لایت خطاب به هیات منصفه، داستان تلخ روانی خود را روایت کرد؛ این که چطور سه سال سخت را در جنگ بوده و چگونه به عنوان مجروح به انگلستان بازگشته و از آن پس به عنوان بیمار روانی شناخته
شده است.
تاثیر این اظهارات روی هیات منصفه تکاندهنده بود. با یک لحن بسیار آرام و بدون نشانهای از ترس و دلهره، او خطاب به دادگاه گفت: در سالهای بین 1915 تا 1918 به عنوان سرباز توپخانه بودم و در وضعیت روحی کاملا نامناسب به خانه بازگشتم. آن جای کلت و پوکهها را به این دلیل همراه خود داشتم که پس از بازگشت از میدان نبرد داخل یک کیسه گذاشته به من داده بودند. ارتش کلت کمری من را ضبط کرد. خبر مرگ بِلا رایت را روز بعد از طریق روزنامهها خواندم و به این نتیجه رسیدم که پلیس بسرعت به دنبال من میآید». او با صراحت حرفهایش را این گونه ادامه داد: «بار دیگر فردی ترسو شدم. بههیچکس در مورد آن چیزی که میدانستم، حرفی نزدم. از هر چیزی که من را به او وصل میکرد، خلاص شدم. ترسیده بودم». اعضای هیات منصفه پیش از آنکه رای خود را بدهند، به صورت خسته و درمانده به این کهنه سرباز نگاه کردند. آنها پس از سه ساعت مشورت بازگشتند و رونالد لایت را بیگناه
معرفی کردند.
زمانی که لایت از دادگاه خارج میشد، آن پلیس محلی به دلیل یک اشتباه کوچک در حال سرزنش کردن خود بود: جسد خونین کلاغی که او با پا به گوشهای پرت کرده بود. آیا آن پرنده با همان سلاحی که بِلا را به قتل رسانده، کشته شده بود؟آیا همان گلوله پس از برخورد با این پرنده به یک هدف انسانی خورده بود؟ آیا این گلوله پس از کمانه کردن جان این دختر جوان را گرفته بود؟ بدون مدرکی از این کلاغ یا گلولهها و ردپاهای بیشتر، هیچ کس جواب این سوالات را پیدا نکرد. اما این احتمال وجود داشت که یک تیرانداز آماتور پشت این ماجرا بوده باشد؟
آیا فردی وجود داشت که راز کشته شدن این دختر جوان را همراه خود داشته باشد. فردی که مطمئنا از رونالد لایت هم ترسوتر بود.
حسین خلیلی
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
عضو دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
رئیس کنفدراسیون صادرات ایران در گفتوگو با «جامجم»:
حمیدرضا حسینی معتقد است تاریخ بهارستان بازتابی از فراز و فرود سیاست و فرهنگ ایران در ۲ سده اخیر بوده است
آلبرت بغزیان، اقتصاددان در گفتوگو با «جامجمآنلاین» مطرح کرد؛