به گزارش جامجم، رسیدگی به این پرونده از بامداد سوم مرداد سال 93 و پس از گزارش مرگ سارقی مسلح، در دستور کار پلیس مشهد قرار گرفت. تیم جنایی با حضور در محل، با پیکر غرق در خون مرد میانسالی روبهرو شدند که گلولهای به سرش شلیک شده بود. در کنار جسد هم نردبامی قرار داشت.
نگهبان دامداری که موضوع را به پلیس گزارش داده بود، در تحقیقات گفت: مدتی است به عنوان نگهبان در این دامداری کار میکنم. شب صاحب دامداری کنتور برق را قطع کرد و رفت. در اتاق سرایداری در حال استراحت بودم که ناگهان صدایی از بیرون شنیدم و متوجه شدم چند نفر وارد دامداری شدهاند. اسلحهام را برداشتم و به سمت در رفتم که ناگهان شیشه در شکست و مردی از من خواست مقاومت نکنم. در همان تاریکی گلولهای شلیک کردم. بعد هم صدای فریاد مردی آمد. از اتاق نگهبانی خارج و با جسد مردی روبهرو شدم. دوستان مقتول به سمت او آمده و وقتی دیدند فوت کرده، اسلحهاش را برداشته و آنجا را ترک کردند.
در ادامه تحقیقات پلیسی مشخص شد، مقتول به نام ایمان از مجرمان سابقهدار است که به اتهام آدمربایی و سرقت مسلحانه دستگیر و زندانی شده بود. او چندی قبل با ربودن پزشکی جوان، او را به پاکستان برده و از خانوادهاش اخاذی کرده بود. او بعد از دستگیری و گذراندن حبس، از زندان آزاد و در جریان این سرقت کشته شد.
در ادامه پرونده برای رسیدگی به دادگاه کیفری یک استان تهران ارسال شد. با توجه به نقصهای پرونده، قضات آن را برای تکمیل تحقیقات و بازسازی دوباره صحنه تیراندازی به دادسرا بازگرداندند. قضات خواستار بررسی زمان تیراندازی، عمدی یا غیرعمدی بودن آن و تاریکی محل شدند.
صبح دیروز متهم به صحنه تیراندازی منتقل شد و در مقابل قاضی کاظم میرزایی، بازپرس جنایی مشهد و کارآگاهان جنایی به بازسازی شب حادثه پرداخت.
مرد نگهبان گفت: من با تهدید آنها تصمیم به تیراندازی گرفتم. من قصد کشتن کسی را نداشتم و همه جا تاریک بود.
بررسی صحنه تیراندازی نشان داد که شب حادثه دامداری تاریک بوده و اظهارات متهم به واقعیت نزدیک است.
پس از تشریح صحنه تیراندازی، متهم با قرار قانونی روانه زندان شد.
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
بهتاش فریبا در گفتوگو با جامجم:
رضا کوچک زاده تهمتن، مدیر رادیو مقاومت در گفت گو با "جام جم"
اسماعیل حلالی در گفتوگو با جامجم: