محکومان مالی، بالاترین آمار زندانیان جرایم غیرعمد کشور را به خود اختصاص داده‌اند به نحوی که براساس آمار ستاد دیه کشور، حدود ده هزار نفر را شامل می‌شوند. بیشتر آنها به دلیل صدور چک بلامحل به زندان افتاده و از کانون گرم خانواده‌شان دور شده‌اند؛ خانواده‌هایی که در نبود سرپرست‌شان با مشکلات اقتصادی و اجتماعی عدیده‌ای روبه‌رو هستند. حمایت از این خانواده‌ها از اهمیت بالایی برخوردار است به نحوی که پنجم خرداد هر سال به عنوان روز ملی حمایت از آنها نامگذاری شده و همه ساله به مناسبت این روز، جشن نسیم مهر در سراسر کشور برگزار می‌شود.
کد خبر: ۱۰۳۷۱۵۵

چندی پیش، به همت انجمن حمایت از خانواده زندانیان مرکز، جشن نسیم مهر در مجتمع فرهنگی تربیتی مسجد الرحمن تهران برگزار شد. در این جشن که با حضور معاون معاونت امور زنان و خانواده ریاست جمهوری، مدیرعامل انجمن حمایت از زندانیان مرکز، نماینده دادستان کل کشور، مدیر کل زندان‌های استان تهران و خانواده زندانیان برگزار شد، بر رویکرد دولت دوازدهم در حمایت همه‌جانبه از زنان سرپرست خانوار و حل ریشه‌ای مشکلات آنها تاکید و به آزادی بیش از 170 نفر از زندانیان توسط انجمن حمایت مرکز با کمک خیرین اشاره شد.

در ابتدای جشن نسیم مهر، مدیرعامل انجمن حمایت از زندانیان مرکز با بیان این که تاکنون بیش از 170 زندانی با کمک خیرین آزاد شده‌اند درباره خدمات این انجمن گفت: ما در تمام زندان‌ها همکار مددکار داریم و خانواده‌‌های زندانیان لازم است برای گذر از مرحله نبود سرپرست خانواده به طور مستمر با مددکاران انجمن ارتباط داشته باشند. مهران منتظر افزود: اواخر سال 95، با کمک وزارت کشور و استانداری، سطح یک کلاس‌‌های آموزش پیشگیری از اعتیاد و طلاق در سالن ملاقات زندان‌های استان تهران برگزار و با استقبال گرم خانواده‌ها مواجه شد. سطح دوی آن نیز اواخر اسفند امسال برگزار می‌شود و لازم است خانواده‌های تحت پوشش از این خدمات بهره بیشتری ببرند، چون به کاهش آسیب در این خانواده‌ها منجر شده و پیامد مثبت آن در جامعه نمود پیدا می‌کند.

منتظر به ایجاد مرکز کاریابی در خیابان 17 شهریور اشاره کرد و گفت: یک نمونه از امکانات موثری که در انجمن به وجود آمده، ایجاد مرکز کاریابی در خیابان 17شهریور است. معرفی یک خانواده به یک کارآفرین نه تنها موجب ارتقای سطح مادی خانواده‌ها می‌شود، بلکه چند آسیب در خانواده هم از بین می‌رود.

مدیرعامل انجمن حمایت از زندانیان مرکز با بیان این که برای افرادی که قادر به کار کردن در خارج از خانه نیستند، شغل در منزل ایجاد کرده‌ایم، افزود: انجمن تعدادی فروشگاه با همکاری شهرداری در بوستان ولایت دایر کرد تا خانواده‌های تحت پوشش بتوانند تولیدات خود در خانه را در این فروشگاه‌ها به فروش برسانند. در ایام ماه مبارک رمضان نیز حدود چهار پنج غرفه در باغ موزه به مدت 30 روز خواهیم داشت.

به گفته منتظر، کار اخذ مجوز مشاوره و روان‌شناسی نیز در مراحل پایانی خود قرار دارد و انجمن تا عید فطر امسال با افتتاح دو مرکز مشاوره در مرکز 17شهریور و انجمن، فعالیت‌های روان‌درمانی و مشاوره مددجویان خود را نیز آغاز خواهد کرد. او همچنین به مشاوره حقوقی رایگان برای زندانیان اوین اشاره کرد و افزود: اکنون هفته‌ای دو بار به شکل رایگان در زندان اوین به زندانیان مشاوره حقوقی می‌دهیم و امیدواریم در این زمینه با معاونت امور زنان و خانواده ریاست جمهوری تعامل کنیم تا در سایر زندان‌ها هم مشاوره حقوقی داشته باشیم.

سرکشی به خانواده‌های زندانیان موضوع دیگری بود که منتظر با تاکید بر آن گفت: این اقدام هفته‌ای دو روز انجام می‌شود که نتایج خوبی داشته و انجمن توانسته با تشخیص بهتر، خدمات مطلوب‌تری به خانواده‌ها ارائه کند. در این زمینه، معاونت امور زنان کمک‌هایی کرده است اما کافی نیست، چون ما برای پیشگیری از آسیب در این خانواده‌ها، به توجه بیشتری نیاز داریم.

مدیرعامل انجمن حمایت از زندانیان مرکز در پایان به برنامه‌های این انجمن در آینده اشاره کرد و افزود: قصد داریم دوره‌های ارتقای سطح آموزش‌های اجتماعی و فرهنگی را در تهران برگزار کنیم. همچنین بنا داریم، پرداخت مستمری و نحوه خدمات دهی به خانواده‌ها را ساماندهی کنیم تا خانواده‌ها، به کار و اشتغال تمایل پیدا کنند و به این شکل، رویکرد انجمن به سمت توانمندسازی و اشتغال پیش برود.

حمایت از خانواده زندانیان در اولویت است

معاون برنامه‌ریزی و هماهنگی معاونت امور زنان و خانواده ریاست جمهوری، رویکرد دولت در حمایت از خانواده زندانیان را ارتقای سطح اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی دانست و با خطاب قرار دادن زنان سرپرست خانواده‌ها گفت: هر یک از شما بنا به دلایلی سرپرستی خانواده خود را به عهده دارید و همزمان، هم نقش پدر و هم نقش مادر را ایفا می‌کنید. رسالت سنگین تربیت فرزندان تاثیرگذار در آینده ایران به عهده شماست و این توان در تک‌تک شما وجود دارد که در قامت یک زن ایرانی مومن و مقتدر از پس مشکلات برآیید.

اطهره نژادی به برنامه‌های دولت دوازدهم در حمایت همه‌جانبه از خانواده زندانیان اشاره کرد و افزود: ما توفیق داشتیم در دو سال اخیر، حمایت‌های نه چندان چشمگیر اما به نسبت بودجه حوزه معاونت، قابل توجهی در حمایت از توانمندسازی خانواده زندانیان داشته باشیم. وی تصریح کرد: ما بابت این حمایت‌ها هم زیر سوال رفتیم. دوستانی از سازمان‌های نظارتی به ما هشدار دادند وظیفه‌تان سیاستگذاری در حوزه زنان است و قرار نیست وارد کارهای اجرایی شوید. این در حالی است که اعتقاد مسلم ما این است خانواده زندانیان، مانند سایر خانواده‌ها، عایله حکومت اسلامی هستند و وظیفه ما حل مشکلات آنهاست.

معاون معاونت امور زنان دولت در پایان با بیان این که این معاونت حتما همراه انجمن خواهد بود تا مشکلات به شکل ریشه‌ای و اساسی حل شود از خانواده زندانیان خواست فقط کمک‌گیرنده و مخاطب نباشند و در برنامه‌های مختلف توانمندسازی شرکت کنند. او گفت: من از شما می‌خواهم اگر می‌توانید در انجمن‌های غیردولتی دیگر هم فعالیت کنید و معاونت امور زنان با همکاری انجمن حمایت از زندانیان مرکز، این فضا را برای شما فراهم خواهد کرد.

خانواده‌های زندانیان گناهی ندارند

مصطفی محبی، مدیرکل زندان‌های استان تهران با بیان این که تلاش‌ها بر اصلاح زندانی و بازگشت او به جامعه استوار است، گفت: اعتقاد ما این است که خانواده‌های زندانیان هیچ گناهی ندارند. سیاست‌های کلی نظام، قوه قضاییه و سازمان زندان‌ها که بخش عمده آن را انجمن انجام می‌دهد نیز در راستای حمایت از خانواده‌هاست و ما می‌توانیم مشکلات این قشر را از دوششان برداریم و به فرزندان آنها از لحاظ مختلف تحصیلی، اشتغال و... کمک کنیم.

سرمربی مشهور فوتبال، کمکم نکرد

همه 800 هزار تومانی که زهرا با کار کردن در شرکت ساخت سیسمونی به دست می‌آورد،‌ صرف پرداخت اجاره خانه می‌شود. او مادر یک دختر و پسر نوجوان است و از دو سال پیش که همسرش به جرم کلاهبرداری به زندان افتاد، سرپرستی آنها را به عهده دارد. شاکی 50 میلیون تومان در ازای رضایت درخواست کرده است، اما تهیه این مبلغ در توان زهرا نیست. می‌گوید: شوهرم راننده بود. الان اسمش شده کلاهبردار. در یک معامله شرکت کرد، اما یکی سرش را کلاه گذاشت و همه چیز را گردن او انداخت. دادگاه هفت سال زندان برایش بریده است. عفو هم به او نمی‌خورد.

زهرا دو فرزند دارد که یکی از آنها به دلیل شرایط جسمانی‌اش، حتما باید در مدرسه غیرانتفاعی درس بخواند. شهریه این مدرسه بالاست و زهرا مدتی است در تامین آن دچار مشکل شده. می‌گوید: اگر همین طور پیش برود، احتمال اخراج فرزندم از مدرسه وجود دارد. درآمد من از کار در شرکت، 800 هزار تومان است که همه‌اش صرف اجاره خانه می‌شود. کمک انجمن و پول یارانه هم هست که روی هم 300 هزار تومان می‌شود. با این درآمد به زور تا نیمه ماه می‌رسیم. مجبورم از دوست و آشنا قرض بگیرم که این کار هم وقتی چند بار تکرار شود، آزاردهنده می‌شود.

زهرا مدتی قبل شنیده بود یکی از سرمربیان مشهور فوتبال کشورمان در امور خیریه شرکت می‌کند. پس نامه‌ای نوشت و به یکی از فروشگاه‌های این سرمربی در یوسف‌آباد رفت، اما مسئول فروشگاه حتی حاضر به گرفتن نامه هم نشد. می‌گوید: مسئول فروشگاه گفت صاحب مغازه (سرمربی) از این کارها نمی‌کند. نامه‌ام را هم نگرفت. من از خیرین می‌خواهم به من و خانواده‌های مشابه کمک کنند. همسرم مرد خوبی است. در غیاب او، نه‌تنها مشکلات اقتصادی ما بیشتر شده، بلکه رفتار جامعه هم تغییر کرده؛ مثلا موقع اجاره کردن خانه یا رفتن سر کار، وقتی می‌فهمند همسرم زندان است، رفتارشان عوض می‌شود. همسر من با یک اعتماد بی‌جا، مرتکب جرم شد و به زندان افتاد.

درآمدم به نیمه ماه هم نمی‌رسد

رحیم به جرم حمل و نگهداری 64 گرم هروئین به حبس ابد محکوم شده است. او از دو سال پیش به زندان افتاد و در این مدت همسرش سرپرستی دو فرزند خردسال شان را به عهده دارد. هزینه‌های رایج زندگی از یک سو و تهیه داروهای افسردگی یکی از بچه‌ها از سوی دیگر، مادر خانواده را با مشکلات اقتصادی فراوانی روبه‌رو کرده است؛ هزینه‌هایی که درآمد 700 هزار تومانی مادر، کفاف آن را نمی‌دهد. او که چند ماه پیش به دلیل تعطیلی یک کارگاه خیاطی، خانه‌نشین شد اکنون تابلو فرش می‌بافد و از این طریق خرج زندگی خود و فرزندانش را در می‌آورد. می‌گوید: قبلا روزی 12 ساعت برای کارگاه خیاطی کار می‌کردم و فقط 450 هزار تومان می‌گرفتم. بعد از تعطیلی شرکت، ماهی 400 هزار تومان از طریق بافتن فرش به دست می‌آورم که با پول یارانه و حمایت مالی انجمن، حدود 700 هزار تومان می‌شود، اما این پول کفاف زندگی من و دو دخترم را نمی‌دهد. یکی از آنها کلاس پنجم است و به بیماری افسردگی مبتلاست. باید تحت نظر روانپزشک باشد و ماهی یکبار هم آمپولی تزریق کند که صد هزار تومان پول آن است. دختر دیگرم هم خردسال است و هزینه‌های خودش را دارد. اینها همه جدای از بحث خورد و خوراک است.

او درباره شرایط همسرش در زندان و ملاقات با او نیز می‌گوید: هر وقت بچه‌ها را به دیدن پدرشان می‌برم، شرایط روحی شان متفاوت می‌شود و تا چند روز دلتنگی می‌کنند. من به خاطر مسائل مالی و وقتگیر بودن، فقط هر شش ماه یکبار می‌توانم آنها را به زندان ببرم. خود رحیم هم منتظر است شاید عفو بخورد و بیرون بیاید.

زن جوان، مشکل اصلی را در رها کردن زندانیان می‌داند و خطاب به انجمن‌ها و نهادهای دولتی می‌گوید: مشکل اصلی در رها کردن زندانی‌ها بعد از آزادی و قطع ناگهانی حمایت‌هاست. همسر من چند بار به زندان افتاد، اما چون نتوانست کاری پیدا کند، دوباره به سمت خرید و فروش مواد رفت. الان وقتی مردی از زندان آزاد می‌شود، بلافاصله حمایت نهادهای مختلف از خانواده‌اش برداشته می‌شود. نباید این طور باشد چون دست و پا کردن شغل زمانبر است.

سرقت پس از زندانی شدن پدر

با افتادن پدر پشت میله‌های زندان، میلاد و خانواده‌اش با مشکلات مالی فراوانی روبه‌رو شدند. طلبکارها دست از سر آنها برنمی‌داشتند و صاحبخانه نیز مدام به بیرون ریختن وسایل تهدیدشان می‌کرد تا این که میلاد، پسر 19 ساله، در قهوه‌خانه سر کوچه با یک باند سرقت آشنا شد. به او وعده داده بودند اگر با آنها همکاری کند در عرض چند ماه پول هنگفتی به دست می‌آورد و از دست طلبکارها خلاص می‌شود. میلاد در دام آنها افتاد، اما چند روز پس از سرقت از یک خانه در شمال تهران شناسایی و دستگیر شد. دوربین‌های مداربسته، چهره جوان او را ضبط کرده بودند. میلاد پس از دستگیری گفت: «پدرم که به زندان افتاد، زندگی‌مان به هم ریخت. من می‌خواستم برای دانشگاه درس بخوانم اما شرایط مالی خانواده مساعد نبود. طلبکارها و صاحبخانه هم دست از سر ما برنمی‌‌داشتند. مادرم بیرون از خانه کار می‌کرد، اما درآمد زیادی نداشت. دو خواهر دیگرم هم محصل ابتدایی بودند. می‌خواستم پس از سرقت، پول طلبکارها را بدهم اما اشتباه فکر می‌کردم.»

فرار از خانه با آرزوی زندگی رویایی

از آخرین روزی که سارا به ملاقات پدرش در زندان رفت، چند ماهی می‌گذشت. هر بار که پدرش را می‌دید، شرایط آشفته خانواده برایش زنده می‌شد. طلبکارها، اجاره‌خانه عقب افتاده، درمان برادر بیمار و... تا این که در مسیر دانشگاه با سامان آشنا شد. او به سارا ابراز علاقه کرده و پیشنهاد ازدواج داده بود، اما خانواده سارا مخالف بودند. می‌گفتند سامان بیکار است و هیچ وقت از خانواده‌اش حرفی نزده است. پافشاری سامان در نهایت به کشیدن نقشه فرار از خانه منجر شد. سارا شبانه از خانه بیرون رفت تا سر قرار با سامان حاضر شود، اما چند ساعت بعد، وقتی به خانه سامان رفت با واقعیتی تلخ روبه‌رو شد. سامان اعتیاد داشت و با یک باند توزیع مواد مخدر همکاری می‌کرد. بتدریج محبت‌های گذشته‌اش رنگ باخت. او سارا را مجبور به همکاری کرد و گفت اگر به حرفش گوش ندهد، آزارش می‌دهد. سرانجام پس از چند ماه، سارا موفق شد از خانه سامان فرار کند و نزد خانواده خود بازگردد. می‌گوید: «می خواستم با ازدواج با سامان زندگی جدیدی شروع کنم، اما او به من دروغ گفته بود و خانواده‌ام حق داشتند. ای کاش هیچ وقت سر قرار با سامان حاضر نشده بودم.»

یزدان مرادی

حوادث

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها