جام جم آنلاین گزارش میدهد
در این میانه وسیلهای دست به دست میشد به نام آتروپات. یک مایع ژلهای داخل یک بسته بندی نایلونی با رنگهای مختلف که قرار بود بخاری همراه باشد که البته هم بود.
آتروپات وجه تسمیه جالبی هم داشت هر چند این را نه آن روزها که همین سالها متوجه شدیم. آترپات به معنی آذربد یا نگهبان آتش بود. ساتراپ ماد، فرمانده نیروهای ماد و آلبانی و ساکاسنس قسمتی از ارمنستان امروزی در نبرد گوگامل در سال 331 پیش از میلاد بوده است. او تا مرگ داریوش سوم در سال 3300 پیش از میلاد به او وفادار مانده بود و بعد از مرگ داریوش سوم به اردوگاه مقدونیها پیوست. بگذریم از آن و به روش کار جالب آن بپردازیم. آتروپات محصولی بود که علاوه بر داشتن کاربردهای متنوع، ظاهر و فرآیند رهایش گرمای جذابی داشت. مواد داخل آتروپات این توانایی را داشت که در زمان دلخواه، با فشار دادن سکه داخل آن، طی فرآیندی جالب گرما آزاد کند. گرمای آزاد شده باعث میشد بسته تا حدود 55 درجه سانتیگراد گرم شود و از آن میشد برای گرم شدن یا مصارف طبی و درمانی استفاده کرد. این محصول را میتوان بارها و بارها شارژ کرد و مجددا مورد استفاده قرار داد.
شیر و شیشههایش
در جالبانگیزی دهه 60 همین بس که شیر را در شیشه میخریدید و برای خرید مجدد باید شیشه را با آب سرد میشستید و تحویل لبنیاتی محل میدادید تا مجوز خرید یک شیشه شیر دیگر برای شما صادر میشد. البته این فرمول برای نوشابه هم صدق میکرد اما به هر حال در آن سالها نوشابه نوشیدنی اعیانی بود و خانواده بیشتر به فکر سلامتیشان بودند تا تجملگرایی! برای همین شیر خواهان بیشتری داشت. یکی از ویژگی این شیرها خامهای بود که روی شیر بسته شده بود و البته میان خانواده خواهان بیشتری داشت. حکایت سرشیر بسته شده روی این شیرها حکایت تهدیگ بود، سوگلیهای خانواده قطعا سهمشان از این سرشیرها بیشتر بود. اما شیشههای شیر با آن لوگوی قابل توجهشان تبدیل شدند به یکی از نمادهای ماندگار دهه60. عکس سر گاو روی شیشه شیر با عنوانی به خط نستعلیق که نوشته بود: شرکت سهامی سنایع شیر ایران. البته هرازگاهی شیر در بسته بندیهای سه گوش هم به بازار میآمد که آن بستگی به ورود کاغذ مخصوص آن از خارج بود و چندان دوامی نداشت.
ارواق بهاداری به نام کوپن
همه نوستالژیهای دهه شصت دلتنگی ندارد، یعنی برای همه نوستالژیهای آن زمان دلمان تنگ نمیشود. یکی از آنها که شاید هیچوقت برایش دلمان تنگ نشود پدیدهای بود به نام «کوپن». هر چند این مورد برای کودکان آن دهه چندان خاطره بازی محسوب نمیشود و بیشتر برای پدرانمان نوستالژیک است! اما ما به عنوان شاهدان زنده عصر کوپن خوب به یاد داریم اعلامهای تلویزیونی کوپن خانوارها جذابترین بخش اخبار تلویزیون در آن سالها بود. در کنارش هم بسیاری شغل کاذب ایجاد شده بود. کوپنفروشی یکی از همین شغلها بود که افراد درست مثل دلارفروشهای این روزهای چهارراه استامبول سر خیابانها میایستادند و کوپن خرید و فروش میکردند. جالبتر اینکه کوپنها تنها به معیشت و خوراک مردم مربوط نبود و در سالهای آغازین انقلاب حتی سیگار و بنزین هم کوپن مخصوص به خود را داشت.
از شلوار خمرهای تا پدیده اِپُل
شاید کمتر متولد دهه شصتی وجود داشته باشد که رغبت داشته باشد سری به عکسهای سالهای جوانی اش بزند، اگر هم رغبت این کار وجود داشته باشد شک نداریم که کمتر کسی است که جرات انتشار آن را در صفحات مجازیاش داشته باشد! بله، مد در آن سالها کمترین دغدغه برای جوانها بود، اما بود. پیراهنهای گشاد داخل شلوارهای پارچهای خمرهای با کمربندهای سیاه و سفید مد غالب آن سالها بود، البته مدل موهای پف کرده از جلو و پشت موهای دم عقربی از پشت را هم به این ترکیب اضافه کنید تا ببینید واقعا جرات انتشار چنین تصویری از خودتان را دارید یا نه! لباس غالب خانمها هم مشخص بود، مانتوهای بلند و گشاد البته همراه با پدیدهای به نام «اِپل». آستین کوتاه در آن روزها به نوعی محدودیت داشت و بهترین ترکیب برای اثبات خوشتیپی همینها بود که گفتیم. اگر باور ندارید سری به آلبوم خانوادگیتان بزنید؛ بدون شک با نمونههای فراوانی از این توصیفات روبهرو خواهید شد.
جام جم آنلاین گزارش میدهد
جام جم آنلاین گزارش میدهد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد؛
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک فعال سیاسی:
یک نماینده مجلس:
در گفتوگوی «جامجم» با استاد حوزه و مبلغ بینالملل بررسی شد
گفتوگو با موسی اکبری،درخصوص تشکیل کمپین«سرزمین من»وساخت و مرمت۵۰خانه در منطقه زنده جان