
قصرشیرین شهر نخلهایی که در جنگ تحمیلی نفر به نفر در مقابل دشمن و ویرانی و وحشت هشت سال تمام ایستادند. قصرشیرین شهری آرام، شهری پر از شور زندگی، هر کیلومتر که به قصرشیرین نزدیک میشوی قدم به قدم به خودت نزدیکتر میشوی. این خاک از چه سیراب است، از خون شهیدان، مردم بی دفاع و مقاوم. مردمی که مدتها قبل از آغاز جنگ تحمیلی مقاومتی ستودنی از خود نشان دادند و هیچ کس از آن روزهای سختی که برای این مردم اتفاق افتاد چیزی نمی داند. کسی نمی داند مردم قصرشیرین از روزها قبل از آغاز رسمی جنگ تحمیلی درگیر دشمن و تهاجم نیروهای بعثی بودند. در آن روزها بسیاری از مردم در قصرشیرین جا ماندند. حتی وقتی نیروهای بعثی به قصرشیرین آمدند در شهر ماندند و حاضر به ترک شهر خود نشدند و اکنون در بین ما نیستند. عدهای دیگر هم تا همیشه از شهر خود رفتند و هرگز به قصرشیرین بازنگشتند.
تجاوزات مقدماتی نیروهای بعثی بر علیه ایران از اوایل سال 1359 آغاز شد. در همین روزها، قصرشیرین شاهد اوضاعی بحرانی بود. جوانان ایرانی برای جلوگیری از ورود نیروهای صدام به خاک وطنشان در اندیشه انجام عمل بودند. قصرشیرین هر روز یا مورد هدف موشکهای بعثیها قرا میگرفت یا بمباران میشد. مردم نمیدانستند چه باید بکنند؛ از طرفی خانه و زندگیشان آنجا بود و نمیدانستند کجا باید بروند؛ آن هم بدون هیچگونه آمادگی؛ از طرف دیگر هر روز بر تعداد شهدا و مجروحین افزوده میشد.. شدت عمل و مقاومت مدافعان در مناطق مرزی عراقیها را بر آن داشت که شهر قصرشیرین را از ساعت شش بامداد روز دهم شهریور 59 بشدت مورد حملات سنگین توپخانه خود قرار دهند، در این گلوله باران غافلگیرانه دهها نفر از شهروندان بی دفاع مجروح و شهید شدند و خسارتهای زیادی به اماکن مسکونی و واحدهای تجاری شهر وارد شد. دو روز بعد از گلوله باران قصرشیرین در 13خرداد ماه نیروهای منظم ارتش عراق در نزدیکی خط مرزی، متمرکز شدند. همراه با این تجاوزات زمینی، نیروهای هوایی عراق نیز به بمباران مناطق مرزی شدت بخشید. تیرماه 1359 ارتش عراق تجاوز رسمی خود را به منطقه آغاز و قصرشیرین را مورد حمله و تهدید جدی قرار داد. هفتم شهریور، بار دیگر توپخانه ارتش عراق، قصرشیرین را گلوله باران کرد. در این حمله، بیش از 30 نفر از مردم بی دفاع شهر شهید و مجروح شدند. این عمل در دهم همان ماه تکرار شد که این بار نیز 47 تن دیگر مظلومانه به شهادت رسیده یا مجروح شدند: «مردم قصرشیرین روی مزارع و باغ و جالیزها در حال کار کردن بودند. خطر در کمین آنها بود. رفته رفته سر و کله هواپیماها پیدا شد و بعد هم توپخانهشان بنا گذاشت به کوبیدن. دیوار خانه های گلی فرو ریخت و مردم آواره و دربهدر شدند (کاظمی، 1388، 17). حدود ساعت شش بعدازظهر روز سوم مهرماه نیروهای عراقی وارد قصرشیرین شدند. در حقیقت واحدهای زرهی و مکانیزه دشمن موفق شدند از طرف شمال غربی و از طریق پاسگاههای قلعه سفید و هدایت وارد شهر بشوند؛ به این ترتیب نبرد شهری بین مدافعان شهر و نیروهای متجاوز به اوج خود رسید. سرانجام دقایقی بعد از نیمه شب سوم مهرماه، ناحیه ژاندارمری کرمانشاه اطلاع داد که قصرشیرین در کنترل کامل نیروهای دشمن قرار گرفته است» (انیسی، 1390، 83).
با تمام جنایتی که نیروهای ارتش صدام در قصرشیرین و علیه مردم مرتکب میشدند، اما مردم همچنان در حال مقاومت بودند: «تعدادی از جوانان که نتوانسته بودند از شهر خارج شوند، بیکار ننشستند. آنها، شبانه به بعثیها شبیخون میزدند. در اثر مقاومت مردم، عده زیادی شهید و عدهای به اسارت در آمدند.(گروه نویسندگان، 1385، 41).
آخرین پیام و خبرها از قصرشیرین، حاکی از ویرانی و تجاوز گسترده و همه جانبه نیروهای عراقی به خاک ایران و قصرشیرین را دارد. این پیام که شنیدنش برای هر ایرانی بسیار غمگین و دردناک است را مخابرات هنگ ژاندارمری قصرشیرین به این شرح مخابره کرد: «این آخرین پیام است. جادههای ورودی و خروجی در کنترل کامل دشمن است.ایستگاه رادیویی قصرشیرین به دست دشمن افتاده و برنامه عربی پخش میکنند» (جوادی پور و دیگران، 1381، 123). تا زمانی که قصرشیرین آزاد شد. نیمی از قصرشیرین تا آن زمان غارت شده بود اما آن روز این غارت کامل شد. عراقیها اسباب و اثاثیه و ساختمانهای دولتی، اجناس مغازهها و دام روستاییان را برداشتند. حتی در و پنجره و تیرهای برق را از جا کندند. همه اینها یکجا به آن سوی مرز رفت: «دیگر قصرشیرین تنها و بی پناه بود. گردان تخریب با صدها بسته دینامیت شهر را بمب گذاری کرد. با یک انفجار بزرگ و گوشخراش قصرشیرین خاک و خاکستر شد. عراقیها وقتی رفتند پشت سر خود آتش و دود و خون باقی گذاشتند (کاظمی، 1386، 24).
شهر قصرشیرین که در سال های دهه 50 حدود 100 هزار نفر جمعیت داشت و یکی از شهرهای پر رونق به لحاظ اقتصادی و گردشگر پذیری در غرب کشور بود، به واسطه حضور دشمن متخاصم در مدت حدود دو سال اشغال، به تلی از خاک تبدیل شد، طوری که حتی جز چند دیوار و دو مسجد هیچ نقطهای سالم در این شهر باقی نماند، اما دیری نپایید که به همت دلیر مردان و شیرزنان ایرانی در سال 1361 از وجود دشمن پاک و به میهن بازگشت: «عملیات بازسازی قصرشیرین در اوایل سال های دهه 70 آغاز و بتدریج مردم به این شهر مقاوم و مظلوم بازگشتند، هم اکنون قصرشیرین حدود 25 هزار نفر جمعیت دارد. بسیاری از مردم غیور پس از خاتمه جنگ و بازگشت آرامش به این شهر بازگشتند تا همچون گذشته آبادش کنند (گفت و گو با نعمت الله نازپرورده، معاون فرمانداری قصرشیرین، شهرستان قصرشیرین، 16/11/1395)
اکنون سالها از جنگ تحمیلی میگذرد؛ اما اگر گذارتان به قصرشیرین بیافتد، هنوز ردپای تجاوزی را که سالها پیش صورت گرفته را خواهید دید، هنوز بر چهره شهر زخمهایی را میتوان دید که آدمی را به وادی خاطرههای فراموش ناشدنی میبرد.امروز قصرشیرین شهری آرام و خلوت است و برای هر کسی غیرقابل باور است که جنگ با این شهر چه کرد. با آن خاک زرینش که هنوز به خاطر مینهایی که در آن کاشتهاند قربانی میگیرد. باید در این خاک طلا کاشت، نه مین. خاک اینجا شیرین است.
منابع
انیسی، فریبا (1390). سرپل ذهاب در جنگ، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی.
جوادی پور، محمد و همکاران (1381). ارتش جمهوری اسلامی ایران در 8 سال دفاع مقدس، تهران: ارتش جمهوری اسلامی ایران، سازمان عقیدتی سیاسی دفتر سیاسی.
کاظمی، اصغر (1386). قصه قصرشیرین، تهران: سوره مهر و نشر شاهد.
گروه نویسندگان (1385). قصرشیرین- راهیان نور (23)، ناشر: بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس.
گفت و گو با نعمت الله نازپرورده، معاون فرمانداری قصرشیرین، 16/11/1395.
مینو سلیمی/ مردم شناس
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
عضو دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
گفت وگوی اختصاصی تپش با سرپرست دادسرای اطفال و نوجوانان تهران:
بهروز عطایی در گفت و گو با جام جم آنلاین:
گفتوگوی «جامجم» با حجتالاسلام محمدزمان بزاز از پیشکسوتان دفاع مقدس در استان خوزستان