ترجمان جهان در آیینه نمایش

«درون آیینه روبه‌رو چه می‌بینی، تو ترجمان جهانی بگو چه می‌بینی؟» این شعر زیبا از مرحوم منزوی اشاره لطیف و زیبایی دارد به آنچه که آدمی در جست‌وجوی آن است. انسان زاده کلمه حق است و بر مبنای سیمای جمیل الهی خلق و تقویم شده و شاید همین راز جست‌وجوی آدمی باشد؛ جست‌وجوی انسان، انسانی دیگر، چیزی شبیه خودش منحصر به فرد و زیبا. مخلوق کلام خداوند در هبوط خویش چاره‌ای ندارد جز آن‌که کلام را به صورت بدل کند، با این تلاش ابدی تا از خلال صورت به معنای کلمه راه پیدا کند. به روی زمین گمشده آدم نیمه دیگر اوست موجودی همانند خودش. آدم سرگشته خود است و تا قیامت موعود و روز ملاقات چنین خواهد ماند.
کد خبر: ۱۰۱۵۴۸۶
ترجمان جهان در آیینه نمایش

این جست‌وجو را می‌شود در اشتیاق و حیرانی آدمی در حین تماشای پدیده‌های شبیه خودش یافت. حیواناتی که گاه می‌توانند روی دوپا بایستند از دیرباز کنجکاوی و علاقه انسان را برانگیخته‌اند. خرس و میمون بدین سبب است شاید که مایه سرگرمی و بازی انسان‌ها بوده‌اند. میرکت (نوعی پستاندار آفریقایی) که مانند انسان‌ها روی دو پا می‌ایستد و نگهبانی می‌دهد برای ما موجود جذابی است، اما جست‌وجوی اصلی همان‌طور که گفته شد از طریق یافتن چشم‌هایی نظیر چشمان خودمان است چشم پنجره روح است به درون و بیرون. چشم انسان مانند خودش منحصربه فرد و زیباست. حلقه سفید اطراف چشم آدمی پدیده‌ای است که در هیچ جانور دیگری نظیرش یافت نمی‌شود و مردم چشم، که همان مردمک است در ادبیات مترادف، خود و شأن انسان به کار می‌رود. آدمی چشمی است که مسئولانه و حیران جهان را به نظاره ایستاده تا بلکه ترجمان جهان را بیابد. داستان‌های خیالی که در آن از موجودات دیگر جهان‌ها حرف زده می‌شود نه از سر تخیل بیهوده و پوچ بلکه از روی نیاز بشر است. موجودی که نمی‌خواهد در این جهان بی‌نهایت گسترده تنها باشد و یا خود را تنها احساس کند در خیال موجوداتی شبیه خود می‌سازد که با هر تفاوت ساختاری یک نکته اشتراک ضروری با انسان‌ها دارد. دو چشم که از درون آنها قوه ادراک، آگاهی از مسئولیت بار امانت و اهمیت دادن به چیزهایی جز غرایز جسمی قابل شناسایی باشد.

به هر حال این جست‌وجوی ازلی و ابدی ادامه خواهد داشت. روی زمین از هند تا عربستان، در آسمان و در میان موجودات خیالی و غریب و حتی در دریا. چنانچه براساس داستان افلاطون هنوز گروهی باور دارند که مردم شهر آتلانتیس در اعماق اقیانوس‌ها زندگی می‌کنند و سرانجام از طریق آیینه روبه‌رو که به تعبیری مجازی همان نمایش است، دیده خواهند شد. نمایش نوعی معماری خلاقانه جهان است که در آن مخاطب به وسیله دیدن ماجراها، روابط، تنش‌ها و موقعیت‌ها «خود» را جست‌وجو می‌کند. بزرگی‌های خود را و حقارت‌های خویش را، گذشته و حال و آینده خود و امیدها و آرمان‌هایش را. شاید به همین دلیل نمایش چه در شکل صحنه‌ای آن و چه در سیما و سینما جذابیتی چنین بی‌بدیل دارد، چراکه در روندی سحرانگیز آدمی می‌تواند سرانجام خودش را در میان قهرمانان نمایش بیابد. گیرم هدیه نمایش به انسان از روی مجاز باشد و یا مقید به زمان، یک ساعت، دو ساعت و یا چند ساعت باز هم همچنان نوعی از یافتن «خود» تلقی می‌شود. اگر نمایش را چنین خاصیتی باشد که گفته شد اندازه مسئولیت نمایشگران سینما و تلویزیون و تئاتر با ابعادی عظیم خودش را نشان می‌دهد. آنها باید بدانند که آدمی با دو چشم بی‌قرار خویش بدانان خیره شده تا خودش را بیابد. در این صورت اخلاق، صداقت، فروتنی، بزرگی و آزادگی ارزشمندترین فضیلت نمایش خواهد بود. باشد تا زیبایی خویش را ببینند و بیابند.

مهدی سجاده‌چی

فیلمنامه‌نویس

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۱ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها