در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
انیمیشنی که به داستان عاشورا و وقایع پیرامونی آن به شکل کامل میپردازد .
روایتی تاریخی از دراماتیکترین روز تاریخ
عبیدالله بن حر از بزرگان کوفه و یکی از نویسندگان هزاران نامه به امام حسین(ع) است که پس از شهادت مسلم و ترس از جانش از کوفه میگریزد و تصادفی با امام روبهرو میشود و دست رد به سینه امام (ع) میزند و پس از واقعه عاشورا آواره بیابان میشود و در عذابی ابدی به سر میبرد.
ناسور به بهانه گفتوگوی عبیدالله و یکی دیگر از سپاهیان عمر سعد با سواری که گویی نماینده تاریخ است وارد داستان عاشورا از مرگ یزید تا شهادت امام میشود و تقریبا تمام جزئیات را بیان میکند. این ریزهکاریها از آن جهت که بارها و بارها بیان شده در ذهن تکتک شیعیان نقش بسته و فیلم ساز با هوشمندی در تکنیکهای روایت و ساخت نوآورانه داستان عاشورا را بازخوانی میکند.
ناسور سرراست و بدون حاشیه وارد قصه اصلی میشود. داستان عبیدالله در همان 15دقیقه ابتدایی گفته میشود و از آن پس از ساختار فلاش بک استفاده میشود. مضمون اصلی کار بی شک انتخاب است و درگیر کردن مخاطب امروزی با این پرسش مهم که اگر تو آنجا بودی کدام سو را انتخاب میکردی؟ لشکر عمر سعد یا امام (ع) که شاید گفتنش به زبان بسیار ساده باشد، اما ناسور به شکلی درست شرایط زمانه را نشان میدهد و این نکته را بیان میکند که اگر کسی در مقابل ندای حسین بن علی سکوت میکند چارهای جز پشیمانی و حسرت نخواهد داشت. این مضمون بیش از آن که تاریخی باشد به زندگی معاصر مربوط است. از نگاه دراماتیک داستان عبیدالله میتوانست در همان دقیقههای ابتدایی به صورت کامل گفته نشود تا بار درام افزایش یافته و مخاطب با او درگیر شود.
در سایه روشن تاریخ
ناسور از تکنیک سایه استفاده میکند و به همین دلیل چهرهها مشخص نیستند و به غیر از تصویر نورانی امام حسین (ع) و حضرت ابوالفضل(ع) بقیه چهرهها تیره و در هالهای از تاریکی قرار دارند. این تکنیک که بیشتر تجربی است باعث میشود در مقابل چهرههای ائمه صورت دیگری به چشم نیاید و در ذهن بیننده باقی نماند.
باوجود این تکنیک جالب شخصیتهای ناسور بهیادماندنی هستند و برای هر کدام تعریف ویژهای شده است. رنگ غالب در بسیاری از صحنهها تیره و قرمز است و در صحنههایی که نبرد اتفاق میافتد این نکته نمود بیشتری دارد. این سایه روشن بودن تصاویر شاید استعارهای و نمادی است از حقیقتی که قرنهاست در پس بی عدالتیها پنهان مانده است.
سکانسهایی که باران میبارد!
ناسور با تمام بایدها و نبایدهایی که میتوانست داشته باشد چند سکانس زیبا دارد. اوج آن سکانس روبهرو شدن حر با امام حسین(ع) است که دل هر بینندهای را میلرزاند و اشک او را سرازیر میکند. سکانس شهادت حضرت عباس(ع) هم جور تمام صحنههایی را که از سریال مختارنامه تا رستاخیز امکان نمایش نداشتند به دوش میکشد و جان کلام را میگوید.
صداهایی که جادو میکنند
ناسور بخوبی این نکته را ثابت میکند که یکی از ارکان مهم موفقیت یک انیمیشن در ایران و حتی جهان صداپیشههایی هستند که به جای کاراکترها حرف میزنند. در ناسور این اتفاق به شکلی حرفهای رخ داده و مجموعهای از بهترین صداها در این داستان حضور دارند و سه مورد خاص آن بیشتر از همه به دل مینشیند.
نخست بهرام زند با آن صدای جادویی است که به جای امام (ع) صحبت میکند و سپس سعید مظفری به جای سوار و حمیدرضا آشتیانی پور به جای حضرت ابوالفضل (ع) که این آخری در سریال مختارنامه هم به جای پسر مالک اشتر ماندنی شده است. در ناسور سعی شده به جای صدا سازیهای مرسوم در انیمیشنها از صداهای واقعی استفاده شود و همین نکته باعث شده کاراکترها ملموس باشند.
اکران...؛ مهجور و غمانگیز
ناسور در تهران در سه سینما نمایش داده میشود که در دو سینما این اتفاق به صورت دو یا سه سئانس میافتد! حال چگونه میتوان انتظار داشت با این مدل اکران و تبلیغات، نسل جوان با فرهنگ عاشورا آشنا شوند؟ در ادامه همان بحث کهنه و تکراری حمایت یا عدم حمایت نهادهای دولتی میتوان انتظار داشت به فیلمی که به عاشورا میپردازد حداقل در اکران توجه جدی شود. سینمای ایران سالهاست از داشتن فیلمهای انیمیشن محروم است و حال این گونه خاص با مضمونی ترکیب شده که به نظر میتواند برای مخاطب عام هم جذاب باشد، اما متاسفانه اکران و تبلیغات فاجعه بار این فیلم حاصلی جز دیده نشدن آن ندارد.
بهرنگ ملک محمدی
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در واکنش به حمله رژیم صهیونیستی به ایران مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک نماینده مجلس:
علی برکه از رهبران حماس در گفتوگو با «جامجم»:
گفتوگوی «جامجم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر
یک کارشناس مسائل سیاسی در گفتگو با جام جم آنلاین: