با این دیدگاه مواضع ترامپ با پایان تبلیغات انتخاباتی به پایان نمیرسد، بلکه میتواند در دوران ریاست جمهوری او ادامه یابد و با گذر از مرحله نظر به مرحله عمل به برنامه عملیاتی تبدیل شود. از این رو باید نگران بود و برای مواجهه با آن چارهای اندیشید. اما چرا قدرت گرفتن ترامپ مایه نگرانی متحدان است؟ ترامپ فردی تاجر پیشه است. بشدت حسابگر و منطقی است. تابع اصل کسب بیشترین سود است و موفقیت را در کسب سود بیشتر جستجو میکند. در بخشش و اعطای کمک بشدت حسابگرانه عمل میکند و حتی خسیس است. در برقراری ارتباط همواره سود و زیان را میسنجد و در معاملهای وارد نمیشود مگر آنکه به کسب سود اطمینان حاصل کند. همواره خود را در رقابتی برای کسب سود و در مقابل رقبا فرض میکند. در رقابت برای کسب سود به هیچ اصل اخلاقی پایبندی ندارد و هیچ ارزشی را بالاتر از کسب سود در نظر نمیگیرد. با چنین دیدگاهی دوستان و متحدان نیز به عنوان ابزارهایی برای دستیابی به سود و پلههایی برای صعود به حساب میآیند.
این سوابق نظری و عملی از ترامپ وقتی با موضعگیریهای وی در زمان تبلیغات انتخاباتی همراه شد، کابوسی را برای متحدان آمریکا رقم زد. آنجا که اعلام کرد آگر آمریکا از متحدانش (به عنوان مثال اروپا، و کره جنوبی) دفاع میکند، آنها باید هزینهاش را پرداخت کنند. و آنجا که از پوتین رئیسجمهور روسیه تقدیر کرد و همکاری با وی را بر همکاری با مخالفان وی از جمله در خاورمیانه مرجح دانست، این موضعگیری ترامپ این نگرانی را ایجاد کرد که دیگر از حمایتها و پشتیبانیهای آمریکا خبری نیست و اگر کشوری خواهان این حمایتهاست باید هزینه آن را از جیب پرداخت کند.
اگر دیدگاههای ترامپ در تبلیغات انتخاباتی را صرفا تبلیغاتی و دارای زمان مصرف در دوره انتخابات بدانیم، نگرانی متحدان کاخ سفید را باید بیمورد دانست. زیرا با این پیشفرض رئیسجمهور منتخب با گذر از مرحله انتخابات از مواضع تبلیغاتی فاصله خواهد گرفت و به گونهای دیگر عمل خواهد کرد. اما اگر مواضع ترامپ را تنها موضع تبلیغاتی ندانیم و آن را ناشی از مبانی فکری ترامپیسم بدانیم که در زمان ریاست جمهوری وی نیز ادامه خواهد یافت پرسشی که به میان میآید این است که آیا این مواضع که متحدان آمریکا را نگران ساخته از نظر به مرحله عمل درخواهد آمد؟ پاسخ این پرسش در صورتی مثبت است که ساختار تصمیمگیری آمریکا را فرد محور بدانیم. در این صورت هرکس در مسند ریاست جمهوری آمریکا بنشیند دیدگاه و مواضعش سیاستهای این کشور را شکل خواهد داد. بر این مبنا حداقل در چهار سال آینده ترامپ سیاستهای آمریکا را بر مبنای دیدگاههای خود تعیین خواهد کرد. از این رو جا دارد که متحدان آمریکا نگران باشند.
اما واقعیت آن است که سیستم تصمیمگیری در آمریکا فرد محور نبوده و تصمیمات و سیاستها در این کشور حاصل تعامل مراکز قدرت و نتیجه کنش و واکنش نهادهای تصمیمگیر در درون نظام سیاسی آمریکاست. با توجه به این ویژگی لابیها، دلالان و کنشگران سیاسی با نفوذ در این ساختار جایگاه مهمی دارند و میتوانند دیدگاهها و مواضع را تعدیل و دگرگون سازند. با این ویژگی آنچه به عنوان سیاست خارجی تعیین و اجرایی میشود حاصل یک اجماع درونی است برای تامین منافع همه مراکز قدرت و با جابهجایی سیاستمداران تغییر نمیکند. از این روست که معمولا با تغییر روسای جمهوری آمریکا مبانی، اصول و استراتژیها در سیاست خارجی آمریکا تغییر نمیکند. اگرچه روشها و ابزارها متناسب با دیدگاه تیمی که در کاخ سفید مستقر میشود و متناسب با شرایط و تحولات تغییر میکند. بنابراین گرچه ترامپ مواضع متفاوتی را مطرح ساخته اما این مواضع وقتی در ساختار تصمیمگیری آمریکا جریان یابد، آنچنان جرح و تعدیل میشود که بدون ایجاد تغییری استراتژیک در مواضع آمریکا، تنها به تغییرات صوری و شکلی و در کاربرد ابزارهایی متفاوت با ابزارهای تیم پیشین منتهی خواهد شد. با این تفسیر نگرانی متحدان آمریکا چندان جایی ندارد و آنها با اتکا بر لابیها و نفوذیهای خود در درون نظام سیاسی آمریکا میتوانند به تعدیل ترامپیسم در قدرت بپردازند.
دکتر حاکم قاسمی
عضو هیات علمی دانشگاه بینالمللی امام خمینی (ره)
دانشیار حقوق بینالملل دانشگاه تهران در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
یک پژوهشگر روابط بینالملل در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد