گفت‌و‌گو با موسس استارت‌آپ «بقچه» که می‌خواهد نان‌آور خانه شما باشد

نـان داغ بدون صف

شاید این روزها صف طولانی برای گرفتن نان تازه آن هم در شهری مثل تهران که کمتر کسی وقت و حال برای این کارها دارد، دیگر یک خاطره ویژه نباشد، اما سال‌های نه‌چندان دور و در دهه‌های 60 و 70، این یک کابوس همیشگی برای نوجوان‌ها و گاهی مردهای خانه بود که خواب اول صبح خود را بی‌خیال شوند و بعد از پشت‌سر گذاشتن یک صف طولانی با نان تازه به خانه بیایند البته شنیدن جمله «تو نان‌آور خانه ما هستی» آن هم از زبان مادر، شما را به دنیای بزرگ‌ترها هل می‌داد.
کد خبر: ۹۷۲۳۶۸

حالا دیگر آن روزها گذشته و نان ماشینی و بسته‌بندی که از قفسه فروشگاه‌ها خریداری می‌شود، مهمان سبد نان بیشتر خانه‌هاست، اما اگر هنوز لذت کره مربا با نان تازه سر صبح یا پنیر و گردوی با نان سنگک داغ از سرتان نپریده می‌توانید با «بقچه» یک بار دیگر آن را تجربه کنید. استارت‌آپی که شاید یکی از سخت‌ترین محصولات را برای رساندن به در خانه شما انتخاب کرده است؛ نان.

مشکل بزرگ؛ ایده شروع دیگر

معمولا یاد گرفته‌ایم در صورت برخورد با مشکلات مختلف در مسیرمان، دیگر سراغ آن نرویم یا حداقل تا جایی که می‌توانیم با احتیاط از کنار آن رد شویم. چیزی که مشکل‌ساز باشد، «برای ما آب و نان نمی‌شود»، اما داستان شکل‌گیری بقچه از همان‌ جایی آغاز می‌شود که علیرضا اسکندری، ایده‌پرداز استارت‌آپ بقچه تصمیم می‌گیرد از همان راهی «نان در بیاورد» که با آن مشکل داشته است: «قبل از این‌که ایده بقچه شکل بگیرد، همراه یکی از دوستانم تجربه یک استارت‌آپ دیگر را پشت سر گذاشته بودیم که بزرگ‌ترین مشکل ما، بحث دلیوری و رساندن محصول به دست مشتری بود. بخشی که فکر می‌کردیم می‌تواند بسیار بی‌دردسر باشد و براحتی توسط پست، پیک موتوری یا حتی آژانس محصول را به دست مشتری برساند، اما برعکس تصور ما این کار بسیار پردردسر و هزینه‌بر بود. به شکلی که یک محصول 30 هزار تومانی نیمی از قیمتش صرف هزینه ارسال می‌شد. همین مشکل باعث شد به شکلی وسیع‌تر به بحث دلیوری و ارسال محصول فکر کنیم و ساز و کار درستی برای آن تعریف کنیم.»

همین ایده شروع کار علیرضا و یکی از همکارانش شد تا استارت‌آپ بقچه را راه بیندازند: «از بین محصولاتی که می‌توانستیم بحث ارسال محصول برای مشتری را برای آن اجرا کنیم، نان را انتخاب کردیم، چراکه نان کالای سختی است. باید در زمان درست به دست مشتری برسد. انبارداری برای آن بی‌معناست و کیفیت محصول نیز بشدت وابسته به زمان است. همچنین دایره مشتری‌های ما بسیار وسیع می‌شد، چراکه همه مردم از فقیر و دارا، تا پیر و جوان نان مصرف می‌کنند. از طرف دیگر نان مظهری از برکت و ثروت است و ما دوست داشتیم به شکلی نان‌آور خانه‌های مردم باشیم.»

از زنبیل تا بقچه

بیشتر کسب و کارهای نوپا و استارت‌آپی، روزهای اول خود را از آزمون و خطا و پروژ‌ه‌های کوچک شروع می‌کنند. علیرضا اسکندری می‌گوید: «بقچه از اولش بقچه نبود و از روزهای اول از یک زنبیل شروع شد. زنبیل یک طرح کوچک اولیه بود که در خانه یکی از دوستانمان در منطقه امیرآباد شروع کردیم. تراکت چاپ کردیم و در محل و خانه‌ها پخش کردیم تا هر کس که نان می‌خواهد از یک روز قبل سفارش دهد، تا فردایش نان در خانه‌اش باشد. 5 صبح به خانه دوستمان می‌رفتیم و سفارش‌ها را می‌گرفتیم و با خودروهای خودمان نان را به مشتری‌ها می‌رساندیم.»

به گفته اسکندری، این طرح تنها برای آنها در سه هفته 30 هزار تومان سود داشته که برای شروع اصلا مناسب نبوده است. با وجود این سود بسیار کم، قاعدتا انتظار می‌رود پروژه از مرحله آزمایشی جلوتر نرود، اما اسکندری حس بسیار خوبی را که از مشتریانش دریافت کرده مهم‌ترین انگیزه برای ادامه کار می‌داند: «در روزهای اول آنقدر با واکنش‌های جالب و عجیب روبه‌رو شدیم که ادامه کار برایمان جذاب بود. در واقع بازخورد مثبت و توجه مشتری‌ها به این پدیده جدید کافی بود تا به این نتیجه برسیم که نیاز به این محصول بین مشتری‌ها وجود دارد. در آن نقطه ما به یک ری‌برند احتیاج داشتیم تا زنبیل به بقچه تبدیل شود و کار را به صورت جدی شروع کنیم.»

علاقه شدید، پافشاری بالا

در میان استارت‌آپ‌هایی که در ایران فعالیت می‌کنند، گروه بزرگی از آنها، در حیطه دلیوری و رساندن محصول به مشتریان فعالیت می‌کنند. استارت‌آپ‌هایی که مفهوم رفاه را دنبال می‌کنند و با سعی در راحت‌کردن و رفاه مردم «نان درمی‌آورند». بقچه هم در گروه همین استارت‌آپ‌ها قرار می‌گیرد، اما نظر اسکندری در مورد نگاه استارت‌آپی که در ایران راه افتاده متفاوت است: «موضوع اصلی در ایران این است که این جو استارت‌آپ بسیار مد شده و داشتن آن به یک پرستیژ کاری تبدیل شده است. هر کاری می‌تواند موفق شود، ولی یک تلاش بیش از حد می‌خواهد. اگر نگاهی به کارنامه کسب و کارهای موفق و بزرگ در جهان بیندازید حتما نتیجه کار هم نشان می‌دهد که بیشتر از ایده، تلاش افراد در موفقیت آنها نقش دارد. به‌طور مثال پدر من که حمایت‌کننده و مشوق است زمانی که این کار را آغاز کردیم، گفت: بعد از این همه درس خواندن و تجربه کاری الان می‌خواهی نانوایی باز کنی؟ این چیزها نان و آب نمی‌شود. اما بعد از مدتی و با دیدن نشانه‌های موفقیت به این پروژه امیدوار شد.»

اسکندری معتقد است در موفقیت یک پروژه، داشتن این حس که این کار درست است و من می‌خواهم این کار انجام دهم از هر چیزی مهم‌تر است: «ترکیب علاقه و تلاش زیاد می‌تواند به موفقیت ختم شود؛ بسیاری وقتی از بیرون به استارت‌آپ‌های موفق نگاه می‌کنند تصور می‌کنند یک نفر با یک ایده خوب، یکشبه پولدار شده، اما واقعیت این است که برای رسیدن به آن یک شب، هزاران شبانه روز طول کشیده است.»

بحرانی به نام منابع انسانی

با این‌که تصور بیشتر افراد در مورد مهم‌ترین عامل برای شروع کسب و کار جدید، مسائل مالی و سرمایه اولیه است، اما اعضای تیم بقچه اعتقاد دارند آدم باید «نان بازویش را بخورد». علیرضا معتقد است کسی که قبل از شروع یک استارت‌آپ به دنبال پیدا کردن سرمایه‌گذار می‌گردد، دقیقا مسیر خود را اشتباه رفته است: «قطعا عاملی به نام سرمایه می‌تواند برای شروع یک کسب و کار بسیار حیاتی باشد، اما نه اولین موضوع است و نه مهم‌ترین موضوع؛ چراکه اول باید تکلیف یک بیزینس با خودش مشخص شود و معلوم باشد با چه چالش‌هایی روبه‌روست. در چنین شرایطی برای یک کسب و کار جدید بیشتر از آن که موفقیت مطرح باشد، برگرداندن پول سرمایه‌گذار مهم می‌شود.»

در طرف مقابل او مساله منابع انسانی را از هر مساله دیگری برای یک کسب و کار حیاتی‌تر می‌داند: «تیم اصلی بقچه از من و قاسم کنگرانی به همراه دو برادر تشکیل شده بود که بعد از مدتی این دو برادر از ما جدا شدند. همین مساله ما را ابتدای کار تا مرز ورشکستگی منابع انسانی پیش برد. این مساله‌ای است که به نظر من بیشتر استارت‌آپ‌ها با آن دست و پنجه نرم می‌کنند و پیدا کردن منابع انسانی کارآمد مساله ساده‌ای نیست.» اما به گفته علیرضا، آنها در بقچه به فرمول خوبی در این خصوص رسیده‌اند: «در بقچه ما سعی کرده‌ایم از دانشجو‌ها و افرادی که تجربه فضای کاری را پیش از این نداشته‌اند، استفاده کنیم. ما به آنها اجازه تجربه کردن و آزمون و خطا را می‌دهیم و در طرف مقابل نیز یک نیروی متخصص و آماده تحویل می‌گیریم. تقریبا خودم هم همین گونه وارد بازار کار شدم. من هم دوست دارم این اتفاق برای آدم‌های دیگر بیفتد. وارد کردن افراد تازه به بازار کار مساله بسیار لذت‌بخشی است، چراکه در آینده هم می‌توانیم «نان به هم قرض دهیم» و باعث پیشرفت یکدیگر شویم.»

آرش جهانگیری

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها