در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
دونالد ترامپ، از سفر به سرزمینهای اشغالی و دیدار با نتانیاهو و محمود عباس، چه اهدافی را پیگیری میکند؟ این موضوع چه تاثیری بر روند صلح خاورمیانه خواهد گذاشت؟
سفر ترامپ به منطقه که اولین سفر خارجی وی محسوب میشود، با هدف کسب دستاوردهای بزرگ در زمینه صلح خاورمیانه انجام شده است. در رابطه با این موضوع باید رویدادهایی اتفاق بیفتد که حداقل از نظر افکار عمومی جهان دستیابی به این دستاوردها قابل توجیه باشد. یکی از این اهداف، شروع روند متوقف مانده صلح خاورمیانه است. برای این منظور مذاکرات میان فلسطینیان و رژیم صهیونیستی برای دستیابی به یک توافق لازم است. واقعیت این است که هر زمان آمریکا و اسرائیل، وحدتی را میان گروههای مختلف فلسطینی از جمله فتح و حماس مشاهده کردند، احساس خطر کرده، مجبور شدند دست به اقدامات و ترفندهایی بزنند تا این وحدت و انسجام به طور بالقوه باقی بماند و شکل اجرایی به خود نگیرد. یکی از این ترفندها حمایت از محمود عباس، رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین در مقابل سایر گروههای فلسطینی از جمله حماس و جهاد اسلامی است. این سفر هم که بخشی از اهدافش به طور ظاهری به نام تحقق صلح خاورمیانه نشانهگذاری شده، در این زمینه قابلارزیابی است. شاهد این موضوع آن است که حدود دو هفته پیش، محمود عباس از پایان یافتن توافق با حماس صحبت کرده بود. این سخن رئیس تشکیلات خودگردان به منظور جلب حمایت آمریکا انجام گرفت تا در نهایت، الگوی صلح اسلو در سال 1993 مجددا احیا شود و بتوانند دستاوردهایی را در این زمینه به افکار عمومی بقبولانند.
گفتوگوهای صلح خاورمیانه بعد از موافقتنامه اسلو به روندی مرده تبدیل شد. اسرائیل به طور غیرقانونی به شهرکسازی ادامه داد و تمام موافقتنامهها را نقض کرد. در چنین فضای ملتهبی، بویژه اکنون که اسرای فلسطینی برای کسب بخشی از حقوق حقه خود به اعتصاب غذا روی آوردهاند و اعتصابات سراسری در حمایت از این اقدام صورت گرفته است و شور و نشاطی برای مبارزه با اشغالگران میان فلسطینیان به وجود آمده، طرح شروع مذاکرات صلح برای خنثیسازی این فضا و سرکوب فلسطینیان از طریق رئیس تشکیلات خودگردان است. این درحالی است که ما میدانیم، مقامات و سیاستمداران آمریکا اعم از ترامپ، جمهوریخواهان یا دموکراتها هیچ حقی برای فلسطینیان قائل نیستند. آنها درصدد تثبیت موقعیت و امنیت رژیم صهیونیستی و حمایت از توسعهطلبی این رژیم هستند.
پیشتر که کشورهای عربی از جمله عربستان با آمریکا قراردادهای نظامی منعقد میکردند، اسرائیل مانع تراشی میکرد، اما این بار میبینیم به انتقاد یک وزیر کابینه این رژیم بسنده میشود. این تغییر رویکرد چطور قابل تفسیر است؟
درگذشته اگر رژیم صهیونیستی در مقابل انعقاد این نوع قراردادها موضع میگرفت، قبح ارتباط با اسرائیل در میان بعضی کشورهای عربی از بین نرفته بود. اما اکنون بسیاری از روابط پنهانی آشکار شده است، به طوری که رژیم صهیونیستی با عربستان در بسیاری موضوعات منطقه دارای اشتراک نظر و دیدگاه هستند و در برخورد با مسائل، وحدت رویهای بر آنها حاکم شده است. در جنگ 33 روزه اسرائیل با حزبالله در سال 2006 میلادی و جنگ غزه در سال 2008 و 2009، عربستان از رژیم صهیونیستی حمایت کرده بود. در رابطه با مناقشات سوریه؛ آمریکا، اسرائیل و عربستان وحدت نظر و دیدگاه دارند. بسیاری از تروریستهای تکفیری مانند النصره توسط اسرائیل حمایت و مجروحان آنها درمان شدند. در یمن که عربستان مداخله نظامی کرده است، رژیم صهیونیستی به نفع سعودیها عملیات انجام میدهد. سلاحهای خریداری شده توسط عربستان از آمریکا نیز برای مقابله با کسانی استفاده میشود که ادعا میکنند دشمنان اسرائیل هستند. حتی صحبتهایی از ائتلاف عربی و اسرائیل برای مقابله با ایران و محور مقاومت مطرح میشود. به طور خلاصه یک همگرایی میان عربستان و برخی کشورهای عربی با اسرائیل برقرار است.
با توجه به اختلافات درونی در هیات حاکمه آمریکا برای انتقال سفارت این کشور از تلآویو به قدس در نهایت این جابهجایی انجام میشود یا خیر؟
آمریکاییان فینفسه با انتقال سفارت موافق هستند اما مشکلی که وجود دارد، ترس از بروز واکنش در جهان اسلام و فلسطینیان است. اگر واکنشها نسبت به این موضوع شدید باشد، مقامات واشنگتن سعی میکنند، چهره بیطرف به خود بگیرند و صحبت از شروع روند صلح به میان آورند یا این انتقال را به زمانی دیگر موکول کنند، اما اگر افکار عمومی فلسطینی حساسیت لازم را بروز ندهد، این انتقال انجام خواهد شد.
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد