کیتارو شبیه روزهای خاکستری است. یادآور تمام مدرسه‌ها‌ی دو شیفت و سه شیفت دلگیر و تاریک. نیمکت‌های چوبی چهار نفره و تلویزیون دو کاناله. کیتارو شبیه همین شبکه‌های تلویزیون است که فقط در آن زمان دو کانال داشت و ساعت 11 شب هم جایش را به برفک ها می‌داد.
کد خبر: ۹۹۴۱۱۰

کیتارو تنیده شده بود به رادیو. به فرکانس‌های جنگ‌زده رادیو‏، گاهی نوای حزن‌انگیز موسیقی‌اش قطع می‌شد تا پیامی از نبردی بدهد در مرزهای ایران و عراق: «شنوندگان عزیز توجه فرمایید ... شنوندگان عزیز توجه فرمایید...». کیتارو کمی بعدتر شد چهار کاست به چهار رنگ و آمد پشت ویترین‌ها که آن روزها ویترینی نبود‏ و نشست کنار کتاب‌ها در معدود کتابفروشی‌های دهه 60. آمد توی پخش‌های خانه‌هایمان و شنیده شد. همین است که کیتارو بخشی از خاطره جمعی نسلی از ایران شد.

همین است که اغراق نیست بگوییم 90 درصد هواداران کیتارو در ایران در دهه سوم و چهارم زندگی‌شان هستند و روزهای اوج آقای نوازنده به آواهایش گوش می‌داده اند که آن روزها انتخابی جز او نداشتند. این است که کیتارو می‌شود پیامبر آواهای ماندگار دهه شصتی‌ها و همین که مسافر ایران شد یک نسل از دهه شصتی‌ها به او خوشامد گفتند. کیتارو باید می‌دانست وقتی در سالن وزارت کشور داشت «جاده ابریشم» را می‌نواخت چشمان همه خیس شد، خیلی به دل نگیرد؛ چرا که پشت همه نت‌های این جاده رویایی او دل‌های اندوه‌زده یک نسل است و باید بداند جاده ابریشم او برای ما کم از شور و دشتی ندارد.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها