براساس آمارهای فرهادی، نزدیک به 75درصد جویندگان کار در کشور مدرک دانشگاهی دارند. یعنی از هر چهار فرد بیکار در کشور، سه نفر دارای مدرک دانشگاهی است.
نکته قابل تامل این که هیچ افق روشنی هم نمیتوان برای سالهای آینده ترسیم کرد. چند ماه پیش محمدحسین امید معاون وزیر علوم، تحقیقات و فناوری، آب پاکی را روی دست عاشقان تحصیل در رشتههای دکتری ریخت و اعلام کرد که سالانه 30 هزار نفر به دکترهای بیکار اضافه میشود.
در حالی که مسئولان نظام آموزش عالی با زبان بی زبانی از داوطلبان میخواهند صرفا برای جذب فرصتهای شغلی بهتر، وارد مقاطع تحصیلات تکمیلی نشوند و مهارت هایشان را بالا ببرند، اما هنوز هم تب تحصیل در مقاطع کارشناسی ارشد و دکتری داغ است.
همین امسال، حدود 213 هزار نفر در کنکور دکتری شرکت کرده اند و در مقطع کارشناسی ارشد هم حدود 787هزار دانشجو، شانس قبولی خود را برای تحصیل در مقطع کارشناسی ارشد، امتحان کردهاند.
با توجه به اینکه تناسبی بین دانشآموختگان نظام آموزش عالی ما و فرصتهای شغلی در جامعه وجود ندارد، اصلا دور از انتظار نیست که خیلی از این دانشجویان جدید به جمع بیکاران مدرک به دست بپیوندند.
رفاقت صمیمی بین پول و مدرک دانشگاهی!
در کشور ما بین مدرک تحصیلی و شانس اشتغال، رابطه معکوسی وجود دارد. یعنی برخلاف چیزی که فکر میکنید، هرچقدر که شما مدرک تحصیلیتان بالاتر باشد، شانس اشتغال شما کاهش پیدا میکند.
محمد اکبرنیا، مدیرکل دفتر هدایت نیروی کار و کاریابیهای وزارت کار هم این مساله را تائید میکند و میگوید: آمار فارغ التحصیلان بیکار نسبت به بیکاران دیپلمه بسیار زیاد است و امروز نگاه بیشتر جویندگان کار و فارغالتحصیلان، نگاه پشت میزنشینی و اداری است.
جالب است که چند هفته قبل، مصطفی آذرکیش، مدیرکل دفتر آموزشهای کاردانش وزارت آموزش و پرورش هم در اظهار نظری تلخ تاکید کرد که 66 درصد بیکاران کشور، دانشآموختگان لیسانس هستند. به همین نسبت نیز هرچقدر مدرک تحصیلی فرد بالاتر از کارشناسی باشد، احتمال بیکار شدن او افزایش پیدا میکند.
عبدالرضا سیف، معاون سابق دانشگاه تهران در گفتوگو با جامجم، یکی از عمده دلایل ریشه بیکاری گسترده در بین دانش آموختگان کارشناسی ارشد و دکتری را کیفیت پایین آموزش در دانشگاههای پولی میداند و میگوید: این روزها خیلی از دانشگاهها برای جذب درآمد بیشتر، مدرک فروشی میکنند، یعنی اصلا برایشان مهم نیست که کیفیت آموزش در دانشگاه چگونه است، بلکه معیار اصلیشان برای جذب دانشجو، پول است.
به گفته سیف، فلسفه تاسیس برخی دانشگاهها برای شکستن سد کنکور در مقطع کارشناسی و ارتقای مهارت آموزی دانشجو بود، اما این دانشگاهها رفته رفته از این فلسفه اصلی خود دور شدند و برای کسب درآمد بیشتر، اقدام به جذب دانشجو در مقطع کارشناسی ارشد و دکتری کردند.
این عضو هیات علمی دانشگاه تهران انتقاد میکند که یک رقابت ناسالم بین دانشگاهها برای جذب دانشجوی مقاطع تحصیلات تکمیلی به وجود آمده و خیلی از مسئولان دانشگاهها احساس میکنند که بزرگی دانشگاهها منوط به جذب دانشجوی دکتری است.
وقتی کیفیت آموزش در مقطع کارشناسی ارشد و دکتری پایین باشد و دانشگاه صرفا برای درآمدزایی به جذب دانشجو اقدام کند، در این شرایط معلوم است که به گفته سیف، دانشآموخته این دانشگاه، حرفی برای گفتن در بازار کار ندارد و صنعت هم به دانش آموخته بیمهارت، نیازمند نیست.
راهحل راهبردی: اجرای اسناد بالادستی
مشکل اشتغال دانشجوی کارشناسی ارشد و دکتری با بخشنامه و دستورهای اداری حل نمیشود.
سیف، معاون سابق دانشگاه تهران معتقد است که راه حل راهبردی برای حل مشکل اشتغال دانشآموختگان، اجرای اسناد بالادستی نظام در حوزه آموزش عالی است.
به گفته او، اگر طبق سند راهبردی انقلاب فرهنگی عمل شود و سند آمایش آموزش عالی هم اجرایی شود، آنگاه دانشگاهها موظف میشوند مطابق نیازهای صنعت و بر اساس نیازهای هر منطقه، دانشجو جذب کنند. در آن صورت، تربیت دانشجو هدفمند و فرد هم پس از فارغالتحصیلی، بلافاصله در بازار کار جذب میشود.
حمایت میرزاده، سخنگوی کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس در گفتوگو با جامجم، همین موضع را تائید میکند و میگوید: این روزها بسیاری از دانشگاهها بدون توجه به نیازهای منطقه و بیش از نیازهای جامعه، دانشجو جذب میکنند. برای خیلی از این دانشگاه ها، جذب اعتبارات از همه مولفهها مهم تر است، تا جایی که برای برخی دانشگاهها اصلا پژوهش و تولید علم از سوی دانشجوی تحصیلات تکمیلی مهم نیست.
به گفته میرزاده، وقتی هم شرایطی پیش آمد که دانشگاه کیفیت آموزش را فدای جذب اعتبارات بیشتر کرد، آنگاه در چنین فضای غیرعلمی، مساله فروش پایان نامهها و دلالیهای علمی نیز متولد میشود.
راهحل اصلی که میرزاده هم بر آن تاکید میکند، اجرای سند آمایش آموزش عالی است تا دانشجو در رشتههای بی نیاز جامعه، درس نخواند و تعداد جذب دانشجو در هر منطقه نیز دقیقا مطابق نیاز همان منطقه باشد.
راهحل دیگری که این نماینده مجلس از آن بهعنوان راهحل معضل بیکاری در بین دانشآموختگان کارشناسی ارشد و دکتری یاد میکند، افزایش مهارتآموزی دانشجو در همه مقاطع تحصیلی است.
میرزاده گلایه میکند: وقتی دانشآموخته دکتری ایده و مهارت نداشته باشد و کارآفرین هم نباشد، آیندهای جز بیکاری در انتظار او نخواهد بود زیرا به هیچ وجه نهادهای دولتی و دستگاههای عمومی نمیتوانند حجم عظیم دانشآموختگان کارشناسی ارشد و دکتری را جذب کنند، اما اگر دانشآموخته کارشناسی ارشد و دکتری صاحب مهارت، ایده و هنر کارآفرینی باشد، امکان بیکاری او بسیار پایین خواهد آمد.
در این بین، حمایت از شرکتهای دانش بنیان و بها دادن به کسب و کارهای نوپا (استارت آپ) هم میتواند مسیر اشتغال دانش آموختگان کارشناسی ارشد و دکتری را هموارتر کند؛ مسیری که سالهاست در کشورهای توسعه یافته طی شده و جوابش را هم پس داده است.
امین جلالوند - جامعه
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد