهای جهان بود افشا شد.

سرزمین دولت‌های ناپایدار

کشور پاکستان که در سال 1947 میلادی به عنوان کشوری مستقل از هند جدا شد، تا کنون 24 نخست وزیر را تجربه کرده است که هیچ یک از آنها نتوانسته است دوره 5 ساله نخست وزیری را به صورت کامل به پایان ببرد، و همه آنها به دلایل مختلفی نظیر عدم صلاحیت سیاسی، کودتای نظامی و یا دخالت مستقیم رئیس جمهور برکنار شده‌اند.

در این نواز شریف، رئیس حزب مسلم لیگ شاخه نواز تنها نخست وزیری است که برای سومین بار در تکمیل دوره 5 ساله نخست وزیری خود ناکام مانده است. «میان محمد نواز شریف» سیاستمدار 67 ساله پاکستانی در 25 دسامبر سال 1949 در شهر لاهور به دنیا آمد. وی از دوران حکومت ژنرال ضیاءالحق وارد عرصه سیاسی شد و به یکی از ارکان دولت پنجاب تبدیل شد.

از سال 1981 به عنوان وزیر دارایی ایالت پنجاب و از سال 1985 به عنوان سروزیر ایالت پنجاب انتخاب شد.

دوره اول نخست وزیری نواز شریف از 6 نوامبر سال 1990 شروع شد، اما به دلیل اختلافات سیاسی با غلام اسحاق خان، رئیس جمهور وقت پاکستان نتوانست دوره 5 ساله نخست وزیری را به پایان ببر، و به رغم حمایت دادگاه عالی و ارتش پاکستان ناگزیر در سال 1993 مجبور به استعفا شد.

دوره دوم نخست وزیری نواز شریف از سال 1997 آغاز شد. اما کودتای نظامی پرویز اشرف، رئیس ستاد مشترک ارتش پاکستان این دوره از نخست وزیری نواز شریف هم بی سرانجام ماند و در سال 1999 به پایان رسید.

پس از نواز شریف، بی نظیر بوتو در دو دوره از سال‌های 1988 تا 1990 و 1993 تا 1996 به نخست وزیری پاکستان رسید و در هر دو دوره به دلیل اتهام فساد مالی از قدرت برکنار شد.

علاوه بر نواز شریف و بی نظیر بوتو، 24 فرد دیگر هم در طول 7 سال استقلال سیاسی پاکستان به سمت نخست وزیری پاکستان رسیدند که تمامی آن‌ها به دلایل سیاسی، رد صلاحیت از سوی دادگاه عالی و یا کودتای نظامی برکنار شدند.

به همین دلیل پاکستان به عنوان متزلزل تریم واحد سیاسی در جهان شناخته می شود که تا کنون هیچ نخست وزیری در این کشور نتوانسته است دوره5 ساله قدرت را به سلامت طی کند، و همواره در میانه راه ناگزیر به استعفا شده یا از کار برکنار شده است.

علل ناپایداری دولت در پاکستان

اگرچه برای سقوط دولت‎ها در پاکستان می‎توان به عوامل متعدد سیاسی، اجتماعی و امنیتی اشاره کرد، اما علت‌العلل ناپایداری دولت‌ها در این کشور را باید در ساختار قدرت سایسی و عمومی در پاکستان جستجو کرد.

مطابق قانون اساسی پاکستان قدرت در این کشور میان سه قوه مجریه، مقننه (اعم از مجلس سنا و ملی) و قضائیه تقسیم شده است. بعلاوه نظام سیاسی پاکستان، نظامی پارلمانی است. به این معنا که نخست وزیر در یک دوره 5 ساله قدرت اجرایی کشور را در اختیار دارد، و حزب پیروز در انتخابات پارلمانی مامور تشکیل کابینه می‎شود.

در این چارچوب سیاسی رئیس‌جمهور هم به صورت غیر مستقیم و از طریق آراء هیاتی منتخب از اعضای مجالس سنا، ملی و ایالتی برای یک دوره 5 ساله برگزیده می‌شود، و جایگاه رئیس‌جمهور هم عمدتا تشریفاتی است، هر چند در دوره‎هایی رئیس‌جمهور به جهت جایگاه شخصی خود توانسته است کارکردی فراتر از قانون ایفا کند و حتی به برکناری نخست وزیر و انحلال پارلمان مبادرت ورزد.

اما مطالعه ساختار واقعی قدرت در پاکستان حاکی از آن است که کانون‎های رسمی و غیررسمی دیگری هم در سرنوشت قدرت در این کشور به ایفای نقش می‎پردازند و به صورت مستقیم در روی کار آمدن و برکناری دولت‎ها تاثیرگذارند.

ارتش پاکستان

یکی از نهادهای ذینفوذ در ساختار قدرت پاکستان ارتش این کشور به ویژه سازمان اطلاعات نظامی پاکستان موسوم به آی اس آی است که فراتر از جایگاه نظامی خود به عنوان یک نهاد موثر سیاسی، امنیتی، و اجتماعی فعالیت می‎کند و با استفاده از قدرت سلاح، نفوذ اجتماعی و ارتباط با کانون‎های مذهبی و سیاسی در تعیین و سرنوشت دولت‎ها نقش مستقیم دارد.

بسیاری از تحلیلگران مسائل پاکستان ارتش را یگانه نهاد قدرتمند این کشور می‎دانند که مانع از اقتدار احزاب سیاسی و اراده مردم در سپهر سیاست این کشور است.

ارتش پاکستان در دوره 70 ساله استقلال این کشور چهار بار کودتا کرده است. نخستین کودتا در سال 1958 به دست ژنرال «ایوب خان» و بر علیه اسکندر میرزا، رییس‌جمهوری وقت پاکستان روی داد.

ایوب خان 11 سال بر پاکستان حکومت کرد تا اینکه در سال 1969 در کودتایی که دامادش ژنرال «یحیی خان» طراحی کرده بود برکنار شد. یحیی خان تا سال 1971 قدرت را در اختیار داشت، تا اینکه در یک انتخابات سراسری ذوالفقار علی بوتو روی کار آمد.

سومین کودتای نظامی در دوران نخست وزیری علی بوتو روی داد، و ژنرال محمد ضیاءالحق در سال 1977 با کودتای نظامی قدرت را در اختیار گرفت. اما دولت ژنرال ضیاءالحق دوامی نداشت و یک سال بعد در یک سانحه هوایی مشکوک به همراه شماری از فرماندهان ارشد ارتش کشته شد.

در چهارمین کودتای نظامی تاریخ پاکستان، ژنرال پرویز مشرف در سال 1999 در عملیاتی بدون خونریزی محمد نواز شریف را از سمت خود برکنار کرد و ریاست حکومت پاکستان را بر عهده گرفت.

مشرف بعد از آن با برگزاری انتخاباتی مدیریت شده از سال 2001 تا 2008 به عنوان رئیس جمهور پاکستان قدرت را در اختیار گرفت.

مطابق نص قانون اساسی پاکستان نیروهای مسلح، از جمله ارتش حق دخالـت در امور سیاسی را ندارند؛ اما نظام سیاسی ـ اجتماعی پاکستان و عناصر تشکیل دهنده قدرت ارتش در این کشور به گونه‌ای است که در عمل ارتش را به کلیدی‌ترین نهاد سیاسی پاکستان تبدیل کرده است.

یکی از دلایل قدرت مضاعف ارتش دو ماموریتی است که از ابتدای تاسیس کشور پاکستان به ارتش داده شد. نخست بازگرداندن کشمیر به قلمرو پاکستان. دوم اسلامی کردن ساختار قدرت و ارائه آن به عنوان یک الگو در جهان اسلام.

به همین دلیل ارتش پاکستان فراتر از یک نهاد نظامی از امکانات سیاسی، اقتصادی و فرهنگی گسترده‎ای برخوردار شود، و امکان اثرگذاری سیاسی فزاینده‌ای را به دست آورد. بعلاوه ارتش پاکستان با تصدی بزرگترین کارخانجات و صنایع نظامی و غیرنظامی مهم‎ترین بخش تجارت پاکستان را تحت سیطره خود دارد و ژنرال‎های ارتش در بسیاری از صنایع این کشور صاحب سهام اصلی هستند.

ارتش همچنین ارتباط و نفوذ موثری در جریان‎های مذهبی و بنیادگرای اسلامی در نقاط مختلف پاکستان دارد، و از این طریق فضای اجتماعی و مذهبی را تا حدود زیادی تحت سیطره خود درآورده است.

احزاب سیاسی

احزاب سیاسی پاکستان از دیگر علل ناپایداری دولت ها در این کشور هستند. فضای حزبی در پاکستان به صورت سنتی تحت سیطره دو حزب مردم و مسلم لیگ قرار داشته و دارد، و در سال‎های اخیر حزب «تحریک انصاف» عمران خان، کاپیتان اسبق تیم ملی کریکت پاکستان تلاش کرده است تا به عنوان سومین رقیب قدرت فضای دو حزبی قدرت در پاکستان را تحت تاثیر قرار دهد.

احزاب سیاسی در پاکستان که رابطه مستقیمی با اقتصاد و جریان‎های مذهبی و اجتماعی دارند، در بازی قدرت و تلاش برای براندازی دولت‌های رقیب نقش مهمی ایفا کرده‌اند.

چنانکه برکناری نخست وزیر کنونی پاکستان هم با پیگیری و ایفای نقش موثر حزب تحریک انصاف به رهبری عمران خان صورت گرفت. این حزب در کنار سایر احزاب مخالف دولت با افشاگری درباره نقش نواز شریف و خانواده وی در پروند فساد بین‎المللی موسوم به «پرونده پاناما» خواستار برکناری نواز شریف از قدرت شدند.

دادگاه عالی پاکستان در پی شکایت حزب مخالف این کشور، نخست وزیر و خانواده‎‍اش را در رسوایی پرونده پاناما مجرم شناخته و وی را رد صلاحیت کرد. در پی اعلام این حکم نواز شریف نیز از منصبش استعفا کرد.

جریان‎های بنیادگرای مذهبی

یکی از ویژگی‎های غالب جامعه پاکستان گرایشات فراگیر به بنیادگرایی دینی است. این گرایش که در نیمه دوم قرن بیستم همزمان با رشد جریان‎های اسلام‌گرا در پاکستان گسترش یافت، بعدها در مقاطع مختلف تقویت گردید. در دهه 1980 میلادی که دولت آمریکا برای مقابله با نفوذ ارتش سرخ اتحاد جماهیر شوروی در افغانستان از جریان‎های بنیادگرای دینی حمایت کرد، فضا برای رشد اندیشه‎های جهادی و بنیادگرایی دینی در پاکستان هم تقویت شد.

روی کار آمدن طالبان در دهه 1990 میلادی و نفوذ تدریجی وهابیت و حمایت‎های مالی، آموزشی و اعتقادی عربستان موج دیگری از بنیادگرایی را در پاکستان رقم زد، و فرقه‌گرایی را به واقعیت موثراجتماعی و دینی در پاکستان تبدیل نمود. نتیجه این شرایط، گسترش مضاعف بی‌ثباتی داخلی در عرصه‌های مختلف به ویژه در حوزه سیاسی بوده است.

جمعبندی

نظر به مولفه‎های متعدد تاثیرگذار بر ثبات سیاسی و پایداری دولت‌ها در پاکستان از یک سو و پیروزی احزاب مخالف دولت در سرنگونی دولت نواز شریف، به نظر می‌رسد حزب حاکم مسلیم لیگ (شاخه نواز) در یک سال باقی‎مانده تا انتخابات پارلمانی 2018 با مشکلات تازه‌ای در اداره امور کشور مواجه است.

طبعا جریان‎های مختلف می کوشند با تشدید فشارها بر حزب حاکم، بخت پیروزی خود در انتخابات پارلمانی سال آینده را افزایش دهند، و در این راه از اهرم‌های مختلف قدرت اعم از ارتش، جریان‎های مذهبی و فرقه‎ای و مشکلات اقتصادی کشور بهره بگیرند.

به همین دلیل آینده ثبات سیاسی پاکستان در گرو مناقشات شدید قدرت میان احزاب و چگونگی بازیگری جریان‎های ذینفوذ در قدرت نظیر ارتش و گروه‎های مذهبی و فرقه‎ای، به ویژه جریان‎های بنیادگرا در سراسر پاکستان خواهد بود.

یوسف اسماعیلی / جام جم آنلاین

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها