سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
درواقع تصویری که تا پیش از این سالها از کشورهای شرقی بخصوص چین، ژاپن و کره در سینمای ایران ثبت شده بود بیش از هر چیز به فیلمهای رزمی و اکشن و محبوبیت شخصیتی همچون بروس لی و جکی چان بازمیگشت؛ قهرمانانی که با تکیه بر مهارتهای ذاتی و منحصربهفردشان روح و رویای قهرمانی را از زاویه یک شرقی در ذهن ما ثبت کردهبودند. تا دهه 60 و حتی 70، تلویزیون به نمایش فیلمهایی از کره بسنده کرده بود و محتوای جنگی آنها به موضوع دشمنی دیرینه کره شمالی و ژاپنیها اشاره داشت. با پخش سریال ژاپنی ـ چینی «جنگجویان کوهستان» توجه مخاطب ایرانی به آسیای شرقی جلب شد. شاید دلیل این استقبال به پیرنگ اصلی سریال مربوط میشد که بر افسانهای قدیمی استوار بود؛ روح چند جنگجوی اصیل در معبدی به امانت گذاشته میشود و این ارواح هنگامی آزاد میشوند که ظلم و ستم در جامعه به اوج خود رسیده باشد. مشخص است که ایرانیان کاملا به این مفهوم ریشهدار و معقول علاقه نشان خواهند داد. با پخش سریالهای «جنگجویان کوهستان» و «سالهای دور از خانه» یا «اوشین» و استقبالی که از آنها شد میشد تصور کرد که مخاطب جکی جان و بروسلی پسند از درامهای خانوادگی کرهای هم خوشش خواهد آمد. پخش این سریالها مخصوصا سریال اوشین و پس از آن سریال «داستان زندگی» که ماجرای زندگی دختری به نام «هانیکو» بود، با استقبال مردم مواجه شد. در آن سالها، برنامهها و سریالهای تولیدی تلویزیون ایران به اندازهای نبود که بتواند ساعت پخش را پر کند و برنامه دیگری وجود نداشت که مردم خود را با آن سرگرم کنند. بنابراین سریالهای خارجی سرگرمکننده، گزینه خوبی برای پر کردن آنتن دو شبکه تلویزیونی بودند. مجموعههایی که به هر حال قصهای داشتند و این قصه تعلیقی داشت که باعث میشد مخاطب برای اینکه متوجه شود چه بر سر کاراکترهای داستان میآید، آن را دنبال کند. با اینحال یک دهه بعد از آن به دلیل ساخت سریالهای وطنی خوب، صداوسیما به فکر خرید سریالهای کرهای نیفتاد و شاید هم ضرورتی برای پخش آن نمیدید تا اینکه از سال 85 به بعد با پخش سریال «جواهری در قصر» موج سریالهای کرهای شروع شد و پس از چند سال دوری مخاطبان از سریالهای خاطرهانگیز ژاپنی مثل اوشین و هانیکو، یانگوم کرهای انگیزهای جدی برای مخاطبان ایرانی شد تا جمعه شبها آنتن شبکه دو را از دست ندهند. هرچند این مجموعه علاوه بر استقبال در کشورهای آسیایی، در استرالیا، آمریکا و کانادا هم به نمایش درآمد و لقب «محبوبترین درام کرهای تمام دوران» را نیز کسب کرد. با این حال شکی نیست که موج سریالهای کرهای در ایران تمام نخواهد شد و بعد از این هم شاهد پخش سریالهای کرهای دیگری خواهیم بود که مخاطبان بیشماری خواهد داشت. اما به نظر میآید سریالهای چشم بادامی همانقدر که طرفداران زیادی دارد، مخالفانی هم دارند. کسانی که میگویند صداوسیما باید به جای خرید و پخش محصولات کرهای بر لزوم ساخت سریالهای ایرانی با فیلمنامههای ایرانی تاکید کند، آنها موج علاقهمندی مخاطبان به سریالهای کرهای را به استقبال از سریالهای ماهوارهای شبیه میدانند که مخاطب را زیاد به تفکر وانمیدارد و اثری دمدستی تحویل او میدهد، تاکید میکنند که رسانه ملی باید با انتخاب آثار جذاب و ساخت سریالهایی با داستانهایی که بار معنایی قوی دارند و سلیقه مخاطب را ارتقا ببخشند. با اینحال این سوال میتواند مطرح شود که دلیل تمایل مخاطبان تلویزیون به سمت مجموعههای تلویزیونی آسیای شرقی در سه دهه اخیر چیست و مؤلفههای تأثیرگذار در موفقیت این آثار در فضای ایران چه بودهاست؟ چرا تقاضا برای پخش این مجموعهها زیاد بوده و چگونه این آثار مخاطبان خود را خیلی زود پیدا کردهاند و آیا بهراستی آن اتفاق فرهنگی که همیشه در بحثهای کارشناسی رایج بوده است، از این طریق خواهد افتاد؟ آیا این مخاطبان پیگیر، دنبال اشتراکاتی از فرهنگ خود در میان آداب و رسوم کشورهای آسیای شرقی میگردند؟
جذابیت قصههای چشم بادامی
اگر فرآیند سریالسازی در دنیا را با فرمول و اصول مشترک در نظر بگیریم در مرحله اول این قصه و فیلمنامه اثر است که کشش لازم را برای یک اثر ایجاد میکند. فراز و فرود قصه در عین نوآوری و جذابیت میتواند نظر مخاطب را به خود جلب کند و در مجموع قصهپردازی خوب و درست، قهرمانسازی و... هر کدام به نوعی در جذابیت بیشتر سریال، تأثیرگذار باشد. با این توضیح میبینیم قصههایی که شرقیها در مجموعههای تلویزیونیشان به آنها میپردازند، اغلب قصههایی موفق با تم ملودرام بوده، محتوای عاطفی ملودرامهای کرهای و گرههای حسی قصههایشان همواره مورد پسند بوده و این عنصری است که مخاطب ایرانی از گذشته تاکنون به آن روی خوش نشان دادهاست. حس و روحیه شرقی به فراخور نوع قصههایشان، مخاطب تضمینشده دارند، چراکه این مخاطبان یا به لحاظ عاطفی با شخصیتهای قصه همتجربه است یا از کشف این تجربه لذت میبرد و در درک این ملودرام اشتراکاتی دارد که او را همنظر با مخاطب کرهای میکند. در بستر همین ملودرامهایی که راوی قصههای سادهاند، آنها از آدمهای معمولی قهرمان میسازند و این قهرمانپروری وقتی با داستانی تاریخی و مستند پیوند میخورد بستری برای آشنایی با فرهنگ و تاریخ آن نقطه از دنیا میشود. مخـاطب در هر قسمت از این مجموعهها با اتفاق غیرقابل منتظرهای مواجه میشود که برای رمزگشایی آن مجبور است قسمت بعدی را دنبال کند و این وضعیت با تعلیقی که در قسمتهای بعدی نیز ایجاد شده، همواره تداوم مییابد. در فضایی که عدهای معتقدند داستانها همه تعریف شدهاند و سینما و تلویزیون دیگر داستان جدیدی برای تعریف کردن ندارد میبینیم که میشود با توجه به جزئیات داستانهای کلیشهای را با روایت متفاوت جذاب کرد و دراین میان وفاداری مجموعههای کرهای به قصهگویی هم بیتاثیر نبودهاست. با نگاهی به سریالهای شرقی که از شبکههای مختلف سیما روی آنتن رفتهاست از «سالهای دور از خانه» و «جنگجویان کوهستان» گرفته تا «جواهری در قصر» و «افسانه جومونگ» و «دونگیی» میشود به این نتیجه رسید که آنها طرح اولیهای با موضوع پیشرفت یک انسان و تلاش او در راه رسیدن به یک هدف متعالی را درنظر میگیرند و مخاطبی که نیاز به پیشرفت دارد با قهرمان قصه گام به گام جلو میرود، با شخصیتهای قصه بشدت همذاتپنداری میکند؛ تا شاهد داستان پیشرفت پردردسر یک انسان باشد. نکته قابل توجه در همین قصهپردازی شیوه پرداخت به داستانهای خطی و سرراست این مجموعههاست که اتفاقا سوژه اولیه همه آنها بسیار عام و حتی کلیشهایاند، ولی نوع پرداخت و زاویهای که برای بیان موضوع انتخاب شده داستان را به نوعی تازه و جذاب جلوه میدهد. هرچند بخشی از جذابیت قصهای که روایت میشود در این است که تماشاگر نتواند ادامه داستان را حدس بزند و اتفاقا بهتر است که قصه کاملا مخالف آنچه که فکر میکنند و در ذهن دارند پیش برود تا در هر قسمت نوعی شوک به بیننده وارد شوند، اما برخلاف انتظار، در همه سریالهای کرهای نوعی قصهپردازی لطیف و کمالتهاب داستانی وجود دارد که میتواند مورد پسند مخاطب باشد و اتفاقا این تم کندِ قصه برای بعضی از بینندگان خوشایند است به طوری که اغلب سریالهای تاریخی کرهای طولانی هستند و حتی گاهی از 50 تا 200 قسمت تولید و پخش میشوند، این ساختاری است که پس از پخش سریال جواهری در قصر در ایران نیز ادامه پیدا کرد و سریالهایی ساخته شد که در تعداد قسمتهای زیاد که از التهاب و فراز و نشیبهای داستانی زیادی برخوردار نبود و به همین دلیل هم توانست مخاطبان زیادی را به خود جذب کند.
ضدکلیشههای شرقی پسند
به نظر میآید بخشی از هدف نمایش سریالها و مجموعههای آسیای جنوب شرقی، همسو شدن تلویزیون با سیاستهای جدیدی در دهه 80 بود که ناشی از نیاز رسانهای در آن دوره بوده است. از نگاه مدیران این رسانه همخوانی زیادی در فرهنگ آسیای شرق با فرهنگ بومی ایرانی وجود دارد، در واقع ویژگی فرهنگی نزدیکی میان ایران و این کشورها وجود دارد که باعث رونق این مجموعهها شده است. احترامی که در میان خانوادههای ژاپنی وجود دارد و حس و حالی که در کرهایهاست، کمی آنها را به فرهنگ ما نزدیک کرده، ضمن اینکه جذابیتهای تصویری و گاهی رزمی که جای خالی آن، هنوز هم در مجموعههای داخلی خودمان احساس میشود هم در این روند بیتاثیر نبوده است. به عبارت دیگر، باید به این نکته توجه داشت که ذائقه مخاطبان سینما و تلویزیون در هر ملت و سرزمینی، برخاسته از تاریخ و فرهنگ تجربه شدهای است که به خلق نوعی فرهنگ تماشا منجر میشود، اما لزوما آنچه که شبیه سبک زندگی خودمان است نمیتواند به تنهایی برایمان جذابیت داشته باشد و گاهی تفاوتها و وجوه غیرمشترک هم میتواند جذاب و دیدنی باشد. یعنی گاهی این تفاوتهای محتوایی و ساختاری خود میتواند دلیل دیده شدن یک اثر باشد. از اینرو سریالهای کرهای به لحاظ فضاسازی و لوکیشنهایشان که برای مخاطب ما تازگی دارد میتواند چشمنواز و جذاب باشد. نکته بعدی شخصیتمحور بودن این سریالهاست و قهرمانسازی در آنها بسیار اتفاق میافتد. مخاطب هم با قهرمانی که در روند داستان شکل گرفته، ارتباط برقرار میکند. از آنجا که مخاطب ایرانی هم وجوه انسانی را در قصهپردازی میپسندد، این سریالها را هم دوست خواهد داشت. برای مخاطب ایرانی که همواره در فرهنگ خودش به صبوری و بردباری توصیه شده مشاهده دختری که با فقر و مشکلات میتواند مبارزه کند و حتی فرزندش آینده مملکت را تغییر دهد و از عدالت دفاع کند، بسیار دلنشین است. ضمن اینکه اگر بخواهم از دلایل دیگر موفقیت سریالها و فیلمهای آسیای شرق در تلویزیون بگوییم، باید به قهرمانهای این سریالهای تلویزیونی که اغلب قهرمانهایی تاریخی ـ اساطیریاند نیز اشاره کنیم که سبب شناخت عمیق تولیدکنندگان این مجموعهها از تاریخ و اساطیر کشورهایشان، انتشار و ترویج آن در جهان میشود.
تکنیکهای خاص خرید سریالهای کرهای
وقتی صحبت از خرید سریالهای خارجی میشود باید برویم سراغ اداره کل تامین برنامههای خارجی و رسانه بینالملل سیما که مسئولیت این امر را بهعهده دارد. واحد امورقراردادها در این اداره کل با پذیرش مسئولیت خرید و به انجام رساندن تمام مذاکرات از چانهزنی تا خرید آثار این روند را بهعهده دارد.
فاطمه جواهرساز مدیر امور قراردادهای اداره کل تامین برنامههای خارجی و رسانه بینالملل سیما با اشاره به اهمیت مذاکره و تنظیم قرارداد با طرف مقابل میگوید: چند مبادی برای انتخاب آثار وجود دارد که مهمترین آن بازارهای جهانی فیلم و سریال است. با شرکت در این بازارها آثار عرضه شده را شناسایی میکنیم و در صورت تائید وارد مذاکره میشویم. ضمن اینکه بسیاری از این شرکتها که ما از مشتریان آنها هستیم، با ما در ارتباط هستند و با ارسال آثار جدیدشان شرایط انتخاب را برای ما فراهم میکنند.وظیفه اصلی واحد قراردادها مذاکره قیمتهای خرید چانهزنی و نهایی کردن شرایط قرارداد فی مابین سازمان و فروشندگان برنامههاست.
وی با اشاره به وجود تکنیکهای خاص خرید و حذف شرکتهای واسطه میزان خرید با قیمت بسیار پایین نسبت به منطقه را رضایتبخش دانسته و میگوید: با وجود حضور جدی رقبای فارسی زبان و پیشدستی آنها در خرید محصولات، صداوسیمای ایران به دلیل تنوع خرید برنامهها و انجام تعهدات خود به عنوان یک مشتری خوب شناخته میشود و از این جهت شرکتهای معتبر جهانی تمایل به فروش محصولاتشان به صداوسیما دارند.
جواهرساز پایبندی به اصول دینی و اخلاقی را یکی از ضوابط انتخاب و خرید برنامهها دانسته و میگوید: در انتخاب آثار به مواردی از قبیل ترویج ارزشهای اخلاقی و انسانی، توجه به بنیان خانواده و الگوی مناسب رفتار والدین و فرزندان توجه میکنیم و توسعه برنامههای آگاهیبخش و آموزنده برای ارتقای سطح علمی را فراموش نمیکنیم. بدیهی است در انتخابهایمان به مواردی از قبیل پرهیز از سیاهنمایی یا تضعیف کشورهای اسلامی، موضوعات ضداخلاقی و ضدفرهنگی و ترویج خرافهپرستی و موهومپنداری و خشونت توجه میکنیم.
مدیر امور قراردادها، قرارداد رایت آثار خارجی با کلیه حقوق آن شامل رایت تلویزیونی، رایت ماهواره و IPTV را حدود 5 سال ذکر میکند. جواهرساز در ادامه با تاکید بر اهتمام این اداره بر خرید پکیجی آثار از شبکههای تلویزیونی که بهصورت مداوم با سازمان صدا و سیما همکاری دارند، میگوید:خریدهای پکیجی امکان تخفیف و دریافت حجم زیادی اثر با قیمت پایین را برای ما فراهم میکند به همین دلیل سعی میکنیم مجموعهای از آثارمورد تائید یک فروشنده را همزمان مذاکره کنیم تا قدرت چانهزنی در کاهش قیمتهای خرید حفظ شود.
سونامی سریالهای کرهای در ایران
جواهری در قصر: سال 85 وقتی شبکه سوم سیما پخش سریالی کرهای را شروع کرد اصلا فکر نمیکرد بعد از چند سال دوری مخاطبان از سریالهای خاطرهانگیز ژاپنی مثل اوشین و هانیکو، یانگوم کرهای در جلب مخاطب ایرانی تا این حد موفق باشد. این سریال 54 قسمتی، سال 2003 در کره جنوبی تهیه شد و ساخت آن تا سال 2004 طول کشید. شخصیت یانگوم با بازی لییونگ آئی، الهام گرفته از داستان واقعی اولین زن پزشک در خاندان جوسئون کره جنوبی بود که به اولین زن پزشک درباری زمان خود تبدیل شد. تعدد شخصیتها و ماجراها یکی از دلایل جذابیت سریال بود تا جایی که هر قسمت حرف جدیدی برای گفتن داشت. به نظر میآید احساسات قوی و بیش از حد ایرانیان و تحسین کاراکترهای رنج کشیده، اما قوی و استوار در طرفداری این سریال بیاثر نبودهاست.
امپراتور دریا: این مجموعه برخلاف جواهری در قصر، از هیچ داستان واقعی گرفته نشده و کاری کاملا افسانهای و محصول سال 2004 کره جنوبی بود، اصلا منظور از امپراتور دریا یا یونگ بوک که نقشش را چوییسو جونگ در این سریال به عهده داشت، همان پسر کمانداری است که در افسانههای چین و ژاپن بهعنوان خدای دریا شناخته میشود.
تجارت کرهای با تاجر پوسان: لیبیونگ کارگردان جواهری در قصر سال 2001 زندگی یک تاجر معروف افسانهای به نام سانگ اوک را به نام «تاجر پوسان» ساخت. این سریال که یک سال بعد از پخش یانگوم از تلویزیون ایران پخش شد موفقیت چندانی را به دست نیاورد. تاجر پوسان درباره تاجری کرهای در سالهای 1799 تا 1855 بود که تلاش میکرد در امتحان مترجمان دربار موفق شود، ولی در راه رسیدن به چین بهعنوان خیانتکار دستگیر شد و ماجراهای مختلفی را از سر گذراند.
جومونگ افسانهای دوستداشتنی: افسانه جومونگ در ژانر حماسی رزمی قرار دارد و دو سال بعد از جواهری در قصر موج دیگری از استقبال مخاطبان ایرانی را بوجود آورد. پرنس افسانهای کره جنوبی که اطلاعات خاصی درباره قهرمانیهایش وجود ندارد دستمایه افسانه جومونگ شده که پر است از خوبی و زشتی اندیشهها، عواطف و غرایز انسانی، عشق، کینه، فداکاری، خیانت و حسادت و نبرد جومونگ با دشمنان، اخلاق جوانمردی، زندگی قصر، رابطه عاطفی بین جومونگ و سوسانو و توطئهها و دسیسهچینیهای موجود در سریال همه در اقبال جومونگ تاثیر زیادی داشت. علاوه بر استقبال از این سریال در دنیا، در ایران جومونگ هواداران بسیاری پیدا کرد.
امپراتوری بادها در دست نوه جومونگ: استقبال چشمگیر مخاطبان از «جومونگ» به حدی بود که سریالسازان کرهای به فکر ساخت دنباله آن افتادند. سال 2008، قسمت دوم جومونگ به نام «امپراتور بادها» در 36 قسمت ساخته شد. امپراتور بادها درباره زندگی نوه جومونگ به اسم موهیول ساخته شد و نقش آن را سونگ ایل گوک، بازیگر نقش جومونگ بازی کرد. برخلاف انتظار، این سریال که بارعاطفیاش از جومونگ کمرنگتر بود، با وجود علاقه مخاطبان به جومونگ نتوانست به اندازه افسانه جومونگ در بین مخاطب ایرانی موفقیت کسب کند.
دونگیی، دختری در قصر: موج جدیدی از مخاطبان دوستدار سریالهای کرهای را سریال دونگی بوجود آورد. این سریال محصول 2010 بود که به زمان سلطنت شاه سوک جونگ برمیگشت و زندگی دختری به نام دونگی را روایت میکرد که پدر و برادرش را در کودکی از دست داده بود و ناخواسته وارد دربار سلطنتی کره شده بود. مانند تمام روایتهای کرهای که آمیزهای از سختی، استقامت، صبوری و پیروزی است در این مجموعه نیز دونگی موفق میشود، اعتماد ملکه را به دست بیاورد و به جایگاه قابلقبولی برسد.
بازگشت جومونگ با امپراتوری آهن: جومونگ4 و ملکه چئونچو القابی است که به «امپراتوری آهن» دادهاند. این سریال که بتازگی از شبکه سه سیما پخش شد، داستان سومین ملکه عصر گوگاریو ـ سلسلهای که جومونگ تاسیس کرده ـ را روایت میکند که علیه مردم تانگیوسیک از مانچوریا میجنگد تا بتواند سرزمینهای قدیمی را احیاء کند.
قهرمان: این سریال داستان نسبتا آشنایی دارد هونگ گیل دونگ که یک اشرافزاده است به دلایلی نمیتواند مانند دیگران زندگی کند بنابراین زندگیاش را صرف کارهایی میکند که باعث رنجش دیگران میشود تا اینکه راهبی پی میبرد میتواند با آموزش درست راه و روش زندگی مطلوب را به او بیاموزد. بنابراین تلاش میکند با آموزش هنرهای رزمی وجه دیگر زندگی پیرامونش را به او بازشناساند. هونگ گیل دونگ پا در راه میگذارد و خیلی زود کار به جایی میرسد که شبیه رابین هود با دزدی از ثروتمندان، دل نیازمندان را شاد میکند.
فراری از قصر: داستان این سریال در زمان سلطنت این جونگ میگذرد. طبیبی ناخواسته درگیر توطئه عجیب و غریبی میشود که تقریبا هیچ راهی برای اثبات بیگناهیاش ندارد بنابراین مجبور است از شهری به شهر دیگری بگریزد و همه اینها در حالی است که دختر بیمارش سخت نیازمند کمکهای اوست...
دختر امپراطور: این سریال همچنان که از اسمش پیداست داستانی رمانتیک را روایت میکند. داستان سریال در زمان سلطنت میور یانگ اتفاق میافتد. پرنسس سو بیک هیانگ (سی هیون جین) که عاشق ولیعهد میونگ نونگ (جو هیون جه) شده است و تقریبا تمام این سریال شرح ماجرای عشق این دو نفر است.
افسانه خورشید و ماه: داستان این اثر هم به نوعی داستان عشق و دلدادگی است. پادشاهی درصدد است برای فرزندش همسری انتخاب کند به پیشنهادفرزندش همسری انتخاب میکند که دوست خواهرش است. ازدواج سر میگیرد و خیلی زود مشخص میشود عروس تازه خانواده از هوش و تدبیر زیادی برخوردار است همین موضوعی میشود تا کسانی که از ابتدا این ازدواج را مخالف مصالح خود میبینند، درصدد برآیند به طریقی عروس ولیعهد را ازمیان بردارند.
دو دوست: داستان این سریال یکی از داستانهای کلیشهای قدیمی است دو دوست که یکی در خانواده ثروتمند پرورش یافته و دیگری از خانواده فقیری میآید هر دو عاشق یک دختر میشوند...
نیره رضایی مطلق
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
علی اصغر هادیزاده، رئیس انجمن دوومیدانی فدراسیون جانبازان و توانیابان در گفتوگو با «جامجم» مطرح کرد