برچسب ها - داستان جنایی

داستان جنایی(قسمت چنجم)
در قسمت‌های قبل خواندید، عماد دو پسر بچه‌اش را به داخل حمام برد و آنها را به طرز هولناکی به قتل رساند.او منتظر زینت همسرش شد تا او را هم بکشد اما قبل از اجرای نقشه‌اش، زن جوان از دستش فرار کرد. همزمان دختر و پسر مش رحیم به‌طور مشکوکی ناپدید شدند. افسری جوان مسئول رسیدگی به این پرونده شد که صحبت‌های زینت و مش رحیم در حیاط پاسگاه باعث شک او به ماجرا شد. مش رحیم زینت را عروسش معرفی کرد و گفت‌: این زن همسر مهران، پسرم است.
کد خبر: ۱۴۶۲۴۰۳   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۴/۰۶

داستان جنایی(قسمت چهارم)
در شماره‌های قبل خواندید: عماد دو‌پسر‌بچه‌اش را به حمام برد و‌ با ضربه‌های چاقو آنها را به طرز هولناکی به قتل رساند‌. بعد هم‌منتظر همسرش زینت شد تا او‌ را هم از پا درآورد که ناکام ماند و گریخت‌. همزمان با این جنایت، دختر و پسر مش‌رحیم ‌ناپدید شدند‌.
کد خبر: ۱۴۶۱۵۵۶   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۳/۳۰

داستان جنایی(قسمت سوم)
آنچه گذشت: زینت هراسان و مضطرب به خانه آمد. عماد، شوهرش در حالی که چاقویی خونی در دست داشت به دیوار حیاط تکیه زده بود. عماد به سمت او حمله کرد که زینت خود را به کوچه رساند و از مردم برای نجات کمک خواست‌. بعد هم همراه اهالی به خانه برگشت. از عماد خبری نبود و چاقوی خونی‌اش کنار دیوار افتاده بود.
کد خبر: ۱۴۶۰۶۹۲   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۳/۲۳

داستان جنایی(قسمت اول)
نفس‌های زینت به شماره افتاده بود؛ پاهایش دیگر توان دویدن نداشت. در دلش انگار رخت چنگ می‌زدند. چند ثانیه دستش را به دیوار خانه‌ای تکیه داد و چند نفس عمیق کشید و سعی کرد هر طوری شده خودش را به خانه برساند. تا آن موقع سنگینی وزنش را روی پاهایش حس نکرده بود. با خودش عهد‌کرد اگر‌اشتباه حدس زده باشد از فردا رژیم بگیرد و از دست این سنگینی وزن و نفس‌تنگی رها شود.
کد خبر: ۱۴۵۸۹۰۹   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۳/۰۹

داستان جنایی(قسمت پایانی)
در قسمت‌های قبل خواندید که زن و شوهر جوانی به‌طور اتفاقی با جسد زنی روبه‌رو شدند و سرگرد اصلانی پیگیر پرونده قتل شد. او و همکارش محمدی گمان کردند که قتل مربوط به دراکولا، قاتل سریالی است.
کد خبر: ۱۴۵۶۸۹۹   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۲/۲۶

داستان جنایی(قسمت سوم)
در شماره‌های قبل خواندید که زوج جوانی به‌طور اتفاقی با جسد زنی در اتوبان برخورد کردند و به پلیس اطلاع دادند. سرگرد اصلانی و همکارش محمدی، مسئول رسیدگی به پرونده قتل این زن شدند و بررسی‌ها آغاز گردید. جسد توسط نسرین بهاری، دختر مقتول شناسایی شد.
کد خبر: ۱۴۵۵۷۸۱   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۲/۱۹

داستان جنایی(قسمت دوم)
درشماره قبل خواندیدکه زوجی به همراه پسرشان درحال عبور ازاتوبانی بودندکه یکباره ماشین دچار مشکل شده وخاموش می‌شود. مردبه طوراتفاقی پایش به بخش‌هایی از جسد یک زن برخوردکرده،ازترس سوارماشینش‌می‌شود وتا زمان آمدن مکانیک منتظر می‌ماند.مکانیک یکی ازآشنایان اوست وبه همین دلیل اتفاقی راکه رخ داده برای اوتعریف می‌کند.
کد خبر: ۱۴۵۴۹۰۶   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۲/۱۲

داستان جنایی(قسمت سوم)
در ‌قسمت‌های قبل با دختری به نام گندم آشنا شدید که به قول خودش از تهران فرار می‌کرد و به همین علت سوار اتوبوسی شد که در میانه راه یک‌باره انفجاری در اتوبوس رخ داد و باعث چپ کردن اتوبوس شد. گندم چشمانش را در بیمارستان باز کرد و متوجه شد که زمان زیادی بیهوش بوده است.
کد خبر: ۱۴۴۴۴۸۷   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۱۱/۱۸

داستان جنایی(قسمت دوم)
در قسمت قبل با دختری به نام گندم آشنا شدید که برای سفر با اتوبوس وارد ترمینال شد. او به اطرافش با دقت نگاه می‌کرد. انگار از چیزی ترسیده و فرار می‌کرد. گندم با پیرمردی آشنا شد که از آسایشگاه سالمندان فرار کرده بود. به او کمک کرد تا به دیدن دختر و نوه هایش برود. گندم و مسافران دیگر سوار اتوبوس و راهی سفر شدند.
کد خبر: ۱۴۴۳۴۰۷   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۱۱/۱۱

داستان جنایی(قسمت اول)
ساعت هفت صبح بود که گندم وارد ترمینال شد و ساکش را که سنگین بود روی زمین گذاشت تا کمی استراحت کند. به اطراف نگاه کرد تا ببیند کسی او را تعقیب نمی‌کند و این‌که شماره اتوبوس روی بلیت را پیدا کند.
کد خبر: ۱۴۴۲۴۵۱   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۱۱/۰۴

داستان جنایی(قسمت پایانی)
در قسمت‌های قبل خواندید که آقا و خانم رحمانی در آپارتمان خود با سم به قتل رسیدند و سرگرد علوی مسئول رسیدگی به پرونده آنها شد. خانواده رحمانی دختری به نام رعنا دارند که چند سالی است با اشکان ازدواج کرده و باردار است. در این میان سرگرد از طریق بابا رحیم، سرایدار ساختمان متوجه شد که آنها پسری به نام علی داشتند که چند سالی است ناپدید شده است.
کد خبر: ۱۴۴۱۳۲۳   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۱۰/۲۷

داستان جنایی(قسمت پنجم)
در قسمت‌های گذشته خواندید که آقا و خانم رحمانی با سم به قتل رسیدند و دخترشان رعنا که باردار است با دیدن اجساد خانواده‌اش بیهوش و راهی بیمارستان شد. رعنا همسری به نام اشکان دارد که به گفته همسایه‌ها به‌قدری به خانواده رحمانی نزدیک است که برای‌شان مثل پسرشان است نه داماد.
کد خبر: ۱۴۴۰۲۱۴   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۱۰/۲۰

داستان جنایی(قسمت دوم)
در قسمت قبل خواندید که تیلور سگ خانم مدنی با سروصدا و بیقراری‌هایی که می‌کرد، باعث شد تا بابارحیم، سرایدار ساختمان در آپارتمان خانم و آقای رحمانی را با کلید یدک باز کند و متوجه بیهوشی آنها شوند.
کد خبر: ۱۴۳۶۸۱۲   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۹/۳۰

داستان جنایی(قسمت اول)
صدای سگ خانم مدنی همسایه‌ها را کلافه کرده‌بود. خانم مدنی زنی ۷۰ساله بود که تنها زندگی می‌کرد. همسرش چند سالی بود فوت شده و فرزندانش هم خارج از کشور زندگی می‌کردند. تیلور تنها همدم و همخانه خانم مدنی، سگ بی‌سروصدا و بی‌آزاری بود. اما آن روز صبح زود مدام سر و صدا می‌کرد و صدای همه را درآورده‌بود.
کد خبر: ۱۴۳۵۷۶۷   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۹/۲۲

داستان جنایی(قسمت پایانی)
در قسمت‌های قبل خواندید که زینت و روشن، زوج جوانی‌اند که صاحب چهار فرزند هستند؛ احمد، نرگس، علی و ادریس. پسر بزرگ‌ترشان، ادریس به خاطر درگیری و عدم پرداخت دیه در زندان است. روشن، کارگر یک کارخانه بوده که بیکار شده و دستفروشی می‌کند. زینت هم در کنار خانه‌داری و بچه‌داری رخت‌های مردم را می‌شوید. روشن مستأصل و درمانده است.
کد خبر: ۱۴۳۴۵۱۲   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۹/۱۵

داستان جنایی(قسمت سوم)
درقسمت‌های قبل خواندید زینت، مادر چهار فرزند است که ادریس پسر بزرگش به خاطر درگیری و ناتوانی در پرداخت دیه در زندان به‌سر می‌برد. او یک دختر به نام نرگس و دو پسر دیگر هم به نام‌های علی و احمد دارد. همسرش، روشن مدتی است بیکار شده و دستفروشی می‌کند. زینت هم با شستن لباس همسایه‌ها و آشناها کمک‌خرج خانواده است. روزی که زینت به ملاقات پسرش رفت، پسر کوچکش، احمد که با پدر و برادرش در حال بازی بود، به دنبال توپ از حیاط خارج شد و نزدیک بود با یک ماشین تصادف کند که به‌خیر گذشت. و حالا ادامه داستان
کد خبر: ۱۴۳۳۳۵۲   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۹/۰۸

داستان جنایی(قسمت دوم)
در قسمت قبل خواندید که زینت، مادر چهار فرزند است که پسر بزرگ‌ترش ادریس به خاطر درگیری و عدم توانایی در پرداخت دیه در زندان است و همسرش، روشن هم مدتی است بی‌کار شده و با دستفروشی، امرار معاش می‌کند. زینت هم با رختشویی همسایه‌ها و آشناها زندگی را سپری می‌کند.
کد خبر: ۱۴۳۲۱۲۱   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۹/۰۱

داستان جنایی(قسمت اول)
زینت نیمه‌شب از درد دست‌ و پاهایش از خواب بیدار شد و به سه فرزندش که اطرافش روی زمین خوابیده‌ بودند نگاه کرد. روی دخترش نرگس را با پتو کشید و پاهای احمد را هم زیر پتو برد و پاهای خودش را با پمادی که بالای سرش بود، ماساژ داد. به رختخواب همسرش روشن نگاه کرد و آن را خالی دید. ماساژ پاهایش که تمام شد، دست‌هایش را با همان پماد ماساژ داد. در این بین روشن وارد اتاق شد و خودش را مقابل بخاری گرم کرد. و حالا ادامه داستان
کد خبر: ۱۴۳۱۰۲۹   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۸/۲۴

داستان جنایی(قسمت پایانی)
در شماره‌های گذشته خواندید در روستا زلزله آمد و کدخدا زیر آوار ماند. اما دخترش گل‌بانو پیش از زلزله توسط مرد ناشناسی که صورتش را پوشانده بود به قتل رسید. سرگرد شجاعی و دستیارش مفیدی مسئول رسیدگی به پرونده قتل این دختر جوان شدند.
کد خبر: ۱۴۲۹۹۰۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۸/۱۷

داستان جنایی(قسمت اول)
گل‌بانو، دختر کدخدای روستا نیمه‌های شب با ترس کابوسی که دیده بود، از خواب پرید. تمام صورتش عرق کرده بود. نگاهی به انگشتر نامزدی‌اش کرد و لبخند زد. روسری گلدارش را روی سرش مرتب کرد و از اتاقش خارج شد. در اتاق پدرش را باز کرد و آهسته نگاهی انداخت. پدرش مثل همیشه خروپف می‌کرد و تسبیح در دستش به خواب رفته بود.
کد خبر: ۱۴۲۴۰۶۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۷/۰۵

نیازمندی ها