به گزارش جام جم آنلاین ، او بانوی اولین هاست، او بانویی است که اولین های پینگ پنگ بانوان را به چشم دیده است. اولین اعزام برون مرزی، اولین بازی تدارکاتی بعد از انقلاب، اولین مربی پینگ پنگ بازان حاضر در رقابت های انتخابی المپیک، اولین بانویی که شاگردش سهمیه المپیک را گرفته و اولین بانویی که برای دومین بار شاگردش را روانه المپیک می کند. او نزد ما آمد تا از همه چیز بگوید، از تاریخ پینگ پنگ بانوان، از اعزام های برون مرزی، از ندا شهسواری، از تجربه حضور در المپیک، اعزام شدن به این رقابت ها در لحظه آخر و نحوه برکناری اش از سرمربی گری تیم ملی. او دلخور است اما سعی می کند تا آنجایی که می تواند خیلی منطقی و اصولی به ماجرا نگاه کند.
چکیده مصاحبه با سیما لیموچی پیش روی شماست:
ابتدا از کارنامه خودتان بگویید.
من همیشه در ورزش بودم. در یک خانواده تمام ورزشی هم به دنیا آمدم. خوزستان هم محل تولد من است یعنی مهد پینگ پنگ ایران. کارشناس ارشد علوم ورزشی هستم و هم اکنون هم در مقطع دکترا تحصیل می کنم. به هر حال از روزی که به دنیا آمدم پینگ پنگ در خانواده ما حضور داشت. نه ساله بودم که میز پینگ پینگ به خانه ما آورده شد. برادر و خواهر بزرگ تر من بازی می کردند و از این پس من هم به طرف این ورزش بیشتر کشیده شدم. بعدها به مسابقات مختلف راه یافتم. از رقابت های آموزشگاهی شروع کردم. مراحل بعدی قهرمان جوانان ایران شدم که این اتفاق در سال 55 افتاد. از سال 56 هم به تیم ملی بزرگسالان دعوت شدم. بعد از انقلاب هم برای امور مختلف دعوت به کار شدم و در کنار خانم زهرا یوسفی امور مختلف پینگ پنگ را مدیریت می کردیم. مسئولیت سنگینی داشتم و مجبور شدم خودم را ارتقا بدهم. بنابراین دوره های مربی گری را آغاز کردم. سال 62 مدرک مربی گری درجه سه را گرفتم و در سال های بعد مدارک مربی گری درجه دو و یک را هم اخذ کردم. از سال های 70 تا 74 هم دوره های ملی را پشت سر گذاشتم و در سال 78 هم به مربی بین المللی تبدیل شدم. همان جا ارتباطم هم با فدراسیون جهانی آغاز شد. خیلی هم تلاش می کردیم که پینگ پنگ بانوان اردوهای داخلی متعددی داشته باشد. نکته بسیار مهم این است که در سال 69 برای نخستین بار پس از انقلاب یک مسابقه تدارکاتی برای ورزش بانوان برگزار شد که این مسابقه تدارکاتی بین تیم های ملی پینگ پنگ ایران و مالزی بود. این مسابقه در سالن شهید شیرودی برگزاری شد و افتتاحیه زیبایی داشت. مالزی هم تیم خوبی بود و تماشاگران هم از این مسابقه استقبال به عمل آوردند. البته ما آن زمان اصلا اعزام برون مرزی نداشتیم. در آن زمان کلاس های متعدد گذاشتیم و سعی کردیم خانم ها را به سمت این رشته سوق دادیم. قصد داشتیم نیروی انسانی را از لحاظ کمی زیاد کنیم. خانم ها به دلایل زیادی مثل ازدواج و بارداری خیلی زود از ورزش قهرمانی کنار می کشند بنابراین تلاش کردیم از لحاظ کمی کارهای زیادی را انجام بدهیم.
در سال 80 یک دوره بین المللی در ایران برگزاری کردیم که خانم سوزین از فدراسیون جهانی پینگ پنگ به عنوان مدرس در این دوره حضور داشتند. از بحث همگانی و بحث پایه ای کم کم کار را به بحث های ملی و ورزش حرفه ای کشاندیم تا در نهایت پینگ پنگ بانوان ایران به مرحله بین المللی بودن رسید.
سیر ورزش بانوان را چطور ارزیابی می کنید؟ اکنون ورزش بانوان برای نخستین بار مدال گرفته، پرچمدار هر دو کاروان ایران زن بود و والیبال نشسته بانوان برای نخستین بار به پارالمپیک می رود. اتفاقات بی سابقه دیگری هم در ورزش بانوان افتاده. حالا در رابطه با ورزش بانوان و دیگر اتفاقات این حوزه چه نظری دارید؟
روند خیلی خوبی بود. قطعا این روند از ابتدا به ساکن به صورت اتفاقی نبوده. هر پدیده ای اتفاق می افتد باید به گذشته آن نگاه کنید. هیچ پدیده ای بدون گذشته نیست. بعد از انقلاب برخی امور به بانوان سپرده شد البته اکثر امور در دست مردان بود. البته کار بزرگ تفکیک ورزش بانوان از مردان بود. اگر خانم ها متوجه نبودند که خودشان باید کننده کار باشند و نمی دانستند برنامه ریزی و هدف چینی چه معنایی دارد و اصلا از استراتژی خاصی در برنامه هایشان نداشتند موفقیت های کنونی رقم نمی خورد. البته روند کند بود چرا که هیچکس دانش اجرایی کردن برنامه ها را نداشت. درامور ورزش بانوان مدام از کشورهای صاحب سبک در ورزش های مختلف کمک خواسته می شد و البته آقایانی هم که دانش به روز داشتند به ما کمک زیادی کردند.
به هر حال بنای اولیه کار خیلی خوب و قوی شکل گرفت. بعد اکثر کارها به دست آقایان سپرده شد. من جز آن دسته افرادی هستم که به طورکامل مخالف یا موافق حضور مردان در ورزش بانوان نیستم. به هر حال نمی دانم این مسیر موفقیت آمیز ورزش بانوان به کجا می رسد. ما چارچوب خوبی برای ورزش بانوان داریم. از سویی دیگر پس از انقلاب فدراسیون ها موظف و یا به عبارت دیگر مکلف نبودند که برای بانوان برنامه ریزی کنند. از نظر قانونی این تکلیف برای آنها برنامه ریزی نشده بود. البته یک سری از فدراسیون ها مانند فدراسیون جانبازان و معلولان و شخص خسروی وفا (رییس فدراسیون ) به صورت خودجوش از بخش بانوان حمایت می کردند. فدراسیون بدمینتون هم همین گونه بود. من 22 سال درسمت های مختلف در پینگ پنگ حضور داشتم و مدت ها دبیر امور بانوان انجمن پینگ پنگ بانوان را در دست داشتم. در واقع کار پینگ پنگ بانوان را ما انجام میدادیم، از برگزاری دوره های آموزشی گرفته تا دوره های مدرسی و داوری و برگزاری مسابقات. بودجه ما هم تفکیک شده در دست خودمان بود. ما به معاونت ورزش بانوان هم باید توضیح می دادیم که بودجه ای که در اختیار داشتیم صرف چه کارهایی شده و کجا رفته است. امور در دست فدراسیون نبود و ما هم مجبور به پاسخگویی به فدراسیون نبودیم. در واقع زیر چتر فدراسیون قرار نداشتیم. قبل از ادغام بخش بانوان با فدراسیون ها ، کمیته ملی المپیک و سازمان تربیت بدنی وقت تلاش های زیادی را برای اعزام های برون مرزی تیم های بانوان انجام دادند. در رشته هایی مثل تیراندازی ، قایقرانی و زیر مجموعه رشته های معلولان و شطرنج در مسابقات برون مرزی شرکت می کردیم و تنها در این رشته ها بانوان مجاز به حضوردر مسابقات بین المللی بودند.
به هر حال در امور بانوان مرتبط با فدراسیون ها گاهی اوقات اتفاقات خوبی می افتد و گاهی اوقات نه. فراموش نکنم پست نائب رییسی اصلا برای فدراسیون ها تعریف نشده است. اگر این پست تعریف شود و در اصطلاح سازمانی برایش ردیف باز شود ورزش بانوان حتی قوی تر هم می شود و بیشتر پیشرفت می کند.
ما در ورزش پینگ پنگ محدودیت ها بسیاری از رشته ها را برای اعزام تیم ها به خارج از کشور نداریم. برای مثال بسکتبال هنوز نمی تواند در رقابت های بین المللی شرکت کند. اما با وجود اینکه پینگ پنگ این محدودیت ها را ندارد چرا بیشتر بر روی بخش بانوان آن سرمایه گذاری نمی شود؟
در پینگ پنگ ظرفیت های انسانی زیادی وجود دارد و همیشه جز ورزش مدارس بوده است. در همه رده های سنی این ورزش فعال است. در سال 2001 نمایندگانی از فدراسیون جهانی به ایران آمدند. در آن زمان نائب رییس فدراسیون جهانی آقای سگون بودند.آن زمان بانوان محجبه مجاز به حضور در رقابت های پینگ پنگ نبودند. من با سگون صحبت های زیادی در اینباره داشتم و سعی داشتم جنبه عاطفی ماجرا را هم برای وی بازگو کنم. ما از او خواستم با یک نگاه انسانی به ماجرا نگاه کند و درک کند که گروهی از بازیکنان پینگ پنگ در دنیا هستند که مسلمان هستند و می خواهند در رقابت های مختلف شرکت کنند. این گروه از بازیکنان باید حمایت می شدند. آقای سگون همان جا قول داد در مجمع سالیانه فدراسیون پینگ پنگ این درخواست را مطرح می کند. خوشبختانه این درخواست با لابی و تلاش مورد موافقت بسیاری از کشورها قرار گرفت.
پس از آن در سال 2003 برای نخستین بار تیم ملی دختران جوان ایران به آلماتی قزاقستان رفت و در مسابقات آسیای مرکزی رفت. این اولین حضور بین المللی بانوان پینگ پنگ ایران در رقابت های برون مرزی بود. من در کنار تیم به عنوان مربی حضور داشتم و ما برای اولین بار توانستیم برنز تیمی و نقره انفرادی را به دست بیاوریم. ندا شهسواری ، عاطفه کریمی ، محجوبه عمرانی و طاهره جعفری وفا بازیکنان ما بودند. پس از آن ارتباط بین المللی پینگ پنگ بانوان ایران با خارج از کشور آغاز شد. بودجه خیلی برای ما مهم بود و در مضیقه بودیم اما آن مدال ها باعث شد تا نگاه ها به این ورزش تغییر کند.
بازی های کشورهای اسلامی هم کمک زیادی به ورزش بانوان کرد.
بازده پینگ پنگ بانوان چه بوده است؟ اصلا یک سوال بسیار مهم. چرا تا اکنون فقط ندا شهسواری؟
ما غیر از ندا شهسواری بازیکنان خوب دیگری هم داریم. نکته مهم این است که برای المپیک برای آسیایی مرکزی یک سهمیه بیشترنداریم. اگر بیشتر از یک سهمیه بخواهیم باید زیر 100 در دنیا رتبه داشته باشیم. خوب برای این کار باید نقشه های مفصل و برنامه جامعی داشته باشیم. ما باید الگویی مثل چین داشته باشیم. آنها در تمامی رده ها و در هر دو بخش مردان و زنان و دوبل و انفرادی تمامی رتبه ها و مدال های جهانی را می برند. برای پیشرفت در پینگ پنگ بانوان باید درکنار این الگو برداری یک پروژه هشت ، نه ساله را هم در نظر بگیریم و در کنار آن هم فدراسین ها ، وزارت خانه و آموزش و پرورش هم کمک کنند. یک حامی مالی هم باید دراین بخش کار کند. البته پینگ پنگ نمیتواند در این رشته پخش تلویزیونی داشته باشد بنابراین پیدا کردن حامی مالی سخت است.
با توجه به ظرفیت های پینگ پنگ بانوان و علاقه مندی که من در میان نوجوانان و نونهالان و البته خانواده ها می بینم فکر می کنم نیاز هست که وزارت ورزش و فدراسیون پینگ پنگ فکر دیگری برای ورزش بانوان داشته باشند. من نخستین بانویی پس از انقلاب هستم که به دوره مربی گری اعزام شده است. سال 96 میلادی در چین دوره های استعدادیابی دیدم و بلافاصله در بازگشت به ایران آن را خوزستان اجرا کردم اما پس از شش ماه متوقف شد چرا که بودجه نداشتیم. اما در همان زمان بسترسازی خوبی شد و قهرمانان مختلفی هم به ورزش پینگ پنگ معرفی شد. تقویت ورزش بانوان یک کار چند جانبه می خواهد ، کار چند جانبه ای با حضور وزارت ورزش،کمیته ملی المپیک، فدراسیون ها و آموزش و پرورش.
می رسیم به خودتان . چه شد که شما را از سمت سرمربی گری تیم ملی پینگ پنگ بانوان برکنار کردند؟
این روزها دیگرفقط آمار و اعداد حرف می زنند. هر جایی بخواهید پژوهشی صحبت کنید و آمار ارائه ندهید فایده ای ندارد. زمانی که مسئولیت ورزش پینگ پنگ را بر عهده داشتم موفق عمل کردیم. مقام آوری در سال 2003 نخستین آمار خوب برای ما بود. آمار دیگر خوب ما در سال 2007 است. من در آن زمان به عنوان سرمربی تیم پارالمپیک با این تیم سهمیه پارالمپیک 2008 پکن را به دست آوردم. آمار پیشین و قدیمی تر من مربوط به سال 95 میلادی است، آنجا اولین بار به عنوان سرمربی تیم جانبازان و معلولان موفق شدیم مدال رقابت های بین المللی را به دست بیاوریم. یک پروسه زمانی نیاز هست که در این پروسه عده زیادی در کنار سازمان های مختلف برای رسیدن به یک هدف تلاش می کنند. دستاورد هیچ وقت برای یک نفر نیست. دوستانی هم که الان در فدراسیون پینگ پنگ هستند پیش از این بیش از 13 سال در فدراسیون حضور داشتند و نتوانستند سهمیه ای را در المپیک به دست بیاورند. من در زمان این دوستان هشت سال کنار بودم این در حالی است که نخستین مدرس بین المللی پینگ پنگ بودم. به هر حال آنها دوست داشتند با گروه خودشان کار کنند. ولی به نظر من هر گروهی باید برای کشورش کار کند نه برای گروه.
در آینده وقتی از من خواسته شد که کارم را در راه کسب سهمیه شروع کنم با جان و دل شروع کردم و تعلل نکردم. پیش از هر چیزی یک کار پژوهشی را شروع کردم و آمارها را ارائه دادم. آمارهایی درباره اینکه حریفان ایران چه کسانی خواهند بودند و چه وضعیتی دارند. در نهایت با کارهایی که انجام شد ندا شهسواری برای نخستین بار در تاریخ ایران در سال 2012 سهمیه المپیک را به دست آورد. زمانی که ندا شهسواری المپیکی شد دو سهمیه برای همراهان پینگ پنگ بازان ایرانی کنار گذاشتند، یکی برای رییس فدراسیون و دیگری برای مربی نوشاد عالمیان تا من همان بار اول نتوانم در کنار ندا شهسواری حضور داشته باشم.
دوره بعد با وجود مشکلات زیاد باز هم هدایت تیم را پذیرفتم. رتبه جهانی ما هم 72 بودم. بازیکنان ایرانی هم هرگز از جداول مقدماتی هم بالاتر نرفته بودند. با مشاهده این رویه تمهیدات زیادی اندیشیده شد و کمپ های تمرینی عالی با حضور بازیکنان مجارستانی برای بانوان برگزار شد. با تیم حتی به کمپ تمرینی مجارستان برویم. همه اینها باعث شد سطح کیفی کاری بالاتر برود. مسابقات زیادی شرکت کردیم و کیفیت فنی کار را بالا بردیم. وقتی می خواهیم جلوتر برویم باید بدانیم در گذشته چه وضعی وجود داشته است. آمارها را هم باید ارزیابی کنیم. به تدریج بازیکنان تغییر کردند. در سال 2013 بازیکنان وارد رقابت های انفرادی جهانی شدند و برای نخستین بار ندا شهسواری و محجوبه عمرانی به عنوان تیم دو نفره برای نخستین بار از جدول مقدماتی صعود کردند این در حالی است که بازیکنان ایران همیشه در این مرحله حذف می شدند. در این مرحله تیم دوبل ایران موفق به شکست آمریکا شد که واقعا دستاورد بزرگی برای ما بود.
در سال 2015 هم در مسابقات انفرادی بازیکنان ایران توانستند برای نخستین بار از جدول دور مقدماتی صعود کنند که باز هم دستاورد بزرگ دیگری برای ما بود به خصوص آنکه پس از آن دو بازی حذفی را هم بردند.
درمورد بازی های آسیایی هم باید بگویم که پس از 38 سال در این رقابت ها شرکت کردیم. ما در سخت ترین گروه قرار داشتیم و پانزدهم شدیم. دوره بعد یازدهم شدیم. همه اینها نشانه برنامه ریزی خوب بود. نمی شود چند تا اتفاق خوب پشت سر هم بدون دلیل بیفتد. اینها تصادفی نبود. اصلا امکان نداشت. از نظر علم ورزش یک بار یا دو بار موفقیت تصادفی است، بیش از آن امکان ندارد. همه اینها به دلیل برنامه ریزی خوب بود. هر زمان مسابقه داشتیم من بیست روز قبل از آن کارهای پژوهشی انجام می دادم و با مشاوران بین المللی همه چیز را به دقت آنالیز می کردیم تا آبرومند در رقابت ها شرکت کنیم. دوست نداشتم تیمی را به رقابت های بین المللی ببرم که زنگ تفریح شود. به خصوص اینکه در میان کشورهای همسایه متحمل باخت شویم.
در نهایت با کارهای بسیار سختی که انجام دادیم در رقابت های جهانی که اسفند ماه 2016 برگزار شد موفق شدیم هشت کشور را بدون باخت ببریم. همه روسای فدراسیون های جهانی شخصا می آمدند به ما تبریک می گفتند. تیم تنیس زنان ایران فوق العاده بودند. تمام رسانه های خارجی به دنبال بازیکنان ما بودند. ما برای نخستین بار مدال طلای دسته سه جهان را گرفتیم و به دسته دو صعود کردیم. اینها آمارهای من است.
پس از بازگشت باز هم تمام نقاط ضعف و قوت را به صورت پژوهشی درآوردم و کار را سخت تر به خودمان گرفتیم. بعد هم به رقابت های گزینشی المپیک در هنگ کنگ رفتیم و خوشبختانه ندا شهسواری باز هم برای دومین دوره پیاپی سهمیه گرفت. نکته بسیار مهمی که باید بگویم این است که من برای دو سهمیه رفته بودم نه یک سهمیه. ولی متاسفانه به دلیل بیماری یکی از بازیکنان سهمیه دوم را از دست دادیم. ندا در المپیک هم بسیار عالی بود. تمرینات خوبی پیش از آن داشت. او بازی را چهار به سه به حریف بلاروس واگذار کرد و خیلی خوب بازی کرد. او تا گیم شش پیروز بود اما متاسفانه در نهایت باخت. امیدوارم برای سال های بعد پینگ پنگ بانوان به موفقیت های بیشتری دست پیدا کند.
دوستان می خواهند از نفرات و دوستان خودشان استفاده کنند اشکالی ندارد ولی من خودم شخصا دوست دارم فقط برای کشورم کار کنم نه گروه و یا دوستانم.
به نظر می رسد رابطه عاطفی شما و ندا شهسواری هم به عنوان مربی و بازیکن خیلی عاطفی است. حتی فیلمی از درآغوش کشیدن ندا از سوی شما در یکی از مسابقات در فضای مجازی پخش شد که خیلی بیننده داشت. هر ورزشکاری با مربی خود نتایج بهتری به دست می آورد. با این اوصاف چرا شما را آنچنان دیر به المپیک اعزام کردند که به بازی ندا شهسواری نرسیدید؟
ورزش فقط بعد فنی نیست. بعد قهرمانی بر موارد زیادی استوار است؛ یکی بحث فنی است، یکی بحث بدنسازی و در نهایت عوامل روان شناختی است. این بحث عاطفی که شما مطرح کردید زیر شاخه عامل روان شناختی است. همانطور که گفتید من بارها او را در جریان مسابقات در آغوش کشیدم. مادر ندا شهسواری با من تماس گرفتم. من با او ودیگران بازیکنان ارتباط عاطفی قوی دارم. از پنج سال پیش بدون وقفه با این بازیکنان کار می کنم. می دانم چه زمانی دست آنها را بگیرم و چه زمانی آنها را در آغوش بکشم. آیا مربی مرد می تواند این کار را بکند؟ در تمامی مسابقات جهانی ، آسیایی و انتخابی المپیک و اردوهای برون مرزی در کنار این بازیکنان بودم. تعجب من از این بود که نه در 2012 کسی به این فکر افتاد که مربی در کنار بازیکن باشد نه در سال 2016. در هر دو المپیک من در کنار ندا شهسواری نبودم. وقتی محور اصلی ورزشکار است چرا نباید به این فکر کنیم نزدیک ترین فرد به او چه کسی است؟ چرا ندا باید دو دوره بدون مربی به المپیک برود؟ انتظار من این بود که کمیته ملی المپیک از خود ورزشکار سوال می پرسید. توقع من این بود که به قضیه حضور مربی در کنار ورزشکار به صورت علمی نگاه کنند. این قضیه را باید می شکافتند و میدیدند که اگر مربی برود و در کنار بازیکن حضور داشته باشد چه اتفاقات مثبتی می افتاد؟ برایم باعث تعجب است که چرا این سوال ها برای کمیته ملی المپیک پیش نیامد. حتی وقتی من با نامه نگاری ها و رایزنی ها به المپیک ریو اعزام شدم و نتوانستم به موقع در سالن حضور داشته باشم باز هم کمیته ملی المپیک این موضوع را بررسی نکرد که چرا باید چنین اتفاقی بیفتد و یک مربی نتواند به موقع در کنار شاگرد خود حضور داشته باشد. من به دبیر فدراسیون پیام دادم که بررسی اتفاقات ریو چه زمانی انجام می شدم که متاسفانه پاسخی نگرفتم.
رابطه فامیلی بین دبیر کمیته ملی المپیک و رییس فدارسیون باعث نشد که این دو در این قضیه از یکدیگر حمایت کنند؟
من نباید پاسخ بدهم اما ناراحت هستم به خاطر اتفاق بدی که افتاد. توقع داشتم دبیر کمیته ملی المپیک موضوع را بررسی کند. سال 2008 قارداشی با سهمیه مربی با افشین نوروزی به المپیک رفت. شاید اگر آن موقع این موضوع بررسی می شد امروز شاهد این اتفاقات نبودیم. در سال 2012 هم که در کنار ندا شهسواری به المپیک نرفتم باز هم این اتفاق تکرار شد و امسال هم همین طور.
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد