دبیر کل مجمع جهانی بیداری اسلامی اعلام کرد:

سیاست قطعی ایران حمایت از عراق و سوریه

پشت پرده طرح 3 مرحله‌ای آمریکا برای سوریه

بحران سوریه ابعاد شناخته نشده ای دارد. ابعادی که باعث شده هنوز این گره بازنشده باقی بماند.درباره ابعاد این بحران و نیز نقشی که تهران برای پایان بخشیدن به آن ایفا کرد، با دکتر حمیدرضا دهقانی پوده، رئیس اداره اول خاورمیانه و شمال آفریقای وزارت امور خارجه به گفت‌وگو نشسته‌ایم.
کد خبر: ۹۶۰۵۲۱
پشت پرده طرح 3 مرحله‌ای آمریکا برای سوریه

گفت‌وگویی مبسوط درباره همه زوایای بحران پنج ساله سوریه. او در این رابطه می‌گوید: زمانی که قطعنامه 2254 یا بیانیه وین 2 تصویب و صادر شد هموار صحبت از این بود که به طرح چهار ماده‌ای ایران برای حل بحران سوریه نزدیک است یا طرح ایران است؛ آنچه در صحنه جهانی طرح کردیم یک طرح تاکتیکی برای خاموش کردن طرف مقابل نبود. ما علی‌الاصول و به‌صورت استراتژیک به این موضوع نگاه می‌کنیم.

مشروح این گفت‌وگو را در ارتباط با نگاه استراتژیک تهران به بحران سوریه در ادامه می‌خوانید:

برای شروع، می‌خواهم بدانم کشورهای فرامنطقه‌ای چه نقشی در ادامه‌دار شدن و شدت بحران سوریه دارند؟ چون اگر این نقش منفی نبود، شاید بحران خیلی زودتر از اینها به پایان می‌رسید.

در این مورد دو دیدگاه وجود دارد دیدگاهی که بحران سوریه را بحرانی خارجی و تحمیلی از سوی کشورهای دیگر به دولت و ملت سوریه معرفی می‌کند و دیدگاه دیگر که دیدگاه مخالفان است که معتقدند این بحران یک بحران داخلی صرف است و در آن بخشی از مردم با حکومت اختلاف‌نظر دارند. اما در طول شش سالی که از بحران سوریه می‌گذرد، استدلال طرفداران دیدگاه داخلی صرف بودن بحران سوریه کم رنگ شده و نقش دولت‌های خارجی در بحران افزایش پیدا کرده و آشکارتر شده است. این نقش در دو جهت مثبت و منفی رشد کرده است؛ از یک طرف مداخله نظامی ‌روسیه با اجازه و هماهنگی و بلکه با درخواست دولت سوریه صورت گرفته است؛ در طرف مقابل دولت‌هایی مداخله آشکار نظامی ‌داشته‌اند که متاسفانه به بهانه مبارزه با ترویسم بوده، ولی بدون هماهنگی با دولت سوریه بوده است. به نظر می‌رسد این مداخله مخرب بوده و به پیچیده شدن بحران و برهم زدن بیشتر ثبات انجامیده است؛ این مداخله به تقویت گروه‌های تروریستی، تکفیری و افراطی انجامیده است.

به‌طور مشخص، عربستان چه اهدافی را از مداخله در سوریه دارد؟

دولت عربستان به دنبال بازگرداندن ساختار گذشته به منطقه است. دولتمردان عربستان با بحران‌هایی در داخل و سطح منطقه مواجه هستند. به نظر می‌رسد بخشی از اراده‌ای که باعث شد عربستان به مداخله در کشورهای دیگر روی بیاورد به این هدف معطوف است که بر اختلافات داخلی سرپوش گذاشته یا راهی برای برون رفت از آن اختلافات یافت شود. عربستانی‌ها قصد دارند در داخل عربستان در جهت آرایش قدرت اقداماتی انجام دهند که نیاز دارند در بیرون از مرزها دشمنانی را برای مردم عربستان معرفی کنند تا مشکلات داخلی خود را حل و فصل کنند.

برخی می‌گویند ریاض می‌خواهد ساختار قدرت در خاورمیانه را تغییر دهد. سوال این است که عربستان به‌دنبال بازگرداندن کدام ساختار است؟

ساختاری که در آن عربستان به عنوان یک کشور استثنایی و به‌دور از آزادی و انتخابات و صندوق رای و همپیمان با آنها در سطح منطقه و جهان باشد؛ آنها به‌دنبال استمرار تحمیل دیدگاه‌های خود به دولت‌های عربی و اسلامی‌هستند؛ باز تولید ساختار گذشته و بازگرداندن آب‌های رفته به جوی روابط منطقه‌ای و ساختارهای داخلی؛ این کشور به‌دنبال حفظ این ساختار بود، اما نکته‌ای که عربستان کمتر به آن توجه می‌کند این است که مردم خواسته‌هایی دارند که با توجه به برخی تغییرات در منطقه و بیرون از آن، امکان نادیده گرفتن آن و بی‌توجهی به این خواسته‌ها وجود ندارد. برخی از مسئولان عربستان این موضوع را درک نمی‌کند؛ البته برخی، این عدم‌درک را ناشی از شدت جوانی و کم تجربگی و برخی دیگر ناشی از شدت پیری و ناتوانی مرتبط می‌دانند که هر دو می‌تواند دردسرساز باشد، این استدلال کامل نیست و دلایل دیگری نیز برای این درک نکردن مطالبات می‌تواند مطرح باشد. به هر صورت آنها خواسته‌های مردم را برای تغییر و تحول درک نمی‌کنند و اگر هم درک کنند آن را به مصلحت و منافع خودشان به عنوان مجموعه حاکم در عربستان نمی‌‌بینند. در نتیجه به دنبال ایستادگی مقابل این تغییرات هستند؛ برخی فکر می‌کنند مسئولان عربستان حداقل در مورد سوریه به‌دنبال تغییرات هستند؛ این ادعایی است که آنها به‌دنبال اثباتش هستند؛ اما حقیقت به‌گونه دیگری است.

مطالبات سعودی‌ها از مسئولان سوری در ملاقات علی مملوک و محمد بن سلمان در جده که با میانجیگری روسیه روی داد، گواه این امر است؛ آنها خواستار قطع روابط با ایران و برخورد با حزب‌الله بودند و نه دموکراسی و آزادی که شعار مخالفان بود.

دولت اسد بارها از نقش ثبات‌آفرین ایران در سوریه تقدیر کرده است. ایران چه نقشی در ایجاد ثبات در منطقه و از جمله سوریه دارد؟

ما در دولت‌سازی و حمایت از ثبات دولت‌ها در عراق و سوریه جزو اولین دولت‌ها بوده‌ایم؛ جمهوری اسلامی‌ایران در سال‌های اخیر همواره تلاش کرده است ثبات و استقرار دولت‌های سوریه و عراق حفظ شود. زمانی که دولت عراق به طور کلی فرو پاشیده بود جزو اولین کشوری بودیم که به کمک دولت و مردم عراق برای دولت‌سازی شتافتیم؛ همچنان که در حفظ ساختار سوریه در طول شش سال گذشته تلاش بسیاری کرده‌ایم. نقش جمهوری اسلامی ‌ایران در تحولات منطقه از یک طرف حمایت از خواست ملت‌ها در داشتن آزادی، استقلال، حق تعیین سرنوشت و... بود و از طرف دیگر مخالفت با هر گونه مداخله خارجی بوده است. ما معتقدیم برای روی کار آوردن دولتی که متکی به رای مردم باشد، نیازی به استفاده از تانک و توپ و هواپیماهای نظامی‌نیست؛ این ارزش‌های متعالی با حمله نظامی‌و ارسال توپ، تانک و موشک به‌دست نمی‌آید؛ چنانچه در گذشته چنین مداخله‌هایی نتایجش آشکار شده است. ما از یک‌سو به‌دنبال تائید حقوق ملت‌ها هستیم و از سوی دیگر با هرگونه مداخله خارجی بویژه مداخله نظامی‌ مخالف بوده و هستیم. هرجا مداخله نظامی‌ صورت گرفته تبعات منفی بیشتری همراه داشته است. علاوه بر مداخله بدتر و بدتر از مداخله اشغال بوده و اشغال نه فقط اشغال‌هایی مانند اشغال شهرک‌سازی و اشغال تروریستی، بلکه اشغال‌هایی که در مدت‌زمان محدود صورت می‌گرفت و سپس رفع می‌شد مانند اقداماتی که در مورد عراق و افغانستان انجام شد. این‌گونه اقدامات را اشتباه می‌دانیم و فکر می‌کنیم راه‌حل‌های بهتری برای مقابله با دیکتاتوری صدام و قذافی و مقابله با تروریسم و افراط‌گرایی وجود داشت که در صدر آن عدم حمایت از این رژیم‌ها و گروه‌های تروریستی در سال‌های قبلی است.

ایران به‌صورت مشخص از چه زمانی وارد حل بحران سوریه شد؟

از ابتدای بحران سوریه فکر می‌کردیم دولت و معارضان سوریه خودشان با یکدیگر مذاکره کنند و به نتیجه برسند؛ امری که محقق نشد و به مرور، روش‌ها، مطالبات و بازیگران تغییر کردند و بویژه از زمانی که گروه‌های تروریستی و تکفیری و کشورهای حامی ‌آنها به‌طور مستقیم به بحران سوریه وارد شدند، وضعیت متفاوت شد. در این مرحله همواره به‌دنبال این بودیم که دو موضوع از هم جدا شود: یکی مبارزه با تروریسم و دیگری حل و فصل اختلاف بین معارضه و دولت از طریق گفت‌وگو.

برخی معتقدند ایران ورود دیرهنگامی‌ به بحران سوریه داشته و صرفا پس از پایان مذاکرات هسته‌ای، توجه دیپلماتیک بیشتری به موضوع سوریه کرده است؟

به میزانی که بحران سوریه گسترش پیدا کرد و بحران، مرزهای سوریه را درنوردید و به عراق سرایت کرد و به میزانی که کل جهان اسلام و منطقه با خطر بیشتری مواجه شد ما هم تحرک‌مان را در این بعد افزایش دادیم. در ابتدای امر تصور می‌‌شد دولت و معارضان می‌توانند با گفت‌وگو با یکدیگر این موضوع را حل کنند؛ اما در ادامه افراط‌گرایی و حرکت‌های تکفیری و تروریستی رشد یافت و به تعبیر عامیانه کار به نوعی از دست همه در رفت؛ بنابراین به میزانی که احساس کردیم خطر بیشتری سوریه و منطقه و منافع ملی ما را تهدید می‌کند، تلاش کردیم تحرک بیشتری داشته باشیم.

در واقع دفاع از امنیت سوریه دفاع از امنیت جمهوری اسلامی‌ایران هم هست؟

ما بر مبنای سابقه نسل‌های قبلی و فعلی تروریست‌ها معتقدیم آنها مرز نمی‌شناسند و با نزدیک شدن آنها به مرزهای ایران تلاش بیشتری کردیم تا با این تهدید مقابله کنیم. البته گاهی در داخل کشور از این استدلال بیشتر بهره‌برداری می‌شود، ولی حقیقت این است که اقدامات ما در سطح منطقه دارای ارزشی جهانی و فراتر از سود و زیان‌های معمول ملی بود. ما در مقیاس انسانی با تروریسم برخورد کردیم؛ در حالی که کشورهایی در مبارزه با تروریسم صرفا به منافع ملی خود می‌اندیشیده‌اند؛ البته کشورهایی هم در سطح منطقه و جهان بوده و هستند که از ابزار تروریسم در سیاست خارجی خود بهره می‌گیرند. البته معتقدیم مبارزه با تروریسم صرفا به‌عهده ما، سوریه یا عراق نیست، بلکه به عهده همه کشورهای منطقه و فرامنطقه است. البته به خاموش کردن آتش توسط طرف‌هایی که آن‌را روشن کرده‌اند، امیدوار نیستیم.

تحلیل شما در مورد طرح چهار ماده‌ای ایران برای حل بحران سوریه چیست؟

طرح چهار ماده‌ای ما برمبنای یک سری اصول است که برخی از آنها عبارتند: حفظ تمامیت ارضی سوریه، استقلال، آزادی، یکپارچگی، وحدت ملی و حفظ حقوق تمام شهروندان ازجمله اقلیت‌ها و پذیرش خواست مردم از طریق مراجعه به آراء عمومی بنابر این مداخله خارجی در سوریه و بویژه مداخله نظامی‌قطع شود. بحران سوریه راه‌حل نظامی ‌ندارد و این بحران در بعد اختلاف بین دولت و معارضان صرفا از طریق سیاسی باید حل شود و مبارزه با گروه‌های تروریستی. برمبنای این اصول معتقد بودیم باید گروه‌های معارض با دولت در دستور کار قرار گیرد. در یک فضای آرام ‌در مرحله اول برای دستیابی به آتش‌بس و در مرحله بعدی برای آینده سوریه مذاکره کنند و به توافق برسند و برمبنای آن توافق که برمبنای این اصول خواهد بود، قانون اساسی جدیدی وضع و بر مبنای آن انتخابات صورت بگیرد.

این طرح چقدر مورد توجه قرار گرفت؟

شاهد بودید زمانی که قطعنامه 2254 یا بیانیه وین 2 تصویب و صادر شد هموار صحبت از این بود که به طرح چهار ماده‌ای ایران نزدیک است یا طرح ایران است؛ آنچه در صحنه جهانی طرح کردیم یک طرح تاکتیکی برای خاموش کردن طرف مقابل نبود. ما علی‌الاصول و به‌صورت استراتژیک به این موضوع نگاه می‌کنیم و برای ما سخت بود که ببینیم مردم سوریه اعم از آنهایی که طرفدار دولت هستند یا مخالف دولت‌ با یکدیگر دست به جنگ بزنند. این طرح مورد استقبال کشورهای بسیار و نماینده سازمان ملل قرار گرفت و در طرح‌های تکمیلی مورد استفاده قرار گرفت. مبنای آتش بس یکی از مبانی طرح ما بود تا با هم به یک توافق برای آینده سوریه برسند، نه این‌که دیگران برای این کشور تصمیم بگیرند این یکی از مبانی طرح ایران بود به همین دلیل مورد استقبال هم قرار گرفت.

در نشست اخیر لوزان یکی از شروط ایران حضور مصر و عراق بود، مصر چه نقشی می‌تواند در حل بحران سوریه داشته باشد و چرا ایران اصرار به حضور مصر داشت؟

در مجموع ما نسبت به مذاکرات از حیث شکلی و محتوایی نظر داشتیم، ازحیث شکلی معتقد بودیم اگر بناست گروهی از کشورها جمع شده و به حل بحران سوریه کمک کنند باید از همه کشور‌های مرتبط و موثر دعوت شوند؛ حضور کشوری مانند عراق که بخشی از این تروریست‌ها در این کشور هستند، ضروری است؛ همچنین حضورکشوری مانند مصر که حضور مهمی ‌در جهان عرب و اسلام دارد و دیدگاه نسبتا معتدل‌تری نسبت به سوریه دارد لازم است؛ عراق مرزهای طولانی با سوریه دارد و هر دو کشور از یک مشکل رنج می‌برند و آن مداخله و اشغال خارجی و حضور گروه‌های تروریستی، افراط‌گرایی و جریان‌های تکفیری است. حمایت جمهوری اسلامی‌ایران از حضور عراق و مصر نشان‌دهنده این بوده که چقدر سیاست ما کلان فکر است.

ارزیابی‌تان در مجموع از مذاکرات صلحی که تاکنون در مورد سوریه برگزار شده چیست؟

چاره‌ای جز گفت‌وگو برای حل موضوع و اختلافات نداریم، با برخی کشورهای موثر در مورد سوریه اختلافاتی داریم و این امر پنهانی نیست که دو اردوگاه وجود دارد: اردوگاهی که معتقد است باید استقلال و امنیت و ثبات سوریه حفظ شود و نباید مداخله خارجی و طمعی به بخشی از اراضی سوریه و عراق باشد و اردوگاه دیگری که بخشی از بحران به سبب مداخله آنها بوده و در کمک به تروریست‌ها و ارسال سلاح و باز کردن مرزها و تجهیز آنها موثر بوده‌اند؛ اما در مجموع اگر این دو اردوگاه با هم صحبت نکنند و دیدگاه خود را به هم نزدیک نکنند سرانجام بشریت، منطقه و مردم غیرنظامی‌ و بی‌دفاع ضربه می‌خورند؛ بنابراین باید مذاکره کرد هرچند دستاوردهایش کم باشد ما باید به دیپلماسی و سیاست اجازه بدهیم به ایفای نقش بپردازد؛ بخصوص که طرفدار راه‌حل سیاسی هستیم و معتقدیم بحران سوریه راه‌حل نظامی‌ندارد. هرچه بتوانیم گروه‌های معارض و دولت‌های حامی‌ آنها را به این نتیجه برسانیم که باید از طریق گفت‌وگو این اختلافات حل شود نه از طریق جنگ، خسارت کمتری به ملت سوریه و منطقه وارد شده است؛ به این دلیل که این بحران بحرانی نیست که راه‌حل نظامی‌ برای آن پیدا کنیم. البته بحث تروریست‌ها متفاوت است و حتی در مورد تروریست‌ها هم اگرچه راه‌حل نظامی‌ هست ولی راه‌حل نظامی، همه راه‌حل نیست؛ به‌نظر اینجانب بین پیدایش گروه‌های تروریستی و گرایش به گروه‌های تروریستی تفاوت وجود دارد. گرایش به گروه‌های تروریستی ممکن است برمبنای جهل، فقر، تبعیض، بیکاری، نبودن آزادی و وجود نظام‌های دیکتاتوری باشد؛ بنابراین روشنگری می‌تواند نقش اصلی را بازی کند. البته پیدایش این گروه‌ها را نمی‌توان به دلایل مذهبی و فقهی و تاریخی و دلایل پیش گفته معطوف کرد. در مجموع به میزانی که ملت‌ها در تعیین سرنوشت خودشان دخیل نباشند و دولت‌های حاکم برآمده از رای مردم نباشند، توسل به خشونت و سلاح و بیگانگان بیشتر می‌شود.

وضعیت دولت سوریه در معادلات میدانی چگونه است؟

به‌صورت کلی هر زمانی که دولت‌های حامی‌ معارضه یا حامی‌تروریست‌ها یا مخالفان سوریه، میزان سرو صدایشان در بعد انسانی افزایش پیدا کرد، بدانید دولت سوریه در وضعیت میدانی بهتری قرار دارد. به این معنا که عموما تا زمانی که دولت سوریه در وضعیت نامطلوبی قرار دارد و مردم طرفدار دولت در محاصره و تحت ظلم و بمباران هستند، کمتر صدای استغاثه جهانی می‌شنویم؛ اما زمانی که آنها سر و صدای انسانیشان بلند می‌شود، احتمالا پیروزی‌هایی در جبهه دولتی صورت گرفته است؛ البته این موضوع فراگیر نیست و نسبی است. در مجموع معادله میدانی از یک سال گذشته به این طرف به سمت برتری دولت سوریه در حال حرکت است.

بعضا این بحث مطرح می‌شود که زمانی که دولت و حامیان دولت در حال پیشروی هستند قطعنامه و آتش‌بس و مطالبه برای اجلاس و راه‌حل انسانی مطرح می‌شود. این برداشت درستی است؟

معتقد نیستیم که بحران سوریه راه‌حل نظامی‌دارد؛ در اجلاس‌های بین المللی سوریه، باوجود تمام اصرارهایی که وزیر محترم امور خارجه کشورمان جناب آقای دکتر ظریف، مبنی بر ذکربندی در مورد این‌که راه‌حل بحران سوریه نظامی ‌نیست و بحران سوریه راه‌حل سیاسی دارد، کشورهای منطقه‌ای حامیان تروریست‌ها و معارضه اجازه ذکر این بند را ندادند. به‌طور کلی آنچه حقانیت دوستان ما درسوریه را ثابت می‌کند، میزان سرزمینی نیست که در اختیار دارند (هرچند در این زمینه هم وضعیتشان خوب شده و رو به بهبودی بیشتر است) آنچه حقانیت ما را ثابت می‌کند قوت استدلال و پافشاری ما در برخی اصول از جمله استقلال و آزادی ملت‌ها، حق تعیین سرنوشت و عدم مداخله در امور داخلی آنها و برآمدن حکومت‌های مبنی بر خواست شفاف مردم از صندوق‌های رای و تمامیت ارضی و یکپارچگی ملی و حفظ حقوق افراد ازجمله اقلیت‌هاست.

با توجه به اختلافات روسیه و آمریکا در مورد سوریه آیا احتمال دارد جنگی بین این دو کشور صورت گیرد؟

آمریکایی‌ها در ارتباط با بحران سوریه سه تاریخ دارند: از اجلاس لوزان تا روز انتخابات آمریکا، از فردای انتخابات آمریکا تا پایان دوره ریاست‌جمهوری اوباما و از ابتدای دوره ریاست رئیس‌جمهور آینده آمریکا به بعد؛ در هر یک از این سه دوره آمریکایی‌ها استراتژی و تاکتیک‌های خاصی دارند؛ مسئولان فعلی آمریکا در دوره اول تا انتخابات آمریکا، به دنبال آنند بحران سوریه بازخورد منفی در ذهن انتخاب‌کننده آمریکایی نداشته باشد و آنها را به سمتی سوق ندهد که مردم آمریکا از حزب حاکم فعلی رویگردان شوند. دموکرات‌ها علاقه‌ ندارند این بحران تا انتخابات به سمتی حرکت کند که اثر منفی بر نماینده و کاندیدایشان داشته باشد و طرف مقابل از این استفاده یا سوء‌استفاده کند. از فردای انتخابات تا روی کار آمدن رئیس‌جمهور جدید دورانی نیست که اقدامات بسیار هزینه‌بری را به آمریکا تحمیل شود. و در مرحله سوم بعد از روی کار آمدن رئیس‌جمهور جدید هرکدام از طرفین فعلی روی کار بیایند شاهد فعال‌تر شدن آمریکا در این روند خواهیم بود. روس‌ها تلاش می‌کنند از این موقعیت که آمریکایی‌ها امکان تصمیم گیری چندان قاطع و سرنوشت‌سازی ندارند حداکثر بهره‌برداری را بنمایند. به نظر می‌رسد آمریکایی‌ها و حزب دموکرات به این نتیجه رسیده‌اند که برای این مرحله برگ برنده موصل کافی است و اگر دیگر پرونده‌ها بحرانی‌تر شود به سود دیدگاه آنها تمام نخواهد شد. بنابراین تلاش دارد این پرونده آرامش پیدا کند تا مرحله فعلی بگذرد و اثر منفی در افکار عمومی‌انتخاب‌کننده آمریکایی نگذارد. روسیه هم تلاش می‌کند از این مرحله استفاده کند در واقع طرفداران دولت سوریه از جمله روسیه معتقدند سرنوشت حلب اگر تعیین شود تا حدود زیادی بر سرنوشت کل سوریه تاثیر می‌گذارد و چون این وضعیت برای مدت طولانی قابل استمرار نیست تلاش می‌کنند در این مدت زمان محدود، وضعیت در سوریه را به مرحله غیرقابل بازگشتی سوق دهند.

مریم شریف‌زاده / روزنامه‌نگار

ضمیمه جام سیاست

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها