در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
کریستی که بشدت ترسیده بود، همان شب استخوانهای دفن شده در باغ را بیرون آورد و در حالی که آنها را زیر لباس بارانی خود پنهان کرده بود، از ناتینگ هیل خارج شد. او استخوانها را داخل یک ساختمان مخروبه انداخت که روز بعد دو پسر بچه آنها را پیدا کردند. نیروهای پلیس نتوانستند به این مساله پی ببرند که این استخوانها متعلق به خانم موریل ادی است. کریستی پس از ورود نیروهای پلیس برای بازجویی در زمینه قتل برلی و گرادلین ایوانز تا حدودی نگران شده بود، اما با تبرئه شدن او از این پرونده، علاقه او به قتل بار دیگر بر ترسش در این زمینه غلبه کرد.
همسر کریستی هیچ دلیلی نداشت که نسبت به وجود آن دو زن قربانی در باغ خانهاش شک داشته باشد، اما ممکن است این تصور را داشت که شاید همسرش بیشتر از آنچه گفته بود در قتل اعضای خانواده ایوانز دخیل بوده است. به هر حال، کریستی در ادامه او را نیز خفه و جسدش را زیر چوبهای اتاق پذیرایی دفن کرد. هنوز مدت زیادی از قتل همسرش نگذشته بود که او سه زن دیگر را که جزو تنفروشان منطقه بودند، به خانهاش آورد و همگی آنها را به قتل رساند. نکته عجیب این بود که او پس از قتل به جنازه تمام قربانیانش تجاوز میکرد. باوجود دفن شش جنازه در باغ و زیر چوبهای خانه، کریستی رولینگتون، پالاس را ترک کرد و به منطقه دیگری رفت.
در 24 مارس 1953، ساکن جدیدی که وارد خانه منطقه پالاس شده بود، متوجه بوی مشمئزکنندهای از زیر چوبهای آشپزخانه شد. برداشتن چند تکه از آن چوبها کافی بود تا راز این جنایات برملا شود؛ او به سرعت این مساله را به نیروهای پلیس اطلاع داد. جان کریستی دستگیر شد و این مساله مورد بررسی قرار گرفت که آیا تیموتی ایوانز که سه سال پیش به دار آویخته شده بود، بیگناه بوده است یا نه. موجی از خشم و عصبانیت عمومی نسبت به اعدام ایوانز شکل گرفت و پس از بهوجود آمدن تنشهایی در پارلمان انگلیس، مجازات اعدام به پنج سال حبس کاهش پیدا کرد.
البته پیش از اجرایی شدن قانون جدید، جان کریستی به دلیل این جنایات به دار آویخته شد. کریستی امیدوار بود با بیان اینکه قتلها هر چه بیشتر میشد، رضایت او نیز افزایش مییافت، دادگاه حکم به دیوانه بودن او بدهد. او در جریان برگزاری دادگاه نیز جزئیات جنایات خود را مطرح کرد. او در ابتدا آنقدر مشروبات الکلی در اختیار قربانیانش قرار میداد تا آنها حالت هوشیاری خود را از دست بدهند. در ادامه آنها را خفه و به جسدشان تجاوز میکرد. کریستی به قتل برلی ایوانز نیز اعتراف کرد، اما مسئولیت قتل دختر بچه او را بهعهده نگرفت.
آیا این امکان وجود داشت که دو مرد، دو غریبه و دو ناآگاه نسبت به هویت قربانیان خود، زیر یک سقف با یکدیگر زندگی کرده بودند. چنین همزمانی تقریبا غیر قابل باور به نظر میرسید. سال 1966 این پرونده بار دیگر توسط آقای جاستیس برابین مورد بررسی قرار گرفت و بیان شد که به احتمال قوی، ایوانز همسرش را به قتل رسانده است؛ اما در مورد قتل دخترش مجرم شناخته نشد. با این حال تاکنون بهطور قطعی قاتل خانم ایوانز مشخص نشده است. همسر او و جان کریستی این راز هولناک را با خود به گور بردند. تنها یکی از آنها بخوبی میدانست که دیگری
در حال دروغ گفتن است.
حسین خلیلی
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در واکنش به حمله رژیم صهیونیستی به ایران مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک نماینده مجلس:
علی برکه از رهبران حماس در گفتوگو با «جامجم»:
گفتوگوی «جامجم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر
یک کارشناس مسائل سیاسی در گفتگو با جام جم آنلاین: