در واکنش به حمله رژیم صهیونیستی به ایران مطرح شد
جسد فرناز در میان سالن حلقآویز بود. نامزدش نیز در چارچوب در ایستاده و به جسد حلقآویز او خیره مانده بود. یکی از ساکنان وارد آپارتمان شد و خود را به فرناز رساند. دختر جوان جان باخته و بدنش سرد بود. یکی از همسایهها هم با اورژانس تماس گرفت و درخواست کمک کرد. بعد طناب را پاره کرد و دختر جوان را پایین آوردند. امدادگران اورژانس پس از حضور در خانه و بررسی پیکر دختر جوان اعلام کردند او خفه شده و هیچ کاری برای احیا از دست آنها ساخته نیست. آنها سپس موضوع را به پلیس گزارش داده و محل را ترک کردند. با حضور ماموران کلانتری در خانه تحقیقات مقدماتی آغاز شد و بازپرس جنایی پس از اطلاع از ماجرا دستور داد افسر ویژه قتل هم صحنه را
بررسی کند.
سروان میری که آن روز کشیک قتل بود، پس از تماس افسر کلانتری، آدرس محل خودکشی را گرفت و راهی آنجا شد. تیم بررسی صحنه جرم زودتر در محل حاضر شد و بررسیهای خود را آغاز کرد. سروان نیز پس از 45 دقیقه در محل حاضر شد. افسر کلانتری پس از مشاهده سروان به سمت او آمد و در گزارش خود گفت: امروز ساعت 10 صبح این خودکشی به کلانتری اعلام شد و من برای بررسی موضوع در محل حاضر شدم. بررسیهای اولیه ما نشان میدهد، زن 23 ساله به نام فرناز به دلیل اختلاف با نامزدش خود را از محل نصب لوستر حلقآویز کرده است. مرد جوان پس از تماسهای تلفنی فرناز و تهدیدهایش، خود را به اینجا رسانده اما دیگر دیر شده بود.
- دلیل اختلافشان چه بوده؟
- آنها سه سال قبل نامزد کردند اما میلاد به دلیل مشکلات مالی نتوانسته بود مراسم ازدواج را برگزار کند تا زندگی مشترک خود را آغاز کنند. به همین دلیل مدتها بود با هم اختلاف داشتند و همسایهها هم چند بار صدای درگیری آنها را شنیده بودند.
- فرناز در این خانه تنها زندگی میکرد؟
- بله او اهل یکی از شهرهای شرقی کشور است که در اینجا در مقطع فوقلیسانس درس میخواند. به گفته همسایهها، دختری مهربان و سرزنده بود و از خودکشی او شوکه شدهاند.
سروان به بررسی آپارتمان پرداخت. هیچ آثاری از بههم ریختگی در خانه دیده نمیشد. جسد دختر جوان در میان پذیرایی قرار داشت و طنابی آبی رنگ در کنارش. طنابی آب رنگ هم از سقف آویزان بود. فرناز لباس خانه به تن داشت و یک لنگه دمپایی پایش بود. کارآگاه به بررسی جسد پرداخت. حالت جسد
حکایت از خفه شدن دختر جوان داشت و دو رد طناب صاف و کج بر روی گردنش دیده میشد.
سروان به تحقیق از همسایهها پرداخت که یکی از آنها گفت: بازنشسته هستم و تازه از پارک به خانه بازگشته بودم. با شنیدن صدای کمک خواهی مردی از راه پلهها از خانه بیرون آمده و با میلاد روبهرو شدم که در چارچوب در ایستاده بود. نگاهی به داخل انداختم. جسد فرناز خانم، از سقف آویزان بود. قصد داشتم نجاتش دهم، اما دیر شده بود.
همسایه دیگر نیز اظهار کرد: باورم نمیشود فرناز خودکشی کرده است. او دختر مهربانی بود و هر وقت برای خرید از خانه خارج میشد سراغ من میآمد تا اگر خریدی دارم برایم انجام دهد. دیروز که او را دیدم کمی عصبی بود و فکر نمیکردم خودکشی کند.
کارآگاه سپس به تحقیق از میلاد پرداخت که او اظهار کرد: من و فرناز سه سال قبل در دانشگاه با هم آشنا شدیم و تصمیم به ازدواج گرفتیم. من زودتر از فرناز فارغالتحصیل شده و به دنبال کار مناسبی بودم تا زندگی مشترکمان را شروع کنیم، اما هر چه بیشتر دنبال کار میگشتم، ناامیدتر میشدم. بیکاری من باعث شد، نتوانیم سر خانه و زندگیمان برویم. پدر فرناز شرط کرده بود تا کار مناسبی پیدا نکنم اجازه ازدواج نمیدهد. فرناز از این وضعیت خسته شده بود و مدام بهانهگیری میکرد. او مرا مقصر مخالفت پدرش میدانست و میگفت تو بیعرضه هستی که نتوانستی یک کار خوب پیدا کنی تا سر زندگیمان برویم.
مرد جوان ادامه داد: چند روز پیش که سر همین موضوع درگیر شدیم، تهدید کرد اگر کار مناسبی پیدا نکنم، خودش را میکشد. من تهدیدش را جدی نگرفتم و فکر کردم از عصبانیت این حرف را زده است. امروز با من تماس گرفت و گفت میخواهد برای همیشه خداحافظی کند. ابتدا منظورش را نفهمیدم اما از حرفهایش متوجه شدم قصد خودکشی دارد. خودم را سریع به خانه او رساندم. زنگ زدم در را باز نکرد. با کلید یدک وارد خانه شدم. وسط سالن در حال دست و پا زدن بود. خواستم پایین بیارمش اما نتوانستم به همین خاطر از همسایهها کمک خواستم اما دیر شده بود.
- مردن فرناز چه سودی برای شما داشت؟
- هیچ سودی نداشت. مرگ او زندگیام را نابود کرد.
- پس چرا نامزدت را کشتی؟
- یعنی چه. چه میگویید. فرناز خودکشی کرده و شما میگویید او را کشتهام؟!
سروان دستور بازداشت میلاد را صادر کرد تا در اداره آگاهی از او درباره انگیزهاش از قتل فرناز تحقیق کند.
پاسخ معمای قتل پیرزن تنها
سروان میری با اشاره به دو دلیل پسر پیرزن را به عنوان قاتل معرفی کرد:
1ـ او از کجا میدانست طلاهای مادرش سرقت شده است؟
2ـ زمانی که مدعی بود با مادرش صحبت کرد، پیرزن به قتل رسیده بود.
در مسابقه شماره گذشته 2048 نفر شرکت کرده بودند که 459 نفر پاسخ صحیح داده و از میان پاسخهای صحیح سارا قلیخانی از گرگان و مهرشاد شکری از تهران به قید قرعه برنده شدهاند.
وحید شکری
در واکنش به حمله رژیم صهیونیستی به ایران مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
علی برکه از رهبران حماس در گفتوگو با «جامجم»:
گفتوگوی «جامجم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر
یک کارشناس مسائل سیاسی در گفتگو با جام جم آنلاین:
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد