خاطرات و خطرات

طفل در آغوش

مشغول مطالعه پرونده ای بودم که مسوول دفترشعبه، پرونده ای راکه تازه ارجاع شده بود آوردوپشت سر او خانمی که طفل خردسالی را دربغل داشت،داخل شد.
کد خبر: ۹۸۸۳۹۸

تانشست شروع کردباصدای بلندگریستن وشکوه سردادن که: «بیچاره شدم .شوهرم راکشتند.فرزندانم رایتیم کردند.شمابه این طفل خردسالم رحم کنید.حق مراوفرزندانم را ازآنهابگیرید».خواستم چندلحظه ای حوصله کندتاپرونده رابخوانم ببینم موضوع ازچه قراراست.معلوم شدهمسراین خانم که یک درجه دارنظامی بوده درحادثه ای فوت کرده است.مدارک هویت شاکی رامطالبه کردم .گفت هیچ مدرکی همراه نیاورده است.توضیح دادم شماکه مدعی هستیدهمسرتان کشته شده حداقل بایدشناسنامه تان راارائه کنیدوبرمبنای آن هویت خودتان ونسبت تان بامتوفی احرازشود.گفت: آیاخودمن واین طفل شیرخوارمدرک نیستیم؟گفتم چراشمامدرک زنده ایداماعلاوه برمدرک زنده یک مدرک مرده وکتبی هم لازم است.گفت:اگررسیدگی نکنیدشکایتم رابه مقامات بالاترمی برم.دیدم هیچ منطقی رانمی پذیرد.برای آنکه آرام شود،شکایتش رااخذکردم وخواستم دراولین فرصت به سایراولیای دم نیزاطلاع دهددرشعبه حاضرشوند.گواهی حصروراثت ومدارک هویتشان را نیز بیاورند.ازجایش بلندشد وباعصبانیت درب شعبه راکوبیدورفت.هرروزصبح اول وقت، بدون اینکه مدارکی راهمراه بیاوردبالباس وظاهری مشابه درحالیکه چادرنسبتاًکهنه ای را پشت وروسرکرده بودوطفل خردسالی رادربغل داشت می آمد.ازوضعیت خانواده وپدرومادرمتوفی پرسیدم،گفت :پدرومادرشوهرش قبلاً فوت کرده اند.برادروخواهران شوهرش هم هیچ کمکی نمی کنند.علاوه برمیزبانی ازمیهمانانی که ازشهرستان آمده اند،همه هزینه های مراسم ختم به عهده خوداوست.تمکن مالی مناسبی ندارد.یگان خدمتی هم تابه حال هیچ کمکی نکرده است.گفتم اگرمیهمان داری پس چطورهرروزاول وقت آنهارارها می کنی می آیی دادسرا.توکه شکایت ات راکردی دیگرنیازی به این رفت وآمدهرروزه نیست.دوباره ازجایش بلندشدودرب شعبه راباعصبانیت کوبیدورفت.

این بارپس ازرفتن شاکی بارئیس بازرسی یگان نظامی مربوطه تماس گرفتم وخواستم درارسال پاسخ مواردخواسته شده تسریع کند و توصیه کردم باتوجه به مقدورات یگان درصورت امکان،درحق خانواده متوفی ازمساعدتهای مالی دریغ نکنند.دوروزبعدرئیس بازرسی شخصاًبه شعبه آمد.وقتی پاسخ راملاحظه کردم دیدم پدرومادرمتوفی درقیدحیاتند.لیست بلندی ازکمکهای جنسی وغیرنقدی که جهت برگزاری مراسم تحویل خانواده متوفی شده بودراارائه کردوگفت: مراسم ختم راپدرومادرمتوفی برگزارکرده اندوابلاغ کردیم دراولین فرصت به دادسرابیایند.این خانم دراین مدت هیچ مسئولیتی راقبول نکرده،برغم همه اینها،در یگان راازپاشنه درآورده وازالآن گیرداده ومی گوید:چون همسرش خانواده شناخته شده ای هستندبرای مراسم چهلم همه همشهریانش می آیندوچهارصدنفرمیهمان دارد.بعدازآمدن پدرومادرمتوفی به شعبه وملاحظه مدارک سجلی،دیدم آن مرحوم فقط یک پسربچه دوازده ساله دارد.پرسیدم پس این طفل شیرخواری که عروستان همراهش می آورد،کی بود؟گفتندبچه کوچک ندارد.احتمالاًخواهرزاده این خانم بوده است!!

دکتر محمدباقر قربانزاده - رئیس دادگاه کیفری یک استان تهران

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها