زندگی مشترک و استقلال فردی

یکی از مشکلاتی که بعد از ازدواج در زندگی زناشویی مطرح است، «محدودکردن آزادی‎های فردی» طرفین است.
کد خبر: ۹۵۲۸۷۰
زندگی مشترک و استقلال فردی

در این موارد افراد، اولین واکنشی که نسبت به این محدودیت از خود نشان می‌دهند «مقاومت» است.

ابتدا زوجین این نوع رفتار را می‌پذیرند و گذشت می‌کنند؛ اما با مرور زمان مقاومت خود را آغاز کرده و می‌گویند: «ماهم می‌خواهیم زندگی شخصی خود و آزادی فردی داشته باشیم.»

زمانی که زوجین در زندگی مشترک خود مقاومت می‌کنند، بتدریج در دید زن و شوهر مسابقه‌ای ایجاد می‌شود که کجا همدیگر را آزاد بگذارند و کجا با هم به تفریح بپردازند. در نتیجه این رفتار باعث کلنجار یا کل کل بین زوجین می‌شود.

مساله اصلی این است که طرفین باید به همدیگر اعتماد داشته و همدیگر را در این‌که رشد شخصی داشته باشند، یاری کنند. ازدواج پیوند بین دو نفر است؛ اما دو نفر مستقل. قرار نیست همه چیزها به همدیگر وابسته و محدود باشد.

در این‌گونه مسائل، خیلی خوب است همسران در زمینه تفریح، علایق مشترک داشته باشند. مثلاً زن و شوهر دوست دارند با همدیگر برای تفریح به کوه بروند. این علاقه مشترک سبب می‌شود با همدیگر به کوه بروند.

و اما اگر علایقشان با هم نخواند و مشترک نباشد؛ مثلاً اگر یکی از زوجین، دوست نداشت به کوه برود، خواه ناخواه زندگی خوبی نخواهند داشت. در این مواقع یک نفر باید ایثار کرده و قربانی علایق شخص مقابل شده و از خواسته و امیال خود بگذرد تا طرف مقابل خود را راضی نگه دارد.

این رفتارها در درازمدت مشکل‌ساز شده و فرد احساس می‌کند در زندگی مشترک به رشد شخصی نرسیده و به خود نپرداخته است.

در بسیاری از زوج‌های جوان دیده می‌شود بعد از سال‌ها زندگی مشترک، خسته می‌شوند و می‌گویند «ما دوست داشتیم سرکار رفته یا کارهای هنری و نقاشی یا کلاس‌های موسیقی برویم. حتی می‌خواستیم ادامه تحصیل بدهیم؛ اما بعد از ازدواج نتوانستیم به هدفمان برسیم و کارهایمان بی‌نتیجه مانده است.»

این مشکلات باعث می‌شود زندگی مشترک خوب پیش نرود: «اگر شخصی از زندگی راضی نباشد، مسلما از زندگی زناشویی هم لذتی نمی‌برد.»

تمایلات فطری و غریزی همه انسان‌ها، تمایل به آزادی و استقلال است. همه‌ ما دوست داریم در انجام برخی فعالیت‌ها آزادنه و مطابق با میل و سلیقه‌ شخصی خود عمل کنیم. از طرف دیگر نیاز به وابستگی و حمایت دیگران نیز از نیازهای اولیه همه‌ ماست.

تمایلات فطری و غریزی همه انسان‌ها، تمایل به آزادی و استقلال است. همه‌ ما دوست داریم در انجام برخی فعالیت‌ها آزادنه و مطابق با میل و سلیقه‌ شخصی خود عمل کنیم.

از طرف دیگر نیاز به وابستگی و حمایت دیگران نیز از نیازهای اولیه همه‌ ماست. زمانی که فرد به سن جوانی رسیده و ازدواج می‌کند، تحولی عظیم در ساختار و روش زندگی‌اش به وجود می‌آید.

ایجاد تعادل بین این دو نیاز کار چندان راحتی نیست و اگر همسران نسبت به حدود و مرزهای وابستگی و استقلال آگاهی نداشته باشند، با به افراط و تفریط کشیدن خواسته‌های خود، زندگی را برای خود جهنم می‌سازند.

گاه به اشتباه تصور می‌شود در یک زندگی مشترک موفق باید آزادی و استقلال عمل را به حداقل رساند و زن و شوهر در انجام هر کاری به هم وابسته باشند.

بنیان این نظر کاملا بی‌اساس و به دور از طبیعت انسان است. زنی را در نظر بگیرید که به طور مداوم از همسرش انتظار داشته باشد تا تمام وقتش را با او بگذراند و هر کاری که انجام می‌دهد به او اطلاع دهد.

مرد در چنین شرایطی احساس عدم استقلال و آزادی کرده و به دنبال راه گریزی می‌گردد. زن و شوهر باید بیاموزند بین دو نیاز خود تعادل ایجاد کرده و آنها را مدیریت کنند.

بهترین راه برای تعیین حدود مرزهای وابستگی و استقلال در بین خانواده‌ها حرف زدن است. زن و شوهر باید با توجه به خواسته‌های طرف مقابل این مرزها را در زندگی خود تعیین کنند.

یکی از عواملی که سبب اختلاف بین زوجین می‌شود، سوء‌برداشت از نیازها و به تبع آن رفتارهای برخواسته از آن است.

گاه نیاز یکی از زوجین به استقلال از سوی همسر او تعبیر به بی‌مهری و عدم علاقه شده یا تمایل به وابستگی عدم اطمینان و اعتماد برداشت می‌شود.

همان طور که گفته شد بهترین راه برای جلوگیری از چنین اختلافاتی صرف زمان و حرف زدن و رسیدن به تعادل مورد توافق طرفین است.

برخی افراد تصور می‌کنند حرف زدن درباره‌ این نیازها بخصوص نیاز به وابستگی نشانه ضعف است در حالی که باید توجه داشته باشند این نیازی فطری و غریزی است و در وجود همه انسان‌ها نهاده شده است.

دکتر پروانه صفایی‌ مقدم - روانشناس

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۱
كاسبی نوین
-
۰۹:۰۸ - ۱۳۹۵/۰۷/۱۳
۱
۰
ای كاش هیچ كس قصدش از ازدواج چیزی خارج از اون نبود !!!!!!!!!!!!

نیازمندی ها