یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
آیا وجود دلمشغولی و مشکلات مختلف در زندگی افراد، دلیل مناسبی برای کمشدن روابط خانوادگی و اجتماعی است؟ یا این که مشکل در جاهای دیگری است؟ به نظر میرسد پاسخ به این سوال تا حدود زیادی به نوع نگاه افراد بستگی دارد. معنایش آن است که تا چه میزان مردم برای روابط اجتماعی و خانوادگی ارزش و اهمیت قائلند. گرچه مسائل گوناگون باعث شده کمتر از احوالات یکدیگر باخبر شوند، ولی نمیتوان این نکته را کتمان کرد که به هر چیزی که اهمیت دهیم وقت بیشتری را برایش صرف میکنیم.
لزوم زنده نگهداشتن روابط اجتماعی و همسایگی
با وجود این که شکل و شمایل زندگیهای جدید، رشد و توسعه وسایل ارتباطی جدید و شبکههای اجتماعی و نیز گسترش فرهنگ آپارتماننشینی (که در جای خود قابل بحث و بررسی است) تا حدودی افراد را در لاک خود فرو برده است و بخصوص در شهرهای بزرگ شاید با ذرهبین هم نتوان خانوادههایی را پیدا کرد که از حال و احوال همسایه خود باخبر باشند، اما احتمالا همه روی این نکته اتفاق نظر دارند که روابط نزدیک با رعایت حد و حدود لازم، نتایج مطلوبی ازجمله احساس آرامش و امنیت را خواهد داشت.
وقتی انسان از اطراف خود مطمئن باشد، در زندگیاش آرامش بیشتری دارد نسبت به زمانی که از آن محروم است.
حجتالاسلام علی سرلک، استاد حوزه و دانشگاه با اشاره به کمرنگشدن روابط اجتماعی با توسعه و گسترش ابزارهای ارتباطی به جامجم میگوید: امروزه انسانها ابزارهای ارتباطی در اختیار دارند، اما رابطهای با هم ندارند.
مبالغه نیست اگر بگوییم با همان سرعتی که وسایل ارتباطی گسترش مییابد ما آدمها با همان سرعت از هم دور میشویم. آمارهای مختلفی که از مسائل و مشکلات موجود در جامعه هست، صحت این قضیه را اثبات میکند.
سیدجعفر علوی، پژوهشگر علوم حوزوی اعتقاد دارد: تا حد امکان باید قدرت تاثیرگذاری مخرب ابزارهای ارتباطی را بر روابط اجتماعی کاهش داد. باید مواظب باشیم در روابط اجتماعیمان حداقلها را رعایت کنیم. مثلا در ارتباط با همسایهها مسائلی مانند نام همسایه، شغل او، روابط عاطفی همسایه با زن و فرزندانش، میزان درآمد مالی، آشنایی با آداب و رسوم و فرهنگهای مختلف را دانست.
البته اینها مسائلی است که در قالب رفت و آمدهای منظم و درست و براساس موازین اسلامی به دست میآید و شیوه کسب این مسائل باید به گونهای باشد که مصداق تجسس که حرام است نشود و هدف از آن باید پیشرفت جامعه با همدلی و همکاری یکدیگر باشد تا اگر مشکلی برای کسی ایجاد شد، بتوان بسرعت و حداقل زمان ممکن آن را رفع کرد.
علوی در ادامه تصریح میکند: اگر انسانها نخواهند با یکدیگر تعامل سازنده داشته باشند از دستورات صریح و علنی قرآن کریم فاصله گرفتهاند. زیرا در قرآن به کمک و همدلی با همسایههایی که در نزدیکی محل سکونت ما هستند و چه آنهایی که با ما فاصله دارند سفارش شده است و پیامبر اکرم صلی علیه و آله در این باره میفرمایند: مدارا و سازگاری با مردم، نصف ایمان و مهربانی با آنها نصف عیش و راحتی زندگی است. لذا برای رسیدن به سعادت باید تلاش کرد و از تغییر و تحول هم هراسی نداشت تا هم در دنیا با آبرومندی زندگی کرد و در سرای آخرت توشهای برای خود اندوخته باشیم.
معنای جدید روابط همسایگی و اجتماعی در زندگی شهری
گاهی آدم شک میکند نام خانوادههایی را که در محله یا یک آپارتمان زندگی میکنند را باید همسایه گذاشت یا چیز دیگری. اگر همسایه بودن را مبنای خود قرار دهیم، باید تعریف (حداقل عرفی) آن را بپذیریم. آنچه از حداقلهای لازم برای وجود یک رابطه اجتماعی به ذهن متبادر میشود، خبر داشتن هرازگاهی از حال همدیگر، شریک واقعی غمها و شادیها بودن، بعضی اوقات تفریح مشترک و مسائلی از این دست.
این موضوع سبب میشود رابطه دوطرفهای پدید آید که از رهگذر آن افراد، دیگران را نسبت به آنچه در زندگیشان میگذرد غریبه ندانند و به جای آن که با هم ارتباط نداشته باشند در حد توان و فرصت روابطشان را زنده نگاه دارند تا جایی که دیگر تردیدی در مورد معنای اصیل فرهنگ همسایگی وجود نداشته باشد.
حجتالاسلام سرلک در این باره نیز معتقد است: متاسفانه تفکری که بر پایه انسانمحوری است تاثیر خود را در معماریهای ما هم نمایان کرده و اگر مثلا در یک آپارتمان خانههای بیشتری بههم چسبیده و از نظر فیزیکی در کنار یکدیگرند، اما مفهوم همسایگی در بین آنها رنگ باخته و همسایگی معنای تازهای پیدا کرده و تنها نقطه اشتراک آنها در پرداخت حق شارژشان است. ساختمانهای عمودی که در شهرهای بزرگ و کلانشهرها ساخته شده علاوه بر این که آسمانخراش هستند، دلخراش نیز هستند.
بنابراین میتوان گفت همسایگی امروزه براساس منفعتها تعریف میشود. نه تنها به فکر منفعت رساندن به دیگران نیستند، بلکه به دنبال آن هستند که از دیگران چه منفعتی عایدشان میشود. یعنی ظرفیتهای عاطفی و اخلاقی همسایگان در خدمت رشد روابط اجتماعیشان قرار نمیگیرد.
به سوی برنامههای گروهی و جمعی حرکت کنیم اما...
اگر تمایل داشته باشیم روابط اجتماعی و همسایگی خود را تقویت و مستحکم کنیم، باید فرصت حضور جمعی را در زمان و مکان معین فراهم آوریم. این پرسش پیش میآید که آیا نهاد خاصی باید متولی این کار شود؟ اگر این قضیه به صورت خودجوش انجام شود، بهتر است. یعنی، بیش و پیش از آن که چشم به راه و منتظر فلان نهاد باشیم تا برنامه جمعیای تدارک ببیند، بهتر است خود آستین بالا بزنیم و برنامهریزی کنیم. حرکت باید از درون خانواده شروع شود و سپس نزدیکان، همسایگان و... هر چند شهرداری در برخی محلهها برنامههایی ترتیب داده و از افراد و خانوادهها در مراسم دعوت میکند، ولی هر چه نقش خود مردم در اجرای این برنامه بیشتر باشد نتایجش بهتر است.
سرلک، تدارک برنامه جمعی از سوی شهرداریها و نهادهای دیگر را باوجود مثبت دانستن، راهحلی برای بهبود روابط اجتماعی ندانسته و عنوان میکند: ما باید در وهله اول نهاد خانواده را تقویت کنیم. خانوادهای که در آن آرامش، دوستی و مودت وجود دارد، طبیعتا روابط بهتری با همسایگانش نیز خواهد داشت. در واقع، اگر خانواده بر مدار درستی حرکت کند، مفهوم خویشاوندی شکل میگیرد. وقتی مفهوم خویشاوندی شکل بگیرد، جامعه معنا پیدا میکند. در مقابل اگر روابط سردی بر یک خانواده حاکم باشد، خویشاوندی شکل نمیگیرد و جامعه آسیب میبیند.
محمد شمس
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد