در واکنش به حمله رژیم صهیونیستی به ایران مطرح شد
از چه زمانی و چرا نوشتن و انتخاب کردید؟
تقریبا از زمانی که دستخطم را شناختم و توانستم الفبا را یاد بگیرم کتاب را برای اوقات فراغتم انتخاب کردم. از آنجایی که داستانخوانی از ارکان فرهنگ خانواده ام است گرایشم به داستا نویسی بیش از پیش شد.
مشوقی هم داشتید؟
به نظرم مشوق اصلی روحیه ام بود. بدون نوشتن روح من از کار می افتد. همچنین در اطراف خود دوستانی را میدیدم که به هنر علاقه مند بودند اما خانواده هایشان موانعی از روی صلاحدید یکسویه برایشان ایجاد میکردند. درصورتیکه خانواده ام به دلیل ارتقای فرهنگی نه تنها مانع نشدند بلکه با احترام به روحیه هنری ام پشتوانه ایی برای رشد بیشتر آن هستند.به طوریکه 5 سال به صورت جدی وممتد می نویسم و لحظه ای دست از نوشتن برنداشتم.
چالش های نوشتن داستان کوتاه چیست؟
حفظ تمرکز فکری و هنری در تکتک لحظات نوشتن داستان. کلیشهای نشدن و تکرار نکردن دیگران. نترس بودن در همهجای نوشتار.
چه تفاوتی بین داستان کوتاه و بلند مشهود است؟
کوتاه و بلند بودن داستان تعاریف مختلفی دارد.برخی مواقع داستان کوتاه بلند نوشته می شود مثل داستانهای آلیس مونرو وگاهی رمان،کوتاه مانند رمان مسخ کافکا. در واقع ایده اولیه و موجودیت زنده و درونی یک اثر تعیین کننده کوتاه یا بلند بودن داستان است.
نویسنده در داستان کوتاه به عمق یک تجربه می رسد و وجود یک تجربه ،یک مکان، یک نگاه، انسجام حسی و ... عنصر کوتاه بودن را حفظ می کند. در داستان کوتاه عمق مهم است. مثل فرو رفتن یک سوزن باریک تا مغز استخوان. میشود زخم آن را نشان داد و بست. اما در خواندن رمان مخاطب مانند یک بوکسور راندهای مختلف را تجربه می کند. در سیر خواندن به مرور مشت میخورد و کوفته میشود. همیشه ناک اوت نمیشود. یا میبرد، یا میبازد که آن هم خودش برد است. و همیشه با یک کوفتگی گنگ اما واقعی صفحهی آخر داستان را ورق میزند. تجربهی رمان خواند تیزی و فریاد ندارد، اما برای خودش چیز دیگری است.
از نویسندگی تا خلاقیت ادبی چقدر فاصله است؟
کلاس های داستان نویسی برای علاقه مندان به این هنر بسیار است اما متاسفانه در اکثر دوره های آموزش داستان نویسی نویسنده درگیر «پیدا کردن» ایده های خلاقانه و شیوه «مجرب شدن» در نوشتن یک «قصه»ی خوب است. اما در واقعیت این نوع داستانها دارای خلاقیت، جان و عمق نیستند. خلاقیت را شیوهی خلاقه در بروز یک ایدهی متناسب و نو نشان میدهد. خواندن داستان نویسنده باید «مهم» باشد. یک روایت قدرتمند، گستاخ و خوشخوان.زبان و ضرباهنگی که با پیش رفتن روایت همپا باشد نقش کلیدی در داستان نویسی دارد. روایت کردن مستلزم این است که زبان را از سطح تکواژ تا کلمه، جمله، پارگراف و نهایتا کلیت داستان در مشت داشته باشی. این کمک میکند تا از شروع تا پایان داستانی شکل بگیرد که همارز و به بزرگی جهان بیرونیای باشد.
کشف ادبی پویا کیانی در داستان کوتاه چیست؟
اول راه هستم. بهتر است جواب بماند برای چند دهه بعد. به قول آلن روبگریه می نویسیم تا بدانیم چرا می نویسیم.
اگر قرار باشد در طی مسیر نویسندگی سبکی پیدا کنم قطعا پرداختی گروتسک به انسانها، وقایع و ترس ویژگی اصلی نوشتار من باقی خواهد ماند.
اینها را در داستان خود چطور گنجانده اید؟
در داستان لرز راوی داستان شاهد مرگ بهتآور یک پیرمرد است. به طور همزمان در دفترچهی یادداشت آن پیرمرد، با خط زدن نوشتههای روزانهی آن بیمار، اتفاقات پیرامون مرگش را نوشته است. در زمانی که داستان در حال روایت شدن است، راوی این دفترچه را از چمدانی بیرون کشیده و در حالی که صدای خودش را ضبط میکند آن صفحهها را بلند میخواند و چیزهایی هم در میانش میپراند. در نتیجه برای نوشتن یک داستان کوتاه از سه روایت با دو راوی استفاده شده است که بزرگترین چالش را برای نویسنده ایجاد میکند.
بهترین داستان کوتاهی که نگاشتید کدام است؟
قطعا داستان کوتاه "لرز-مرثیه ایی برای چندبار کشتن یک پیرمرد که در صفحه 123 میمیرد" را بیشتر از بقیهشان میپسندم اما بیشتر از آن داستان کوتاه "ماهی " را دوست داردم که نوشتنش حس خاصی به من میدهد و در حال تکمیل آن هستم.
چرا "لرز-مرثیه ایی برای چندبار کشتن یک پیرمرد که در صفحه 123 میمیرد"؟
چون سیر داستان با نگاهی که راوی به لرزیدن پیرمرد دارد شروع می شود و با پایان لرز پیرمرد و نفس های پایانی اش به اتمام می رسد. در نهایت تجربهی این لرز همراه با ترس، انزجار، بهت و لذت در راوی داستان باقی میماند و شاید چنین تجربهای برای مخاطبها نیز رخ بدهد و زنجیر این لرز ادامه پیدا کند.
برای نوشتن داستان چه سوالاتی را در ذهنتان مرور می کنید؟
سوال ها بسیار زیادند،این که شخصیت داستان چه کسی است،از کدام قسمت زندگی اش باید وارد شد ، احساس و درک سوژه های داستان در مکانی که باید قرار بگیرند و این که کنار هم بودن این آدمها در این مکان چگونه رخدادهایی را که قرار است اتفاق بیفتند، یا نیفتند، شکل میدهد.
اهمیت داستان نویسی و مطالعه در اصفهان را چطور ارزیابی می کنید؟
اصفهان نویسندگان و مترجمان بزرگی دارد مانند هوشنگ گلشیری، ابوالحسن نجفی، احمد میرعلایی، احمد اخوت و بسیاری از عزیزان که انقلابی در ادبیات داستانی به پا کردند و در زمان خود بیبدیل بوده است اما در حال حاضر به جز همان نسل کمتر کار در خورتقدیری ارائه میشود و چند سالی است که زمزمهها کمی بلندتر شده و این خوشحالکننده است.
متاسفانه سرانه مطالعه نه تنها در اصفهان بلکه در کل کشور پایین است به طوریکه نبود شرایط مساعد ،انگیزه ایی برای تغذیه فکری و حمایت شخص علاقه مند به کتابخوانی به وجود نمیاورد.
چقدر ماندگار بودن در این زمینه برایتان حایز اهمیت است؟
یکی از مهمترین چالش ذهنی ام این است که چطور در کار نوشتن و درست نوشتن ماندگار باشم و با وجود زندگی پر از شلوغلی اجتماع کنونی از نوشتن فاصله نگیرم.چاهی را با عنوان مسولیت پذیری در روح خودم حفر کردم تا از این چشمه ذاتی بهرمند باشم.
در نهایت احساستان از این رتبه و برتری چیست؟
حقیقت این است که با توجه به رشته تحصیلی متفاوتم و روحیه داوری گریزی که در خود دارم داستانم را برای جشنواره فرستادم تا بهانه ایی باشد برای دیدار بزرگان عرصه نویسندگی اما در کل شادی خانواده و دوستانم خرسندم کرد. این ارزشش را دارد.
گفتوگو :جام جم
در واکنش به حمله رژیم صهیونیستی به ایران مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
علی برکه از رهبران حماس در گفتوگو با «جامجم»:
گفتوگوی «جامجم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر
یک کارشناس مسائل سیاسی در گفتگو با جام جم آنلاین:
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد