شاهزاده ظل‌السطان سلطان مسعود میرزا پسر ارشد ناصرالدین شاه از مادری غیرشاهزاده یعنی عفت‌الدوله (که به همین دلیل ولیعهد نشد) مرد کژخیال، حسود و کوته فکری بود.
کد خبر: ۱۰۰۰۱۹۲
کارهای ظل‌السلطانی در اصفهان

او که حدود 30 سال فرمانروایی و والی‌گری دارالسلطنه اصفهان و حدود 40 ایالت و ولایت و نیمچه ولایت ایران را برعهده داشت به آن همه مساجد و قصرها و عمارات و کوشک‌ها و بستان‌ها و خیابان‌های ساخته شده در عصر صفویه حسادت می‌کرد که چرا پول دولتی در اختیار ندارد همتای آنها را بسازد.

از سوی دیگر، اصفهان، آن شهر باعظمت عصر صفویه شهرتی چشمگیر و گوش پرکن در عالم (البته از عصر همان دودمان) یافته و هر سیاح و دیپلمات خارجی که به اصفهان سفر می‌کرد در محاورات خود با ظل‌السطان به او یادآوری می‌کرد مرکزیت و عظمت و شهرت و آبادانی اصفهان به‌مراتب از تهران بیشتر است و بعید نیست روزی اعلیحضرت قبله عالم ابوی شاهزاده اراده فرمایند اصفهان را که در منطقه‌ای خوش آب و هوا و کنار رودخانه زاینده‌رود واقع شده و آن همه بناهای عالی دارد جایگزین تهران بکنند و خود تشریف آورده مقر سلطنت را در آنجا دایر و برقرار سازند.

دیپلمات‌های انگلیسی مقیم اصفهان مرتبا از عمارات و قصرها و مساجد باعظمت و بستان‌های دلگشا و پل‌های خواجو و سی و سه پل و الله‌وردیخان عکس گرفته، شهرت اصفهان را که دیگر نه جمعیت 800 هزار نفری عصر صفویه را داشت نه به آن آبادانی بود در دنیا پراکنده می‌کردند.

گذشته از این‌که ظل‌السطان به آن آثار باقیمانده عصر صفویه رشک و حسد می‌روزید هر شاهزاده دیگر قاجار که برای تصدی ایالاتی چون سیستان و بلوچستان یا فارس و گرمسیرات از اصفهان عبور می‌کرد دچار این طمع می‌شد که ای‌کاش تصدی دارالسلطنه اصفهان را از قبله عالم استدعا می‌کرد و با پرداخت چند صد اشرفی طلا که رسم بود برای دریافت فرمان ایالت به حضور شاه تقدیم گردد ایالت اصفهان را از سلطان بن سلطان بن سلطان استدعا می‌نمود.

تصمیم عجیب

ظل‌السطان برای راحت شدن از کابوس ازدست‌دادن اصفهان ناگهان تصمیم عجیبی گرفت و روزی به بهانه این‌که این ساختمان‌ها براثر قدمت زمان در شرف ویرانی است و نیاز به مرمت اساسی دارد عده زیادی از بنایان و عمله‌‌ها را با بیل و کلنگ و پتک به سروقت آن بناهای باشکوه تاریخی فرستاد و دستور داد به بهانه مرمت، همه آنها را ویران کنند.

در طول مدتی کمتر از یکی دو ماه تمام آن بناهای باشکوه تاریخی که طی سال‌های سلطنت صفویان ساخته شده بود با ضربات کلنگ و پتک ویران شد و وقتی شاه که به‌دنبال تلگراف بعضی از افراد خیراندیش و روحانیون مخالف ظل‌السلطان آگاه شد که قصرهای عصر صفویان منهدم شده، در این‌باره از پسرش توضیح خواست، جواب داد: چاکر جان‌نثار و غلام‌خانزاد اطلاع واثق دارد صدها خمره و کوزه پر از سکه‌های طلا و نقره و انواع جواهر در زیرزمین‌های این عمارات مدفون شده و اگر آن نفوذ سیم و زر به دست آید خزانه اعلیحضرت شاهنشاهی لبالب از گوهر و طلا و نقره خواهد شد و شاید مالیات 30 سال مملکت به رایگان به دست ‌آید.

طمع شاه قاجار

شاه که طمع زیادی به تصرف گنج بادآورده داشت، سکوت کرد. محمدحسن خان اعتمادالسطنه وزیر انطباعات و مترجم شاه در روزنامه خاطرات خود می‌نویسد: اغلب عده‌ای را به ولایات می‌فرستاد تا گنج کشف کنند به شنیدن این وعده ساکت شد و ظل‌السطان با خیال راحت تمام آن کاخ‌ها و کوشک به استثنای تالار اشرف که در عصر شاه سلیمان صفوی ساخته شد بود ویران کرد و خاطرش جمع شد دیگر نه اصفهان از نو پایتخت خواهد شد و نه شاهزاده‌ای طمع به حکومت او خواهد داشت.

اما چند سال بعد در 1305 هـ . ق شاه نسبت به او بدگمان شد و حکومت 44 ولایت را از او گرفت و گارد سلطنتی 21 هزار نفره و توپخانه او را منحل کرد و فقط حاکم شهر اصفهان باقی ماند.

کارهای عجیب دیگر

از ظل‌السطان کارهای عجیب دیگری هم سر زده است. او زمانی به اروپا سفر کرد و در آلمان توجهش به کلاهخودهای معروف به ویلهلمی جلب شد و 21 هزار کلاهخود و 21 هزار ثوب (دست) پوشاک نظامی ارتش آلمان و 21 هزار جفت چکمه بلند معروف به بیسمارکی (بیسمارک صدراعظم آلمان و مردی بزرگ و سیاستمداری آهنین و صاحب اراده بود) سفارش داد.

این سفارشات چند ماه بعد به ایران رسید و ظل‌السطان که عده زیادی از روستاییان املاک خود را به اصفهان خواسته بودتاتعلیمات نظامی دیده و طرز استفاده از تفنگ را بدانند، آنان را ملبس به این لباس و کلاهخود و چکمه کرد و قشون بظاهر باابهتی تشکیل داد. البته عده‌ای از صاحب منصبان دوره‌دیده را از تهران دعوت کرد که آمدند و سروسامانی به این قشون 21 هزار نفره دادند و توپخانه‌ای هم برای آن ترتیب داده شد، ظل‌السطان خود هم عکسی با کلاهخود قیصر و پوشاک و چکمه آلمانی گرفت و چند سالی با این قشون سرگرم بود، ولی ناصرالدین‌شاه مشکوک شد و ظرف 24 ساعت قشون منحل و روستاییان به روستاهای خود اعزام شدند.

خسرو معتضد - تاریخ نگار

ضمیمه چمدان جام جم

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها