عملکرد خوب در اجرای 250 هکتار طرح، ایجاد کمربند حفاظتی و حصار کشی، ایجاد آتشبُر و بهکارگیری قرقبان فصلی نهالکاری در سطح 50 هکتار با گونه بومی منطقه، همچنین جلوگیری از تعلیق دام در حوزه طرح و قرق کامل آن، بذرکاری در سطح 60 هکتار، و حضور مستمر برای کاهش آتشسوزی جنگلها و طبیعت منطقه از جمله دلایل انتخاب خوشیار بوده است. با او در شرایطی تلفنی صحبت کردیم که در دامان طبیعت برفی در حال کار بود. مشروح گفتوگو را بخوانید.
چهکار کردید به عنوان مجری نمونه مدیریت منابع جنگلی انتخاب شدید؟
به عنوان مجری نمونه منابع جنگلی انتخاب شدم. بخصوص در زمینه گیاهان دارویی کار کردم. ده هکتار زمین موسیر به صورت مشارکتی با منابع طبیعی داشتم. 70 هکتار نهالکاری هم داشتم. الان دارم در برف توی کوه گشت میزنم برای همین نهالکاریها. در سطح 50 هکتار با گونه بومی منطقه مثل بنه، داغداغان، لیلگی، گلابی وحشی و بلوط نهالکاری داشتم. 60 هکتار هم غنیسازی جنگل داشتم.
گونههای وحشی به چه دردی میخورد؟
جنگل را غنیسازی میکنیم و توسعه میدهیم. به خاطر اینکه خشکیدگی طبیعت را داریم و طبیعت در لرستان درحال از بین رفتن است، جنگلها را توسعه میدهیم. جایی که ما هستیم تفرجگاه است پس ازدحام جمعیت زیاد میشود و خطر آتشسوزی هست. ما جنگل و طبیعت راحفظ میکنیم که برای آیندگان بماند.
این همه زمین را از کجا آوردید؟
زمینها مال من نیست. اینها برای منابع طبیعی است.
پس شما روی زمینهای منابع طبیعی کار میکنید؟
بله، من 12 هزار و 200 هکتار به صورت مشارکتی دارم که در کل شهرستان سلسله محافظت میکنم. آتشبُر تمام منطقه را هم دارم. آتشبُر را با تراکتور میزنیم. الان دارم روی برف قدم میزنم و با چشم میبینم جای رد تراکتور را میزنم که جلوی آتشسوزی را بگیرم.
چقدر تحصیل کردید؟
فقط دیپلم دارم.
کار را از کجا یاد گرفتید؟
بنده اهل روستا هستم. از موقعی که یاد دارم،در طبیعت بودم. پدرم در روستا عضو شورا بود. پدرم که فوت کرد، برادرم این کار را میکرد. بنده هم ادامه دادم. طبیعت و حرف زدن از طبیعت با مردم روستا را دوست دارم. هوا گرم است، خیلی از نهالهایی که میکاریم آب نمیخورد و از بین میرود. به مردم میگویم اگر یکی از این درختها خشک شود، جایگزینش سخت پیدا میشود. خدا را شکر مردم روستا الان بیشتر رعایت میکنند.
به سرتان نمیزند گاهی ول کنید و بیایید در شهر زندگی کنید؟
مشکل زیاد دارم. بچههایم محصل هستند. در روستا مدرسه تا کلاس ششم ابتدایی داریم. یکی از بچههایم کلاس 9 و یکی دیگر کلاس دوم است. یک برادرزاده هم دارم که از دهسالگی پا به پای بنده در طبیعت هست. ما هم گاهی میزند به سرمان به شهر برویم، اما دوست نداریم در شهر بمانیم. نمیتوانیم. اگر در شهر بمانم عصبی میشوم. صبح با یکی از دوستانم برای امآرآی رفته بودیم شهر، ناهار خوردم و تنهایی برگشتم. الان 45 کیلومتر از شهر دورم. اصلا یک روز نمیتوانم در شهر بمانم.
پس چرا خیلیها روستا را رها میکنند و به شهر میآیند؟
همین مشکلات را دارند. یا بچههایشان محصل هستند یا مشکلات دیگر. در روستا امکانات نیست.
و خیلیها هم به خاطر کار، روستا را ترک میکنند.
در شهر هم کار نیست. الان میخواهم خانه یکی از بستگان بروم که دامدار است. همسرش اهل شهر است. میخواهد برود شهر، میخواهم بروم منصرفش کنم. قول دادم خودم منصرفش کنم. مگر اینجا چی کم دارد؟ اینجا آب هست، هوا هست، کاری میکنم کارش بگیرد.
میانه شما با خانواده چطور است؟
همسرم لباس و کلاهم را در ماشین گذاشته است. من یک نفری نمیتوانم این کارها را بکنم. خیلی مواقع همسرم پشت سرم آمده با سطل کمک کرده نهالها را آبیاری کنیم.
چند سالتان است؟
39 سال.
در طبیعت به چه حسی میرسید؟
خدا میداند چه حسی دارد. شما باور نمیکنید من الان چه جایی هستم. اگر در این طبیعت نگردم، دیوانه میشوم. دو سال پیش مشکلاتی برایم پیش آمده بود. رفته بودم شهر سردردهای بدی داشتم. گفتند روانی شدی، میگرن عصبی گرفتی. اما دوباره که به دل طبیعت آمدم، خوب خوب شدم.
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد