اوایل خرداد امسال، آتش سوزی خودروی پرایدی در حاشیه یکی از جادههای فرعی شهر مشهد به آتشنشانی اعلام شد.
به دنبال این خبر تیمی از آتشنشانان راهی محل شده و به اطفای حریق پرداختند. همزمان با پایان آتش، آنها با جسد سوختهای مواجه شدند که همین موضوع باعث شد تا بازپرس کشیک قتل مشهد و تیم تحقیق راهی محل شوند.
در بررسیهای اولیه متخصصان پزشکی قانونی، مشخص شد که جسد سوخته متعلق به مردی حدودا 70 ساله است، اما با توجه بهشدت سوختگی، علت و زمان مرگ مشخص نبود، اما بررسیهای اولیه حکایت از عمدی بودن حریق و در نهایت قتل مرد میانسال داشت.
جسد به دستور بازپرس کاظم میرزایی به پزشکی قانونی منتقل شد و کارآگاهان جنایی از روی خودروی سوخته، موفق شدند در ادامه تحقیقات و هویت صاحب خودرو به نام حجت را به دست آورند.
با مشخص شدن هویت صاحب خودرو، با تلفن همراه او تماس گرفتند، اما از آنجایی که تلفنش در دسترس نبود، کارآگاهان با پسر حجت تماس گرفته و از او خواستند برای شناسایی هویت مقتول به پزشکی قانونی برود. با حضور مرد 45 ساله به نام بهمن در پزشکی قانونی، از روی دندانهای مقتول، هویت او تائید و مشخص شد که جسد متعلق به حجت است.
ردپای 2 افغانی
در تحقیقات اولیه، بهمن مدعی شد که پدرش قربانی جنایت کور دو جوان افغانی شده که مدتهاست برای او کار میکنند، اما فرضیه جنایت توسط مردان افغانی بلافاصله رد شد؛ چراکه هیچ چیزی از مقتول سرقت نشده بود و تحقیقات میدانی نشان میداد که حجت با کارگران افغانش اختلافی نداشته و حقوق آنها را به موقع پرداخته کرده است. از طرفی پیرمرد، وضعیت مالی متوسطی داشته و بیشک قربانی جنایت برای پول نشده بود. با رد فرضیه جنایت به خاطر پول، احتمال قتل به خاطر مسائل ناموسی با توجه سن و سال حجت و حسن شهرتش در محل زندگیاش نیز رد شد.
خودداری از آزمایش DNA
در حالی که فرضیههای متعدد برای مشخص شدن انگیزه این جنایت و کشف ردپایی از متهم این قتل مطرح بود، از آنجایی که جسد بشدت سوخته بود، بازپرس جنایی دستور آزمایش دیانای از جسد را صادر کرد، اما کارآگاهان جنایی اعلام کردند که بهمن از انجام آزمایش دیانای خودداری کرده است و بهانه او برای این کار هزینه این آزمایش بود. درحالی که این آزمایش بدون هیچ هزینهای انجام میشد و همین موضوع باعث شد تا مسیر تحقیقات به سمت مرد 45 ساله تغییر کند.
اعتراف به قتل ناخواسته
به این ترتیب دستور بازداشت بهمن صادر شد و مرد میانسال ابتدا منکر جنایت بود، اما زمانی که با مدارک و شواهد پلیسی مواجه شد به قتل اعتراف کرد و گفت: پدرم سالها بود که اعتیاد شدید به مواد مخدر داشت. این اواخر به قدری مصرفش زیاد شده بود که کاملا مشخص بود و اهالی محل و دوست و آشنا با چشم دیگری به او نگاه میکردند. همین مساله باعث شد که از دست او ناراحت شوم و سراغش بروم. باهم سر مصرف مواد و ترک کردن درگیر شدیم و او را هل دادم. او تعادلش را از دست داد و روی زمین افتاد.
بهمن ادامه داد: پدرم بیهوش شده بود و من با این فکر که الان بهترین زمان برای بردن او به کمپ است، پدرم را با همان حال وضعیت سوار ماشین کردم، اما در بین راه متوجه پریدگی رنگ او و سردی تنش شدم و فهمیدم که او مرده است. ترسیده بودم، نمیدانستم چه کاری باید انجام دهم. کسی باورش نمیشد که پدرم کشته شده باشد. فکری به ذهنم رسید با از بین بردن جسد، این راز برای همیشه سر به مهر باقی میماند. برای آن که راز این جنایت رو نشود از روستا به سمت مشهد آمدم و جسد را در کنار جاده داخل ماشین به آتش کشیدم و با این احتمال که اعلام ناپدید شدن باعث برملایی راز این قتل شود، حرفی به پلیس نزدم. به دنبال اعترافات مرد میانسال، او با قرار بازداشت موقت روانه بازداشتگاه شد و تحقیقات در این خصوص ادامه دارد.
امیرعلی حقیقت طلب
ضمیمه تپش جام جم
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد