گفت‌و‌گو با دکتر رضا صالحی امیری، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی

وارد مناقشه و حاشیه نمی‌شوم

آبان‌ماه امسال که علی جنتی، پس از کش و قوس‌های فراوان، استعفایش را نوشت و ساختمان وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی را ترک کرد، همگان گمان می‌کردند هر وزیری پس از او بر صندلی این وزارتخانه پردردسر بنشیند، وظیفه‌اش صرفا رفع بحران پیش‌آمده و تلاش برای استقرار آرامشی هر چند موقت، خواهد بود، اما وقتی رضا صالحی امیری، از استراتژی و برنامه‌هایش برای بهبود وضع فرهنگ گفت، هیچ نشانی از مدیری موقت که برای پوشاندن زخمی آمده است، نداشت.
کد خبر: ۱۰۰۹۶۰۷
وارد مناقشه و حاشیه نمی‌شوم
او محکم ایستاد و از برنامه‌هایی گفت که در خوش‌بینانه‌ترین صورت، نتیجه‌شان را سال‌ها بعد می‌توان به چشم دید؛ خودش هم از برنامه‌هایش با عناوینی چون «کلان‌نگر» و «آینده‌نگر» یاد می‌کند. حالا و با گذشت چند ماه از وزارت او، به نظر می‌رسد آرامش نسبی مورد نظر، در ساختمان وزارتخانه فرهنگ و ارشاد اسلامی در میدان بهارستان، حاکم شده است؛ آرامشی که او مصرانه، آن را محصول دوری از مناقشه می‌داند، هر چند که برخی مناقشات دوره وزارت علی جنتی، در دوره صدارت صالحی امیری، مسکوت مانده و چندان پیگیری نشده است.

قرار گفت‌وگوی ما با وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، یک بار به تعویق افتاد. آقای وزیر وقتی محورهای گفت‌وگو را دیده بود، از همکارانش خواسته بود وقت بیشتری برای این گفت‌وگو در نظر بگیرند؛ فرصتی که در قرار گفت‌وگوی اول، با توجه به برنامه‌های فشرده‌اش میسر نمی‌شد. گفت‌وگو، سرانجام دو روز پس از قرار اول، در دفتر آقای وزیر در وزارتخانه انجام شد. او حرف‌هایش را با تشکر از دست‌اندرکاران روزنامه جام‌جم آغاز کرد و سپس، به پرسش‌هایی درباره این چند ماه، برنامه‌های باقی‌مانده از دوره وزیر پیشین و از آینده گفت.

آقای دکتر به چند دلیل می‌توان حضور شما در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی را حضوری جسارتمندانه در نظر آورد؛ ابتدا به این دلیل که شما می‌دانستید به وزارتخانه‌ای پرمناقشه و پردردسر می‌آیید و علاوه بر این آگاه بودید که شاید فرصتی چندماهه نیز بیشتر در اختیار ندارید تا از این مناقشات بکاهید و احیانا برنامه‌های مطلوب خودتان را هم همزمان در پیش بگیرید. از طرفی هم، حضور شما تقریبا همزمان شد با برگزاری جشنواره‌های مختلف فجر که دست‌کم جنجال‌های یکی از آنها یعنی جشنواره فیلم فجر، از پیش قابل حدس است. با این حال شما از برنامه‌هایی طولانی‌مدت برای این وزارتخانه سخن گفته‌اید. این انگیزه که چندان طبیعی نیست برای شرایط شما در وزارتخانه، از کجا می‌آید؟

من به مدت یک دهه در کنار آقای دکتر روحانی، معاون پژوهش‌های فرهنگی و اجتماعی مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام بودم و در طول کمپین انتخاباتی سال 92 هم در حوزه‌های فرهنگی و اجتماعی حضور فعال داشتم. همیشه هم در تلویزیون، مطبوعات، رادیو و... و همچنین قریب به دو دهه در دانشگاه مطالعه فرهنگی حضور داشتم. پس از سال 92 هم نزدیک به سه سال در کتابخانه ملی کار فرهنگی انجام‌ می‌دادم. همزمان در شوراها و هیات‌امناها و مراکز مختلف همچون شورای فرهنگ عمومی، در سیاستگذاری کتاب و حوزه‌های دیگر بودم. بنابراین، هیچ‌گاه به این حوزه ناآشنا نبوده‌ام. به همین دلیل حضور من در پست وزیر به عنوان نقطه صفر نباید تعریف شود؛ من در مسیر حرکت قطار بزرگ فرهنگ به آن پیوستم، تازه‌وارد به دستگاه نبوده و نسبت به مسائل و نظام و چالش‌های فرهنگی، خصوصا رویکردهای دولت در حوزه فرهنگی شناخت لازم را دارم. البته این شناخت، نسبی است.

بنابراین منظورتان این است که آمده‌اید تا همان مسیری را ادامه دهید که آقای جنتی شروع کرده بودند؟

گفتمان حاکم بر وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی مبتنی بر گفتمان اعتدال فرهنگی رئیس‌جمهوری است که سال 92 به ملت اعلام شد. گفتمان اعتدال فرهنگی در تداوم گفتمان فرهنگی غالب نظام، گفتمان مقام معظم رهبری است. این گفتمان، شاخص‌های مشخصی دارد: عقلانیت فرهنگی، انسجام فرهنگی، تنوع فرهنگی و دیانت فرهنگی. بنابراین نتیجه می‌گیریم که هر کسی بر کرسی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بنشیند، باید گفتمان فرهنگی رئیس‌جمهور را که به مردم وعده کرده بود، دنبال کند. من هم مثل جناب آقای جنتی، در چارچوب آن گفتمان حرکت می‌کنم.

اما تذکرهای رئیس‌جمهور به آقای جنتی و استعفای ایشان، نشان‌ داد که آقای روحانی در وزارت ارشاد، خروج از مسیر تعیین‌شده را احساس کرده‌اند... .

باید توجه داشته باشیم که مدیریت در کشور ما مبتنی است بر استراتژی و اقتضا. استراتژی مدیریتی در مسیر حرکت، قابل تغییر است. استراتژی آقای جنتی در وزارت ارشاد به باور من مبتنی بر استراتژی فرهنگی دولت و شخص رئیس‌جمهور بود، اما طبعا تاکتیک‌های مدیریت می‌تواند متفاوت باشد و ممکن است من هم تاکتیک مدیریتی متفاوت داشته باشم به شرط این‌که جهت‌گیری استراتژیک در حوزه فرهنگی در دولت آقای دکتر روحانی دستخوش تغییر نشود.

تجربه ثابت کرده وقتی برای حل معضل وارد نشوید، می‌تواند آسیب‌های دیگری به بار آورد. مثلا گفته می‌شود محدودیت‌هـا می‌تـواند باعث زیرزمینی شدن فعالیت‌های هنری شود. با این حال حتما می‌پذیرید که نباید فرهنگ را به سمت بی‌بند‌و‌باری سوق داد.

نکته دقیقی را مطرح کردید. ما با رویکرد ایجابی و وجود بستر لازم برای فعالیت فرهنگی به حاشیه نمی‌رویم اما این به معنی عدم توجه به حقوق حقه جوان‌ها نیست. آنجایی که مانع هست از طریق گفت‌وگو یا توسل به مکانیسم‌های قانونی به حل مساله می‌پردازیم. استراتژی ما، مبتنی است بر ثبات و آرامش در نظام فرهنگی با این حال صراحتا اعلام می‌کنم ما با هر گونه اجتهاد و مداخله فرهنگی در فرآیند فعالیت رسمی فرهنگی مخالفیم. ما معتقدیم یک نظام، یک رهبر، یک دولت و یک وزارت ارشاد داریم. قائل به حکومت محلی نیستیم. وارد مناقشه نمی‌شویم اما این استراتژی به معنای پذیرش عملکرد دیگران و دخالت‌های محلی نیست. به منزله انتخاب راه درست برای نوع واکنش است. چنان‌چه عرض کردم مسیر حل مساله را مذاکره یا قانون می‌دانیم. درباره زیرزمینی‌شدن هنر، حرف‌تان درست است؛ تجربه نشان داده هر کجا سختگیری بی‌مورد انجام دادیم، هزینه‌های بیشتری پرداخت کردیم. در فرهنگ، سختگیری، همواره منجر به هدایت نسل جوان به سمت فضاهای مبهم یا پرمساله شده است. باید با زبان نرم، زبان اخلاق و با زبان معرفت و گفت‌وگو، صحبت کرد. بنابراین، استراتژی ما در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بعد از ثبات و آرامش، گسترش فضای گفت‌وگوی فرهنگی است. ما برای کاستن از عصبیت جامعه، برای عبور از مناقشات، برای ایجاد نظم منطقی و هنجار فرهنگی در جامعه، و برای بالابردن سطح اشتراکات فرهنگی در راستای استقرار سازگاری اجتماعی نیازمند گفت‌وگوی فرهنگی هستیم. گفت‌وگو به این معناست که دیگران را به رسمیت بشناسیم. در فضای گفت‌وگو سه اتفاق رخ می‌دهد: شناخت افزایش پیدا می‌کند نسبت به یکدیگر، عصبیت‌ها کاهش پیدا می‌کند و نهایتا می‌توان با تأسی به اشتراکات، زمینه همکاری را فراهم کرد.

مصادیق این گفت‌وگوها از زمان روی کار آمدن شما چه بوده است؟

ما در حال تدوین برنامه‌ای هستیم تحت عنوان گفت‌وگوی فرهنگی در سطح ملی. برنامه‌ای که چارچوبش تدوین شده است. ان‌شاءالله از سال 96 رسما اجرای آن را آغاز خواهیم کرد.

آقای دکتر به لحاظ تئوریک، سال‌هاست موضوع فراهم‌امدن فضای گفت‌وگو، مطرح می‌شود. در عمل چه؟ شما نمی‌خواهید با دیگران وارد تقابل شوید، ولی دیگران با سیاست‌های شما موافق نیستند. به طور مثال، حوزه هنری مدت‌هاست برخی فیلم‌ها را در سالن‌هایش اکران نمی‌کند؛ همین فیلم‌هایی که شما مجوز تولید و نمایشش را صادر می‌کنید. به نظر می‌رسد شما فیلم‌هایی تولید می‌کنید که قابل اکران نیستند؟

من چنین برداشتی ندارم. معتقدم فیلم‌هایی که تولید می‌شوند همه امکان اکران را در سالن‌های سینما دارند. حالا اگر در یک سالن نداشته باشد در 480 سالن دیگر پیدا می‌کنند. این دغدغه ما نیست. نکته‌ای که می‌خواهم عرض کنم نکته مهمی است. الزاما باید در نظام فرهنگی در جامعه ایران، الگویی از انسجام فرهنگی برای حرکت به سمت قله‌های توسعه فرهنگی شکل بگیرد. ما درون ساختاری هستیم که مبتنی است بر یک نظام ایدئولوژیک فرهنگی. در این ساختار، شورایی تشکیل شده به عنوان شورای عالی انقلاب فرهنگی که هر سه قوه در آن حضور فعال دارند. آن نهاد رسالتش سیاست‌گذاری و هماهنگ‌سازی نهادهای فرهنگی است. بنابراین انتظار دارم که شما مسئولیت‌های دیگران را از بنده نخواهید. از آنها هم بپرسید چه کرده‌اند.

آنها وارد این مناقشه نشدند...

آنها کارشان سیاستگذاری‌ است. کارشان مداخله در امور اجرایی نیست.

پس این مشکل را چه کسی باید حل کند؟

ما باید حل کنیم. باید بدانیم در کدام زمین با چه ساختاری با چه نحله‌های فکری صحبت می‌کنیم. یک دسته نهادهای عمومی است مثل شهرداری‌ها، دانشگاه آزاد و سازمان تبلیغات اسلامی. یک دسته نهادهای دینی هستند مثل حوزه علمیه، آستان قدس رضوی و دسته سوم، نهادهای خصوصی هستند. در کنار این سه ساختار که عرض کردم، نهادی رسمی وجود دارد به نام وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی که ستاد فرهنگی دولت و نظام است. ما در سلسله‌مراتب، سیاست‌های کلان را از شورای عالی انقلاب فرهنگی اخذ می‌کنیم. سیاست عملیاتی را خود وزارتخانه طراحی می‌کند. به اعتقاد من ما امروز در وضع بسیار خوبی به لحاظ تعامل به سر می‌بریم. انتظار این‌که هیچ چالشی وجود نداشته باشد، آرمانی و رمانتیک است. هنر، حل چالشی است که تبدیل به مساله شده است؛ تدبیر مدیریتی برای حل چالش. ما معتقدیم از طریق مذاکره و گفت‌وگو و پذیرش چارچوب‌های قانونی می‌توانیم مسائل جاری حوزه فرهنگی را حل و فصل کنیم. معتقدیم مناقشه فرهنگی به زیان همه نظام‌ها و نهادهای فرهنگی است و از همین رو ما هم با حوزه علمیه قم، مذاکره را آغاز کرده‌ایم و هم با مجموعه‌های داخل نظام. در همین چند ماه گذشته ثابت کرده‌ایم توان مذاکره و حل مساله را داریم و الان که دارم با شما صحبت می‌کنم ما در بهترین وضع هم‌گرایی و با کمترین مناقشه هستیم.

به هر حال ممکن است دغدغه‌های طرف‌های گفت‌وگوی شما، فقط فرهنگی نباشد. مثلا نگرانی از «نفوذ» جدی است. با این حال زبان شما در گفت‌وگو با منتقدان، زبان سیاست است یا فرهنگ؟

سوال دقیقی است؛ مسلما زبان فرهنگ است. به اعتقاد من یکی از دلایل اصلی در بروز مناقشات، عدم ایجاد فهم مشترک نسبت به مسائل است. با این حال برای حل مساله دو روش بیشتر پیش روی ما نیست. یکی اقناع از طریق گفت‌وگو است و مسیر بعدی‌اش هم مناقشه است. ما معتقدیم مدیر فرهنگی باید از طریق گفت‌وگوی فرهنگی اقناعی، جهت‌گیری توسعه و تعالی فرهنگ را به سرعت پیگیری کند. از سویی، تغییرات جامعه ایران طی سه دهه گذشته، فضای جدیدی را در جامعه ایجاد کرد که مهم‌ترینش همین بروز و ظهور فضای مجازی و شبکه‌های اجتماعی است که ما باید خودمان را با این تغییرات انطباق بدهیم. صریح‌تر پاسخ شما رابدهم: ما نمی‌توانیم در گذشته زیست کنیم. ما باید در امروز زندگی کنیم و ما نمی‌توانیم به جوانان بگوییم که به گذشته بیندیشند. جوان‌ها باید به امروز و فردا بیندیشند. لذا باید زبان جدید برای انتقال فرهنگی برای جامعه شناسایی کنیم. زبان جدیدی هم برای گفت‌وگو فراهم کنیم. تجربه ما و مطالعه بنده نشان می‌دهد که همه کشورهایی که مسیر توسعه را پیش گرفتند با چالش‌هایی همراه بودند، اما آن کشورهایی که چالش را تبدیل به منازعه و مناقشه کردند، از مسیر توسعه بازماندند و کسانی که چالش را به انسجام و سازگاری تبدیل کردند، سرعت بیشتری در مسیر توسعه پیدا کردند. این مسیر را ما آگاهانه انتخاب کرده‌ایم.

آقای وزیر می‌فرمایید ما باید همگام با اقتضائات زمان‌ پیش برویم و زبان جدیدی پیدا کنیم. در این میان برای نگرانی‌هایی که گاه تحت عنوان «جنگ نرم» از سوی رهبر معظم انقلاب مطرح می‌شوند، چه برنامه‌هایی دارید؟ چون این یک مطالبه جدی است.

به اعتقاد من، ادبیات مقام معظم رهبری و انتخاب مفاهیم ایشان در حوزه فرهنگ، هوشمندانه است. ایشان در رصد دائمی وضعیت فرهنگی به مسئولان فرهنگی هشدارهایی را می‌دهند اما عده‌ای متاسفانه این را تبدیل می‌کنند به یک اهرم برای تخریب که این، عملی غیراخلاقی است. ما فرمایشات رهبری را بلافاصله تبدیل به استراتژی و سیاست‌هایی برای حل مساله می‌کنیم. در حوزه جنگ نرم هم دقیقا ملاحظه این است که کانون‌های قدرت تغییر کرده. در گذشته قدرت از جنس سخت بود، اما امروز به قدرت نرم تبدیل شده است. امروز پدیده‌ای به نام دیپلماسی، رسانه، مغز، فناوری، تکنولوژی و... تبدیل شده به کانون‌های قدرت و بحث نفوذ فرهنگی هم در حقیقت از این کانال‌های قدرت نرم ورود پیدا می‌کنند. ما باید بلافاصله به جای شعار و بنر و همایش و تبلیغات، ابعاد این بسته را باز کنیم. به عنوان نمونه رهبری معظم، دغدغه ولنگاری را مطرح کردند. ما در حال مطالعه هستیم برای این‌که شناسایی ابعاد ولنگاری را شناسایی کنیم که در نظام فرهنگی کدام است و راه‌حل‌های برون‌رفت از آنها چیست؟

شاید دلیل فشار فراوان بر شما این است که به هر حال، بسیاری از مصادیق احتمالی جنگ نرم، از جانب دنیای مجازی ورود می‌کند؛ جایی که مدیریتش با شماست.

فضای مجازی دیگر تبدیل به فضای حقیقی شده است. وقتی ما از مجاز صحبت می‌کردیم بحث اینترنت بود که من به شما یک پیام می‌دادم و شما پیام من را در اینترنت می‌دیدید و پاسخ می‌دادید. امروز این میان‌چهره برداشته شده. ما الان می‌توانیم از طریق شبکه‌های مجازی هم احساس را منتقل کنیم، هم تصویر را و همزمان هم می‌توانیم با هم دیالوگ داشته باشیم، اما نکته دوم و مهم‌تر این است که شبکه‌های اجتماعی هم فرصت هستند و هم تهدید. باید بشدت از برخورد احساسی، شعاری و سلیقه‌ای با حوزه مجازی پرهیز کرد. حوزه مجازی نیازمند یک الگوی مدیریت استراتژیک در کشور است که همه اجزای نظام فرهنگی و اجتماعی و اقتصادی و سیاسی به آن تن بدهند. یعنی در حقیقت برای رسیدن به حل مساله فضای مجازی ما نیازمند اجماع ملی هستیم. آیا باید فضای مجازی رها بوده و فاقد هر گونه منطق و قانونمندی و هنجارمندی باشد؟ جواب منفی است. این ولنگاری است. آیا باید فضای مجازی را بست؟ قطعا با بستن فضای مجازی هم مخالف هستیم، چرا که آن را فرصت می‌دانیم. ما نه به جزم‌اندیشی اعتقاد داریم (بستن) و نه به رها کردن چون تبدیل به ولنگاری می‌شود. ما به اعتدال اعتقاد داریم؛ اعتدال یعنی مدیریت عقلانی شبکه‌های اجتماعی. اصل این است که اصل فعالیت و توسعه دسترسی در شبکه‌های اجتماعی را به رسمیت بشناسیم و آنها را تقویت کنیم، اما همگان در یک مرکز رسمی ثبت‌نام کنند و مشخص شود در کشور چه کسانی توزیع تولید و مصرف اطلاعاتی را انجام می‌دهند. الان که با شما صحبت می‌کنم حدود 4000 کانال و بیش از 380 شبکه اجتماعی آمده‌اند ثبت‌نام کرده‌اند داوطلبانه بدون هیچ گونه اصرار و فشار از سیستم.

درباره سینما صحبت کنیم. فیلم‌هایی که در جشنواره اخیر فیلم فجر دیدیم، اغلب، جامعه‌ای پر از تنش و گرفتار بدبختی را ترسیم کردند. آیا سینمای امروز ما، تصویر دقیقی از جامعه‌ است؟

جامعه بزرگ سینمایی که سرمایه بزرگ ملی هستند، تجربه‌های بزرگی دارند و نه‌تنها در ایران و در منطقه بلکه در جهان درخشیده‌اند.

از سویی، تولیدات سینمایی باید پاسخگوی مطالبات جامعه باشد. سینما باید پاسخگوی دردهای فرهنگی و اجتماعی جامعه خودش هم باشد. من به طور طبیعی چنین قضاوتی ندارم. طبعا چالش‌هایی در این زمینه داریم. سینمای ما باید با نیازسنجی مسائل جامعه، به تولید بپردازد. آیا به این هدف رسیده‌ایم؟ جواب شما منفی است. البته جشنواره غیر از تولیدات سالانه سینما است. جشنواره، پدیده‌ای نشاط‌آور است.

که البته این بار اصلا نشاط‌آور نبود!

جشنواره فیلم فجر، رقابتی سالم و فرهنگی است. عده‌ای اصرار دارند این جشنواره را به کام مردم تلخ کنند. این خیانت به مردم ایران است.

اما در جشنواره اخیر، دو سه فیلم کمدی بیشتر نداشتیم.

بسیاری از این فیلم‌ها با مضامین اخلاقی، جنگ و جهاد و مضامین ملی، قابل تقدیر هستند. من البته چند فیلم جشنواره را بیشتر ندیدم ولی صاحب‌نظرانی که من از آنها سوال کردم معتقدند بسیاری از فیلم‌های جشنواره امسال، فیلم‌های قابل تقدیری بوده‌اند. اما اگر بحث بر سر سازوکارهای برگزاری این جشنواره است، باید گفت اگر کسی در مسابقه‌ای شرکت می‌کند حتما سازوکارهای آن را از قبل پذیرفته. تیم‌هایی که در ورزشگاه آزادی بازی می‌کنند از قبل پذیرفته‌اند که داور تصمیم‌گیرنده نهایی در زمین است. این به این معنا نیست که همه چیز خالی از اشکال است. در بازی‌های جهانی هم گاهی داور به اشتباه سوت می‌زند. رفتار ما با داور چگونه است؟ ما ضمن پذیرش اشکالاتی که ممکن است در مسیر داوری وجود داشته باشد به سازوکار جشنواره تاکید داریم. یعنی پذیرش نظام داوری. قطعا ما در جشنواره‌های بعدی اصلاحات جدیدی را اعمال خواهیم کرد.

ما الان در وزارتخانه فرهنگ نشسته‌ایم و به عنوان خبرنگاران این حوزه با وزیر آن گفت‌وگو می‌کنیم؛ می‌خواهیم فضایی را ترسیم کنیم که مبتنی است بر این حقیقت که امر فرهنگی لزوما آن‌طور که برای ما و شما به عنوان دغدغه مطرح است، برای عموم مردم دغدغه نیست. اما گاهی مناقشه‌های هنری، هنر را برای مردم مهم‌ می‌کند. شما نگاهتان به این فضا، برای عبور از تنش بر گفت‌وگو استوار است یا فکر می‌کنید این مزیت، به دردسرش نمی‌ارزد؟ می خواهم بدانم نسبت شما با نقد منتقدان چیست؟

سوال دقیقی است. پاسخ من شفاف است؛ من معتقدم فضای گفت‌وگو با نقد شکل می‌گیرد نه با تمجید و تملق. ما باید نقد را به رسمیت بشناسیم. مرز بین نقد و تخریب را در کشور متاسفانه تعریف نکرده‌ایم. نقد با انگیزه اصلاح انجام می‌شود ولی تخریب با انگیزه انهدام وضع موجود. نقد نگاه به آینده دارد، تخریب به وضع موجود و گذشته متمرکز می‌شود. معتقدم در فضای فرهنگی ما باید هم گفت‌وگوی فرهنگی و در دل گفت‌وگو نقد فرهنگی را در همه حوزه‌ها ازجمله سینما گسترش بدهیم، اما باید بشدت در مقابل جریان تخریب مقاومت کنیم. من فکر می‌کنم بخشی از مباحثی که درباره جشنواره اخیر فیلم فجر مطرح شد، نقد بود و من همین‌جا از آنها تشکر می‌کنم. کسانی که حوزه سینما را نقد کردند مطمئن باشند نگرش‌های آنها در جشنواره بعدی مورد توجه قرار می‌گیرد. و البته که کسانی را که تخریب کرده‌اند، نخواهیم بخشید. چون معتقدیم عمل آنها غیراخلاقی است. پاسخ روشن به سوال شما این است: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بستر گفت‌وگوی فرهنگی و نقد فرهنگی را که باعث جوشش فرهنگی در جامعه شود می‌پذیرد، اما تخریب به مثابه موریانه در ساختمان است.

آقای وزیر شما در صحبت‌های اخیرتان فرموده بودید که ممیزی در حوزه کتاب کم شده؛ با این حال نقدها به عملکرد شما بسیار است. برای مدیریت حوزه نشر چه برنامه‌هایی دارید؟

همان سیاستی که درباره فضای مجازی عرض کردم بر حوزه کتاب هم حاکم است. ما در چارچوب نظام فرهنگی مشخصی زندگی می‌کنیم بنابراین ما فکر کنیم که هر آنچه در روی کاغذ باید منتشر شود، نباید مغایر با اهداف رسمی و قانونی نظام باشد. ما قائل به نظارت قانونی و نه سلیقه‌ای هستیم و بشدت از هر گونه رفتار سلیقه‌ای روزمره و احساسی پرهیز می‌کنیم. ما حتما خط قرمز داریم. خط قرمز ما اسلام عزیز، انقلاب اسلامی، امام عظیم‌الشان، مقام معظم رهبری، و اهل بیت عصمت و طهارت هستند. اساسا فلسفه نظام اسلامی مبتنی بر همین ارزش‌های بنیادین است. این قطعی است، اما این باور را دارم که امروز مؤلفان ما به اندازه ناشران به اندازه‌ای از بلوغ فکری و فرهگی رسیده‌اند که به دلیل آگاهی از خطوط قرمز و زرد نظام خودشان، موارد را رعایت می‌کنند و نیازی به اعمال خطوط قرمز از سوی ما نیست. ممکن است کسانی این خطوط قرمز را رعایت نکنند. این‌جا عمدتا از طریق ویرایش، ماجرا حل می‌شود، اما معتقدیم به طور مثال کتابی که به گسترش مناقشه قومی منجر می‌شود، حتما نباید مجوز نشر بگیرد. کتابی که به مبانی اعتقادی جامعه توهین می‌کند نباید مجوز بگیرد، کتاب کودکی که در آن صحنه خشونت هست و صحنه اعدام هست، قطعا نباید منتشر شود. اینها قطعا مرزهای نظام است، اما عرض کردم آنقدر این اعمال نظارت ناچیز است که در حقیقت دیده نمی‌شود.

در مورد کتابخانه ملی هم توضیحی بفرمایید که چرا همچنان بدون رئیس مانده است؟

من از رئیس‌جمهور برای تسریع در انتخاب رئیس کتابخانه ملی تقاضا کردم و ایشان فرمودند ان‌شاءالله طی روزهای آینده تصمیم‌گیری خواهد شد. یکی از معاونان هم برای انجام امور داخلی انتخاب شده است و مسائل کلان را هم من دنبال می‌کنم. ان‌شاءالله قبل از پایان سال رئیس کتابخانه ملی انتخاب خواهد شد.

آقای دکتر، تصور عمومی وقتی بر مصدر وزارت فرهنگ و ارشاد نشستید این بود که برای دوره کوتاهی و در راستای استقرار آرامشی هرچند موقت و در واقع رفع بحران به وزارتخانه می‌آیید. اما برنامه‌ریزی شما به گونه‌ای است که گویا قرار است در دوره بعد هم وزیر باشید؟

من مدت زیادی است به دو دلیل خودم را وقف فرهنگ کرده‌ام. آن‌چه برای من به عنوان ارزش تاکید می‌شود این است که در حوزه فرهنگی فعالیت می‌کنم و چگونگی و کجایش، اهمیت دوم دارد. من اینجا باشم قطعا با تمام توان فعالیت خواهم کرد و اگر اینجا نباشم در دانشگاه در حوزه فعالیت فرهنگی تلاش خواهم کرد. اگر در دانشگاه نباشم، قلم خواهم زد و به تدوین منابع فرهنگی همت خواهم گمارد. احساس می‌کنم امروز نظام فرهنگی بیش از هر زمان دیگری نیاز به کار فرهنگی دارد و واقعا برای خودم مرزبندی مشخصی برای این که در کجا قرار بگیرم ندارم. مهم این است که در دریای بزرگ فرهنگ ایرانی و اسلامی حتی به اندازه قطره‌ای حضور داشته باشم.

طاهره آشیانی، صابر محمدی

گروه فرهنگ‌و‌هنر

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۱
مارال
Spain
۱۲:۰۳ - ۱۳۹۵/۱۲/۱۹
۰
۰
بابا تو خودت اصل مناقشه و حاشیه هستی ...

نیازمندی ها