دوران خدمت سربازی همیشه برای خالقان هنر کشور سوژه خوبی است تا بتوانند از دل آن قصه‌های زیادی را به تصویر بکشند.این موضوع شاید در نگاه اول بسیار کلیشه‌ای به نظر بیاید، اما در بسیاری از رشته‌ها به دلیل برخورداری از ماجراهایی که می‌تواند پتانسیل خلق قالب‌های مختلف هنری باشد، مورد توجه بوده است.
کد خبر: ۹۵۵۲۵۸

«پایان خدمت» که اسم کاملا ساده و صریحی دارد، توسط بهروز افخمی نوشته شده و مقابل دوربین حمید زرگرزاده رفته است، داستانی که از همان لحظه اول به بیننده نوید تماشای قصه‌ای سر راست را می‌دهد و بازی‌های امیر جدیدی، پیام احمدنیا، حسین سلیمانی و سعید راد متناسب با فضای داستان است.

شناخت درام و سینمای راوی جزو خصوصیات کلی کارهای بهروز افخمی است که باوجود داشتن بعضی از نقایص جزیی همیشه دسته‌ای از منتقدان را با خود همراه کرده است. تعهدی که در پی عشق آتشین پوریا قزلباش در پادگان زرقان شیراز به مینا - دختر بازداشت شده توسط نیروی انتظامی - به وجود می‌آید و باعث فراری دادن وی شده، به خاطر حمل سلاح پادگان در دل سروان بابکان ایجاد ترس و حساسیت می‌کند و او را به خاطر علاقه به قزلباش و خاطره تلخی که از جوانی با وی همراه شده است، از دادن گزارش به مافوق باز دارد؛ پوریا با از خودگذشتگی، مینا را که دختری جوان و ناپخته است و بین علاقه به همکلاسی‌اش ناصر، دوری از پدر و برادرانش و عاشق جدید خود مانده است و قدرت تشخیص سره از ناسره را ندارد، همراهی می‌کند و مینا در میانه راه وقتی متوجه خیانت ناصر می‌شود، برای رهایی از موقعیتی که به نظرش خطرناک می‌آید به پوریا قول ازدواج می‌دهد، اما با سخت شدن شرایط پاپس می‌کشد و بی‌تفاوت به مردانگی و علاقه پوریا قصد بازگشت می‌کند و این پافشاری به مرگ تلخ قهرمان یا همان پوریا منجر می‌شود که با نقش‌آفرینی جوان خوش‌آتیه سینما، شخصیتی در خور تعریف خلق شده است.

داستان دارای نکات روانشناختی درست و گویای علاقه جوانانه و پرشوری است که هنوز می‌تواند در دل جوانان به وجود بیاید و بتواند از وی فردی مقید بسازد، همزادپنداری با تک‌تک شخصیت‌های قصه که بسیار جدی پرداخته شده‌اند و همگی برای خود دارای شناسنامه هستند، در تمام مدت پخش اثر، دامنگیر بیننده است و هرکس به فراخور حال خود با یکی از بازیگران و به عبارتی کاراکترهای داستان حس همدلی می‌کند و اگر بعضی از اشکالات کارگردانی در ساخت آن وجود نداشت، می‌توانست جزو یکی از کارهای شاخص داستانگو محسوب شود. کارگردانی کار با وجود این که در بعضی از صحنه‌ها تحسین مخاطب را برمی انگیزد، اما تکرار بعضی از صحنه‌ها مانند نشان دادن متعدد روشویی خونی با صابون گوشه آن و صدای تیری که قریب به 20 بار پخش می‌شود، باعث خستگی تماشاگر می‌شود. نمایش مضاعف تصاویر فوق به کار لطمه می‌زند و در جاهایی که قصه اوج می‌گیرد، نشان دادن یکباره یا کات‌های موازی که آفت کارگردانی خوب است راه را برای فاصله گرفتن بیننده باز می‌کند.

خود داستان فیلمنامه هم با وجود این‌که در هر فصل از مسافرت یا فرار پوریا و مینا صفحه جدیدی رو می‌کند و مدام حوادث تازه‌ای پیش پای آنها می‌چیند، اما از نظر زمانی قدری غیرقابل توجیه است و اگر هم در طی 48 ساعتی که قصه در آن رخ می‌دهد، بتوان به لوکیشن‌های فیلم سفر کرد، اما نمایش شب و روز در اثر دچار عدم انطباق مسافت است.

پایان خدمت حاصل مواجهه یک کارگردانی متوسط با متنی است که در وهله اول به عنصر هیجان و قصه توجه دارد و اتفاقا قصه‌اش را روان بیان می‌کند. نوعی از فیلمسازی که مخاطب برایش از همه چیز بیشتر اهمیت دارد و ای کاش در یک سری از نکات تولیدی دقت بیشتری در آن می‌شد انتخاب بازیگر زن فیلم است که هرگز به سطح دیگر بازیگران نمی‌رسد.

در یکی از سکانس‌های فیلم، سروان بابکان در کافه‌ای برای استراحت توقف می‌کند. این فیلم با بازی سعید راد می‌تواند گویای همه نگاه فیلمساز و البته ادای دینش به سینمای قصه‌گو باشد؛ سینمایی که این روزها جای خالی آن به شدت احساس می‌شود.

مجتبی نوایی

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها