صدور احکامی مانند مصادره مبالغ خمس که از وجوه مذهبی است یا سلب تابعیت با چه انگیزهای و برای دستیابی به چه اهدافی انجام میشود؟
بحرین کشوری با وسعت 750 کیلومتر مربع است. این کشور پیشتر از یک نظام امارتی برخوردار بود که با گذشت زمان به نظام سلطنتی ارتقا یافت. کسری بودجههای ممتد بحرین در سالیان گذشته توسط عربستان پرداخت میشد و اقتصاد آن متکی بر درآمد محدودی از نفت است. جمعیت این کشور حدود یک میلیون و 46 هزار نفر و تقریبا 65 درصد آنها از شیعیان هستند. با وجود این، از کمترین سهم از قدرت رسمی برخوردارند. به طور نمونه در ارتش این کشور، شیعیان از دستیابی به جایگاه افسران ارشد و امرای نظامی محروم هستند. در گذشته، تعداد اندکی وزیر شیعهمذهب در هیات دولت بحرین حضور داشت که متاسفانه سختگیری این وزرا نسبت به هممذهبان خود بسیار شدیدتر از شهروندان اهل سنت بود و این رفتار نامناسب را به دلیل حفظ جایگاه و اثبات وفاداری به رژیم حاکم از خود بروز میدادند.
بین عربستان و بحرین پلی است به طول 27 کیلومتر که در زمان عیسی بن سلمان آل خلیفه، پدر پادشاه فعلی (حمد بن عیسی) و فهد پادشاه قبلی سعودی ساخته شد. اهمیت این پل به این دلیل است که قسمت شیعهنشین عربستان را به بحرین متصل میکند. فشارها و سختگیریهای مقامات بحرینی بویژه کینهورزی شدید خلیفه بن سلمان آل خلیفه، نخستوزیر این کشور علیه علمای شیعه به این دلیل است که عموم شیعیان بحرین پیرو راستین این بزرگان هستند و کلام روحانیت از نفوذ و تاثیر قابل ملاحظهای برخوردار است. از جمله این آزارها و اقدامات غیرقانونی، سلب تابعیت است که متاسفانه به رویه نسبتا معمول در کشورهای حاشیه جنوبی خلیجفارس تبدیل شده است. سلب تابعیت در اکثر قوانین اساسی کشورهای دنیا ممنوع اعلام شده است. این موضوع به این معنی است که یک انسان در این جهان از تابعیت و تعلق به هیچ کشوری برخوردار نیست و در واقع امر، از امتیاز هیچ حقی بهره نمیبرد. سلب تابعیت مجازات شدیدی است که متاسفانه در بحرین برای منتقدین از جمله آیتالله شیخ عیسی قاسم و سایر افراد به کار میبرند. باید متذکر شد که مخالفان رژیم آل خلیفه، مخالفتشان را در این چند سال به صورت مدنی و مسالمتآمیز ابراز داشتهاند اما عکسالعمل مقامات بحرینی برای سرکوب و مهار گسترش این اقدامات بسیار شدید بوده و منتقدان را جاسوس ایران خطاب میکنند در حالی که این امر حقیقت ندارد.
چرا رژیم حاکم در بحرین بر مبنای ملیت با شهروندان خود برخورد نمیکند؟
کشورهای حاشیه جنوبی خلیجفارس از گذشته تاکنون تحت تسلط خاندانهای حاکم مشخصی شکل گرفته اند؛ از جمله در عربستان خاندان آل سعود، در کویت آلصباح، بحرین آل خلیفه، امارات آل مکتوم و قطر آل ثانی است. اینها روسای قبایلی هستند که بعد از استقلال خود را حاکم آن سرزمین اعلام کردهاند. همه این کشورها بجز عربستان تا سال 1971 مستعمره انگلستان بودند. روند شکلگیری ملت – دولت در این کشورها به طور کامل شکل نگرفته است. افراد حاکم بدون توجه به مذهب و قومیتهای افراد ساکن در سرزمین خود به سلطه مستبدانه ادامه میدهند و رویه نامطلوبی را در پیش گرفتهاند؛ از جمله این که برای تغییر بافت جمعیت شیعه به تابعیت پذیری روی آوردهاند. در بحرین از این مورد هم فراتر رفته و بسیاری از مقامات بلندپایه بعثی در زمان دیکتاتوری صدام که بعد از سقوط رژیم، به اردن رفته بودند به بحرین منتقل شدند و مناصب امنیتی و انتظامی به آنها واگذار شد. از جمله رئیس دستگاه امنیتی نجف اشرف در زمان صدام که به عنوان رئیس فرودگاه منامه منصوب شد. این موارد در حالی است که عربستان که در بحرین حضور نظامی دارد به عنوان مداخلهگر معرفی نمیشود اما ایران که فقط از لحاظ انسانی، عاطفی و معنوی از مخالفان مسالمتآمیز حمایت میکند، به مداخلهگری متهم میشود.
آیا همزمانی اعلام این حکم که چندین بار به تعویق افتاد،با سفر رئیس جمهور آمریکا به منطقه ارتباط دارد؟
آیتالله شیخ عیسی قاسم چندین ماه است در حبس خانگی به سر میبرد اما مقامات رژیم آل خلیفه از ترس عکسالعمل شیعیان، اعلام حکم را چندین بار به تعویق انداخته بودند. با سفر ترامپ به منطقه، آنها فرصتی پیدا کردهاند تا هرگونه واکنش اعتراضی شیعیان را به تحریک ایران منتسب کنند، اما آمریکا و بویژه انگلیس که از نفوذ و سابقه بسیاری در بحرین برخوردار است، انگیزه حقیقی مقامات منامه را میدانند .
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
دانشیار حقوق بینالملل دانشگاه تهران در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
یک پژوهشگر روابط بینالملل در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتوگو با امین شفیعی، دبیر جشنواره «امضای کری تضمین است» بررسی شد