جلیل فرجاد از چه زمانی کار هنر و بازیگری را آغاز کرد؟
جلیل (با خنده): از همان زمانی که مادرم بعد از هر نمازی دعا میکرد که من در کلاس تئاتر رفوزه شوم. من از خانوادهای مذهبی و آذریام و مادرم شدیدا با کار نمایش مخالف بود. سال 53 مخفیانه و بدون اطلاع او تا شش ماه کلاس آموزش تئاتر میرفتم. وقتی مادر متوجه شد بعد از هر نماز دعا میکرد که من رفوزه بشوم و نمایش را رها کنم. تا سال 58 در خانه ما تلویزیون نبود. بعد از انقلاب، مادرم در سالنهای محلی، چند تئاتر مرا که مفهومی ارزشی و دینی داشت تماشا کرد، آنجا بود که رضایت داد و گفت؛ شیرم حلالت مادر.
مارال: ورود به کار بازیگری برای من فراتر از مباحث مادی و بیشتر معنوی است زیرا کار دلخواه من است. از کودکی مقابل دوربین رفتم. برخی میگویند دختران فرجاد به سفارش پدر توانستند صاحب تصویر شوند، البته ما دو خواهر همیشه وامدار نام پدر بوده و هستیم. اما به واقع سختیهای بسیاری در تئاتر و نمایش تحمل کردیم و با ممارست فراوان به عرصه هنرپیشگی وارد شدیم و اصلا پدر اهل سفارش کردن و پارتیبازی نیست.
جلیل: مارال و مونا از همان کودکی وقتی که من برای اجرا و ضبط برنامه میرفتم همراه من بودند. مارال از شش سالگی و مونا از دو سالگی جلوی دوربین رفتند. اما آنچه مهم است پشتکار آنها بود که توانستند به مراتب بالاتری از بازیگری برسند. سفارش آنها را به هیچ کارگردانی نکردم. همیشه هم گفتهام که چاه باید خودش آب داشته باشد.
شنیدهام که آقای فرجاد بسیار اهل مطالعه هستند، درست است؟
جلیل: مطالعه وظیفه اصلی یک هنرپیشه و شرط مهم بازیگری است.
مارال: عادت به مطالعه در خانواده ما موروثی است. پدرم بسیار اهل مطالعه است و این رفتار کتابخوانی او در من و مونا هم به یک عادت دوستداشتنی تبدیل شد. پدر معتقد است که هنرمند، بدون مطالعه نمیتواند اجرای موفق و تأثیرگذاری بر مخاطب داشته باشد.
درباره فیلم «جاودانگی» که در جشنواره رُم درخشید، بگویید؟
مارال: سال گذشته برای ایفای نقش یک مادر در«جاودانگی» به تهیهکنندگی جواد نوروزبیگی و کارگردانی مهدی فرد قادری دعوت شدم. این فیلم، کاری سکانس پلان است یعنی دوربین بدون کات، شروع به تصویربرداری میکند تا زمانی که فیلم تمام شود. داستان فیلم در شش کوپه قطار اتفاق میافتد و سیر تکامل یک فرد در مراحل مختلف زندگی و نوع نگاه او به جامعه را نشان میدهد. در یک کوپه، من مادری مذهبی و همسر مردی سنتی هستم که پسر جوان ما عاشق دختری شده که مورد تائید پدر خانواده نیست، لذا همسرم مرا کتک میزند و معتقد است که این گستاخی پسر نتیجه تربیت مادرانه توست.
پیام فیلم چیست؟
مارال: پیام فیلم، جاودانگی است. جاودانگی شامل برخی رفتارها و احساساتی است که از یک فرد باقی میماند و به دیگران منتقل میشود.
جلیل: «جاودانگی» میخواهد بگوید حق با توقع فرق دارد. یعنی ای انسان اگر لطفی در حق کسی کردی، توقع تشکر و منتظر بازپس گرفتن نتیجه مباش. کار و خدمت را به رسم انسانیت انجام بدهید نه به شرط مزد. در واقع کاهش توقع از دیگران باعث افزایش آرامش خود فرد میشود. همچنین میگوید، ای انسان به حیطه اختیارات دیگران احترام بگذار و از به کار بردن بایدها و نبایدهای دستوری در تعامل با دیگران پرهیز کن.
جشنواره رُم چه جایگاهی در بین جشنوارههای بینالمللی دارد؟
مارال: جشنواره رُم از مطرحترین جشنوارههای بینالمللی سینما بعد از جشنواره کن فرانسه است با این تفاوت که در جشنواره رم هیات داوران مانند دیگر جشنوارهها وجود ندارد بلکه مردم و تماشاچیان، داوران اصلی فیلمها هستند.«جاودانگی» توانست از بین 3500 فیلم معرفی شده به جشنواره جزو 44 فیلم پذیرفته شده و در نهایت جزو ده فیلم برتر جشنواره قرار گیرد.
رفتار مردم و تماشاچیان در قالب داوران جشنواره با «جاودانگی» چگونه بود؟
مارال: «جاودانگی» چنان تحسین حضار را برانگیخت که در پایان، تماشاچیان به مدت 10 دقیقه آن هم به صورت ایستاده بازیگران و عوامل تهیه فیلم را تشویق میکردند. این فیلم در چند جشنواره بینالمللی دیگر هم دعوت شده که در آنها نیز حضور خواهد داشت. جاودانگی اگرچه فیلمی یک ساعت و 45 دقیقهای است اما به دلیل مفهومی بودن آن، تا ساعتی بعد از اتمام فیلم، فکر تماشاچیان را درگیر خود میکند تا به کشف درباره مفاهیم فیلم برسند.
جلیل: «جاودانگی» فیلمی طولانی و مفهومی است و برای درک مطلب آن باید صبورانه تمام فیلم را تماشا کرد. تقریباً از دقیقه 90 به بعد تازه تماشاچی به رازهای فیلم پی میبرد و با اشتیاق به کشف مجهولات و معماهای داستان میپردازد.
نگاه حاضران و هنرمندان به نوع پوشش شما به عنوان یک دختر هنرپیشه ایرانی چگونه بود؟
مارال: یک هفته در جشنواره رم حضور داشتم و آنچه بسیار مورد توجه حاضران، عکاسان و هنرپیشههای دیگر بود، نوع پوشش شایسته و حجاب کامل بازیگران و هنرمندان ایرانی بود. نوع حجاب اسلامی ما چهره دختر ایرانی امروز را که در جامعه نیز فعال است را نشان میداد. لذا هرجای جشنواره که حضور داشتیم مورد توجه حضار و لنز دوربین عکاسان بودیم.
آیا مارال و مونا، دو خواهر، دو بازیگر و شاید دو رقیب به یکدیگر حسادت هم دارند؟
مارال: من و مونا در بخش بازیگری هیچوقت به هم حسودی نمیکنیم.
جلیل (با خنده): نخیر، در امور شخصی و داخل خانه دو تا خواهر خیلی هم به یکدیگر حسودی میکنند. مارال میگوید، من عزیز دُردانه بابا هستم اما مونا میگوید، کوچکترها، شیرینتر و عزیزترند.
در حال حاضر چه برنامه و نقشی در دستور کار دارید؟
مارال: در تئاتر « تابستان یخی» و در نقش خانمی به نام پرستو حضور دارم. این نمایش در فرهنگسرای نیاوران و برای گروه کودک و نوجوان هدفگذاری و اجرا میشود. داستان نمایش مربوط به کودکان طلاق است که شاهد درگیری لفظی و فیزیکی والدین خود هستند.
جلیل: در روزهای آینده و به مناسبت اربعین حسینی، تئاتر« خورشید کاروان» را در چهارراه سرچشمه به مدت ده شب اجرا خواهیم کرد. این محاسن بلند را هم بخاطر بازی در نقش یک راهب مسیحی نگه داشتهام. راهب در این نمایش، درد دل و داستانهای فراوانی با رأس امام حسین(ع) پس از واقعه کربلا دارد.
سخن گفتن با رأس امام حسین(ع) چه تجربهای برای جلیل فرجاد است؟
جلیل: طی چهار دهه بازیگری، تاکنون برای اجرای هیچ نقشی دچار اضطراب نشدم، اما بازی در نقش این راهب و تجسم و تماشای عظمت رأس امام حسین(ع) در صندوقچه، چنان سنگین است که هربار دیالوگ آن را میخوانم تمام بدنم میلرزد. دیالوگ و حس موجود در این نقش بواسطه ارادت قلبی مردم به امام حسین(ع) مسئولیت بزرگی را بر دوش من گذاشته که امیدوارم با مدد الهی بتوانم از پس آن برآیم.
محمد زندکریمخانی
جامجم آنلاین
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در واکنش به حمله رژیم صهیونیستی به ایران مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
رییس مرکز جوانی جمعیت وزارت بهداشت در گفتگو با جام جم آنلاین:
گفتوگوی «جامجم» با سیده عذرا موسوی، نویسنده کتاب «فصل توتهای سفید»
یک نماینده مجلس:
علی برکه از رهبران حماس در گفتوگو با «جامجم»: