درباره زبان مادری، به مناسبت پاسداشت زبان فارسی
آنهایی که غریب و دور از وطن زندگی میکنند گاهی اوقات آرزوهای کوچک عجیبی دارند. مثلا شاید کسی در یک عصر بارانی خیابانهای برلین را گز کند و در سرش بگوید ایکاش ر میان اسمم را درست تلفظ میکردند. یا کسی در پاریس که به گمان خیلیها شهر عشق و شعر است، دلش لک زده باشد برای لهجه شیرازی خصوصا وقتی که روی شانه اش میزدند و با مهربانی میگفتند: کجایی کاکو؟!
راستش برای همین چیزهاست که میگوییم زبان خیلی بیشتر از یک نهاد اجتماعی است. انگار زبان هر ملتی در جایی از وجودشان که دقیقا قسمتی از جانشان است. وقتی همزبان باشیم همدل میشویم و روحها در یک جایی باهم به اشتراک میرسند آن هم زبان مادری است.
کد خبر: ۱۴۵۷۰۴۸ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۲/۲۸
همه چیز دیده بودیم جز اصفهان با «ه» جیمی (اصفحان)، بلگ بو (برگ بو)، عفونت با طا (عفونط)؛ اما عدهای مینویسند اصفحان، بلگ بو، عفونط، مینویسند هلو انجیلی (انجیری)، کفسول (کپسول)، مسالح ساختمانی (مصالح)، هاد داگ (هات داگ)، بحزیستی (بهزیستی)، متالبات (مطالبات) و کلمههای بدشکل و غلط دیگر مثل اینها.
کد خبر: ۷۱۰۶۲۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۶/۰۶