کسانی که رستمالتواریخ را قابل استناد شمردهاند، صرفنظر از تأمل نکردن در نادرستیها و بدطینتیهای مندرج در آن، توجه نکردهاند که کتاب فوق بخشی از تاریخنگاری مغرضانه و هجوآمیزی است که در دوران قاجاریه برای از میان بردن اعتبار صفویه و زندیه پدید آوردند.
تأمل در رستمالتواریخ نشان میدهد که این کتاب را پس از دعوی میرزا علیمحمد شیرازی (باب) نوشتهاند؛ یعنی در اواخر سلطنت محمد شاه قاجار و پیش از مرگش.
در اوایل کتاب آمده است:
«انشاءالله در سال 1251 در ایران یکی از اولاد فتحعلیشاه به نیابت آن جناب بر تخت پادشاهی خواهد نشست و به عدل و انصاف سلوک خواهد نمود و در سال 1262به سبب غلبه کفر بر اسلام آن جناب از ارض غری ظهور خواهد نمود و کفر و شرک را مغلوب و ظلم را فانی و ضلالت را معدوم و عالم را مسخر خواهد نمود و او را وزیر کهنهسالی از اهالی فارس خواهد بود.»
در پایان کتاب آمده است «...این کتاب مستطاب یازده سال پیش از ظهور حضرت خلیفهالله صاحبالامر بهدست رستمالحکما غلام آن جناب نوشته شده است.»
نویسنده رستمالتواریخ محمد شاه را در مقام نایب امام زمان جای داده و به او بشارت ظهور مهدی را در سال 1260 یا 1262 داده است. به این ترتیب، با پیشگوییهای خود زمینه را برای پذیرش دعوی علیمحمد شیرازی در شاه جوان و برخی از درباریان و رجال قجر فراهم ساخته است. به عبارت دیگر، نویسنده یا نویسندگان کتاب، با انتساب متن رستمالتواریخ به حدود 45سال پیش از زمان واقعی تألیف، به محرم 1215 ق/ می 1800 م، کوشیدهاند تا بر پادشاه صوفیمسلک و خرافی قجر تأثیر گذارند و او را به میرزای باب، که دعوی خود را از 5 جمادیالاول 1260 ق آغاز کرد، خوشبین کنند.
در جملات فوق، هویت نویسندگان کتاب نیز روشن شده. «وزیر کهنهسال و همه فن حریف» امام زمان که «افضل از ارسطو و آصف بن برخیا» است و «از اهالی فارس»، اشاره به ابوالحسن خان ایلچی شیرازی، خواهرزاده و داماد حاج ابراهیم کلانتر است که با صعود حاج میرزا آقاسی به وزارت خارجه رسید و اینک در آرزوی صدارت. او اندکی بعد (1262 ق) فوت کرد و این آرزو را به گور برد. و میدانیم که بعدها در ربیعالاول 1300 ق میرزا ابراهیمخان، پسر میرزا ابوالحسنخان ایلچی شیرازی، به همراه گروهی بابی دستگیر شد.
بنابراین، رستمالتواریخ را در حوالی سالهای 1261ـ 1260 ق پس از دعوی میرزا محمدعلی شیرازی نگاشتهاند و نویسنده یا نویسندگان کارکنان بابی دستگاه قوامالملک و نصیرالملک و صاحب دیوان و میرزا ابوالحسنخان ایلچی شیرازی، یعنی خاندان حاج ابراهیمخان اعتمادالدوله بودهاند.
در چاپ دوم رستمالتواریخ (انتشارات امیرکبیر، 1352) دو صفحهای که مطالب فوق در آن درج شده (صفحات 32 و 476) را پس از چاپ بریده و آن را سانسور کردهاند. محل بریدن دو صفحه و چسبانیدن صفحه جدید در صحافی در چاپ دوم کتاب مشخص است. بهعبارت دیگر، مصحح کتاب (محمد مشیری) را پس از چاپ شدن اوراق چاپ دوم، به ردپای آشکار فوق، که جعلی بودن کتاب و هدف از تألیف آن را ثابت میکند، متوجه کردهاند و وی در مرحله صحافی به سانسور دو صفحه پیشگفته دست زده است.
عبدالله شهبازی - پژوهشگر تاریخ
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد