بسیاری از آنها طالب این هستند که راجع به کیفیت کار این فالگیر اطلاعاتی به دست آورند تا اگر به نظر مناسب آمد، کارش را یک بار امتحان کنند. روزهایی که فالگیر در آرایشگاه حضور دارد، تعداد مشتریان آرایشگاه دوبرابر همیشه است.
فالگیر حرفهایی نامفهوم و کلی میگوید و وعدههایی بدون تضمین میدهد، درحالی که مشتری سراپاگوش است و گاهی هم قلم و کاغذ به دست، همه چیز را یادداشت میکند.
فالگیری شغلی آسان و پردرآمد از راه فریبکاری است، اما متاسفانه تا این دوره ادامه پیداکرده و همچنان فراواناند، افرادی که به آن علاقه نشان میدهند و خیلیهایشان درک نمیکنند که فریب خوردهاند و مال باخته محسوب میشوند.
فالگیر بله، مشاور نه
به گفته دکتر علی شمیسا، مدرس دانشگاه و نویسنده کتابها و مقالات روانشناسی، باوجود این که درصد بالایی از جمعیت کشور ما به سمت ادامه تحصیل و کسب مدارک بالای دانشگاهی کشیده شدهاند، بازهم فرهنگ مراجعه به مشاور و حل مشکلات از طریق روانشناس حاذق و دلسوز برای مردم ما آنطور که باید و شاید، جانیفتاده و بسیاری ترجیح میدهند، برای تصمیمگیری درست و داشتن انتخاب صحیح، از مفاهیم خرافی رایج بهره ببرند. افرادی که به خرافات گرایش دارند، علل مختلفی برای پذیرفتن مفاهیم آن بیان میکنند و این نوع طرز فکر با چنان قدرتی در وجودشان ریشه دوانده که تحت هیچ شرایطی حاضر به نفی آن نیستند. اگر راهحل خرافهگرایانه به آنها جواب مثبت بدهد خط تاییدی بر تصوراتشان است و اگر هم جواب ندهد، آن را با بهانه حکمت درست میپذیرند. آنها ریشه خرافه را به دنیای متافیزیک وصل میکنند و به همین دلیل، نسبت به صحت و سقم آن کنجکاو نمیشوند، زیرا خود را در این حد نمیدانند، اما در مقابل به راهحلهای مشاور بشدت شک دارند. مبلغی که در این راه میپردازند، هرچند سنگین باشد، برای آنها مسالهای نیست، اما بههیچوجه حاضر به پرداخت همان مبلغ یا حتی کمتر از آن به مشاور تحصیلکرده نیستند و این درحالی است که هیچ تضمینی برای درستی حرفهای فالگیر وجود ندارد درحالی که سوابق و تجربیات مشاور، نشاندهنده قدرت او در حل مشکلات مراجعهکنندهاش است. این مساله ازجمله مشکلات رایج در فرهنگ ماست و رسانهها باید نسبت به تصحیح آن اقدام کنند.
این سرگرمی، معتاد میکند
معمولا پای هر سرگرمی که به میان بیاید، نوعی اعتیاد هم به همراه آن خواهد آمد. اگر سرگرمی مانند ورزش و هنر خوب و مفید باشد، این اعتیاد جنبه مثبت پیدا میکند و فرد را به سمت رشد و تعالی سوق میدهد، اما امان از وقتی که یک سرگرمی، حاوی ارزش و بهایی درست نباشد و عادت به آن در وجود فرد رخنه کند.
مهناز خانمی 52 ساله، متاهل و بازنشسته است. او سابقا در بیمارستان بهعنوان خیاط مشغول کار بود، اما اکنون سه سال است بازنشسته شده و اوقات خود را کنار خانواده به آرامی سپری میکند. مهناز تقریبا هر ماه به فالگیر مراجعه و مشکلاتش را با او مطرح میکند و از او راهحل میخواهد و همچنین از وی درخواست میکند، هرچیزی که در آینده دور و نزدیک مشاهده میکند، بگوید چون به این اطلاعات بشدت نیاز دارد. فالگیر هم که روحیه مهناز را بخوبی میشناسد، حرفههایی که میداند برای وی دلپذیر و خوشایند است، بر زبان میآورد و مهناز هم قلم و کاغذ به دست، تکتک جملات او را با دقت کامل یادداشت میکند.
از مهناز میپرسم، از چه زمانی فال را جزو برنامههای زندگیاش قرارداده و او پاسخ میدهد، از دوران نوجوانی به فالگیر مراجعه میکرده است. اینطور که او تعریف میکند، از همان ابتدا، مدت زمان کوتاهی که در اتاق فالگیر مینشسته و از او اطلاعات میگرفته، لذت میبرده به حدی که دیگر به فال گرفتن عادت کرده و دیگر این حس را دارد که نمیتواند فال و فالگیری را از زندگیاش حذف کند. هرگاه حوصلهاش سر میرود، اتفاق ناخوشایندی از طرف کسی برای او رخ میدهد، در انتخاب خود مردد میشود یا مواردی مانند اینها پیش میآید، مهناز برای رفتن به خانه فالگیر خود لحظهای درنگ نمیکند. این سرگرمی، گران، بیفایده و حتی گاهی خطرناک است و اعتیاد به آن، هیچ تاثیر مثبتی در زندگی به همراه نخواهد داشت .
آیا فالگیران خوشبختند
فالگیر ادعا میکند، میتواند اسرار حال و آینده را که دیگران از آن بیاطلاعند، در خطوط کج و معوج نقش بسته بر دیواره فنجان قهوه یا یک دسته کارت با تصاویری عجیب و چیدمانی خاص ببیند و از آنها مطلع شود. با این حساب، فالگیران باید افرادی خوشبخت و موفق باشند، چون به کمک فال میتوانند در زندگی خودشان بهترین راهکارها را پیدا کنند، اما آیا براستی چنین است؟
اگر از زندگی چند فالگیر باخبر شوید، خلاف این را درمییابید. شهره زنی 39 ساله است که از جوانی فال میگرفت و طی سالیان دراز موفق شد، مشتریان بیشماری برای خود پیداکند. او هنگام فالگیری از اعداد و ارقام دقیق نام میبرد و اسم افرادی را هم بر زبان میآورد و میگفت که هریک در زندگی مشتری چه نقشی ایفا میکنند و چه نیتی دارند.
مثلا به مشتری میگفت تا پنج وعده آینده (وعده میتوانست شامل روز، هفته، ماه و حتی سال شود) اتفاق مالی خوبی برای او میافتد یا خانمی که آخر اسمش حرف میم است، نسبت به او دوروست و او باید از آن خانم حذر کند و حسابی مراقب اعمال و رفتارش باشد. او با لحنی شیرین و جذاب و اعتماد بهنفسی قوی صحبت میکرد، به طوری که مشتری سادهدل جویای اطلاعات و امید را براحتی جذب میکرد. شهره همواره تاکید داشت به فال خود نهایت ایمان و باور را دارد و بسیاری از رموز زندگی خود را از طریق همین فال کسب کرده است.
ظاهرا اوضاعش بد هم نبود. متاهل بود، یک فرزند داشت و از لحاظ مالی هرروز اوضاعی بهتر از دیروز پیدا میکرد. خانه او همیشه پر از مشتری بود و کمتر روزی بود که نتواند بابت فالگیری، مبلغی کلان به دست بیاورد. اما آیا این خوشبختی برای او مستدام بود؟ چهارسال پیش در بدترین شرایط ممکن، از همسرش طلاق گرفت. ریالی بابت مهریه دریافت نکرد و حتی از حق حضانت فرزندش گذشت وگرنه اوضاع بدتر از این میشد، اما وضع مالیاش چه شد؟ وارد مشارکت با گروهی شد که عملکردی مشابه گلدکوئیست داشتند.
شهره مانند تمام فریبخوردگان این نوع گروهها در ابتدای کار با شوق و ذوق به جذب مشتری میپرداخت و عده زیادی را وارد این گروه کرد. خیلی زود، شیادی این گروه هم مانند موارد مشابه رو شد و تمام افرادی که از طریق شهره وارد گروه شده بودند، شمشیر از رو کشیدند و طلبکارانه حق خود را از او خواستند. شهره مجبور شد، تمام پسانداز و دارایی خود را بدهد تا توسط آنها به زندان نیفتد. حال چندسالی است، شهره در گوشه یک اتاق اجارهای زندگی میکند درحالی که حتی از پرداخت مبلغ اجاره بهای همان اتاق هم عاجز است.
مظنه فال چند است
میزان حقوق کارمندان براساس معیارهایی درست ازجمله میزان تحصیلات، نوع و سوابق کار و سختی شرایط کاری محاسبه میشود، اما در دنیای فال و فالگیری، چنین فاکتورهایی برای تعیین نرخ وجود ندارد.
در محلههای مختلف تهران، فال بهطور معمول از 40هزار تا 200 هزارتومان یا در مواردی حتی بالاتر از این، قیمتگذاری میشود. اصلیترین معیاری که فالگیر برای تعیین بهای نرخ کار خود درنظر میگیرد، میزان شادی و رضایتی است که به مشتری خود تزریق میکند. برای مثال در محله تهرانپارس، خانمی متاهل به نام مهسا صاحب یک فرزند پسر در منزل خود با قیمت 60هزارتومان فال میگیرد.
او ابتدا برای تبلیغ، تعدادی کارت چاپ کرده و از طریق چند آرایشگاه، بوتیک زنانه و فروشگاههای لوازم آرایش آنها را پخش کرد، اما حال که بهاندازه کافی مشتری پیداکرده، دیگر نیازی به انجام این کار نمیبیند، بخصوص که خود مشتریانش به بلندگوی تبلیغاتی او تبدیل شدهاند.
مهسا برای هر فال، حداکثر 20 دقیقه وقت میگذارد؛ فنجانی قهوه به خورد مشتری میدهد و تعدادی کارت رنگ و رو رفته کنار آنها میچیند. مهسا با تلفیق این دو نوع فال و بهکارگیری هوش و درایت خود، حرفهایی شیرین و دلپذیر به مشتری میگوید و او را در حد توانش راضی میکند یا به زبانی واقعبینانهتر فریب میدهد.
گاهی اوقات درطول روز، چیزی حدود ده مشتری به او مراجعه میکنند. این کار به روشی ساده و آسان برای هرچه پولدارشدن تبدیل شده، اما باید از مشتریان مهسا سوال کرد، چرا با بیتوجهی و سطحینگری، حاضر به پرکردن جیب امثال خود و دیگران میشوند.
زندگی خصوصی، کف دست فالگیرها
بهطور کلی، هیچکس نباید اسرار زندگیاش را براحتی در اختیار دیگران قرار دهد، اما بسیاری از طرفداران فال، فالگیر را محرم اسرار میدانند و براحتی همه اسرار خود را در اختیار او قرار میدهند. خاطره تعریف میکرد که یک بار به خانه فالگیر رفته و در آنجا دیده بود که دختری گریهکنان از اتاق فالگیر درآمده و آنجا را ترک گفته است.
وقتی علت را جویا شده، فالگیر برای خاطره تعریف کرده که این دختر چه اشتباهاتی مرتکب شده و اسیر چه مشکلاتی است. شنیدن این حرفها از دهان فالگیر، لرزه بر اندام خاطره انداخت و او با خود فکر کرد آیا فالگیر اسرار زندگی او را هم به همین راحتی در اختیار دیگران قرار میدهد؟!
و اینها بودند ریزودرشتهایی راجع به مقوله فال و فالگیری.
اگر تاکنون اهل آن بودهاید، بهطور جدی در روند سرگرم کردن خود به این طریق ناصواب تجدیدنظر کنید و اگر هم نبودهاید، از آن دوری گزینید. برای حل مشکلات خود بهجای راهحل گرفتن از فالگیر، سراغ مشاوران و افراد دانا بروید و برای پرکردن وقت خود و انرژی گرفتن، سراغ سرگرمیهای سازنده بروید. مطمئنا بزودی شاهد پیدایش تغییراتی مفید در زندگی خود خواهید بود.
روانشناسهای حرفهای و بیمدرک
اگر اهل فال گرفتن نباشید، مطمئنا این سوال برای شما پیش میآید که چرا تعداد زیادی از افراد مشتاقانه به فالگیر مراجعه میکنند و مبالغ گزافی برای شنیدن یکسری حرف نامفهوم خرج میکنند درحالی که در بسیاری موارد، نتیجه درست نمیبینند و تقریبا مطمئنند که محقق شدن وعده فالگیر موازی با دانش احتمالات است.
معمولا فالگیران، روانشناسانی قوی هستند. آنها هرروزه با افرادی گوناگون روبهرویند و متوجه شدهاند مشتری که به آنها مراجعه میکند، طالب شنیدن چه حرفهایی است.
به دختران جوان و مجرد، وعده ورود خواستگار میدهند، به زنان متاهل هشدار میدهند که در قوم شوهر چه افرادی با آنها مشکل دارند و پشتسرشان بدگویی میکنند و به افرادی که وضع مالی مناسب ندارند، میگویند که بزودی از راهی که فکرش را نمیکنند، پول دستشان میآید.
معمولا فالگیران حرفشان را به سبکی میزنند که احتمال وقوع آن وجود دارد و اگر هم رخ ندهد دلیلی موجه برای آن میتراشند و دوباره از فردایی روشن نوید میدهند.
لیلا رعیت - جامجم
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
بهتاش فریبا در گفتوگو با جامجم:
رضا کوچک زاده تهمتن، مدیر رادیو مقاومت در گفت گو با "جام جم"
اسماعیل حلالی در گفتوگو با جامجم: