چهار برادر، طراح کلاهبرداری 60 میلیونی بودند. آنها طوری اعتماد مالباختگان را جلب کرده بودند که هیچ‌کدام از قربانیان تصورش را هم نمی‌کردند که در دام افتاده اند و قرار است به زودی کلاهشان برداشته شود.
کد خبر: ۹۵۲۶۱۶

شهرام، مغز متفکر و هوش سیاه این باند است. او که مدتی قبل بازداشت شده بود، در تحقیقات به جرم خود اعتراف کرد و از چند و چون شگرد حرفه‌ای‌اش به تپش گفت.

چه شد که تصمیم گرفتید کلاهبرداری کنید؟

ما چهار برادر بودیم که عشق پولدار شدن داشتیم. اما از طرفی می‌خواستیم ره صد ساله را یک شبه طی کنیم و خوشمان نمی‌آمد که با کار و تلاش پول‌هایمان را روی هم بگذاریم. از طرفی اگر سخت کار می‌کردیم، چطوری می‌توانستیم تفریح کنیم. همین موارد بود که تصمیم گرفتیم برای رسیدن به پول راه میانبر را انتخاب کنیم. چند وقت پیش درحالی که داشتم یک فیلم هالیودی می‌دیدم؛ متوجه شدم که قهرمان فیلم از طریق روزنامه شگردی برای کلاهبرداری پیدا کرده است. شگرد مرد بازیگر درست با شگردی که ما چهار برادر اجرا کردیم یکی بود و در حقیقت ما از او الگوبرداری کردیم.

شگردتان به چه صورت بود؟

خیلی راحت، ترفند تکراری سرمایه‌گذاری و دریافت سود کلان. البته چون ابتدای کار ما بود باید اعتماد جلب می‌کردیم که این کار را هم خیلی راحت صورت گرفت.

چطوری اعتماد مشتری هایتان را جلب کردید؟

اولین و اصلی ترین شگرد، لباس شیک، خودروی مدل بالا، دفتری با طراحی عالی و فن بیانی که بتوان در چند جمله مشتری را مجاب کرد که به تو اعتماد کند. بعد هم بحث سود وسط بود.

سود ابتدایی؟

بله، ما از مشتری‌هایمان پول می‌گرفتیم برای سرمایه‌گذاری، مبالغ خیلی متفاوت بود از 5 میلیون تومان به بالا و برای این‌که اعتماد مشتری‌ها را جلب کنیم؛ ماه‌های اول، پول‌هایی که می‌گرفتیم سودشان را به موقع و قدری بیشتر پرداخت می‌کردیم. طبیعی است با دریافت سود بالا و به موقع، مشتری‌ها وسوسه می‌شدند که به این سرمایه‌گذاری ادامه دهند. البته یک مزیت دیگر هم داشت و این‌که با جلب اعتماد آنها دوستان و آشنایانشان را هم به این سرمایه‌گذاری تشویق می‌کردند و دیگر لازم نبود که ما به دنبال مشتری باشیم، بلکه مشتری به سراغ ما می‌آمد.

بعد از جلب اعتماد چه اتفاقی افتاد؟

هیچی؛ وقتی کلی پول به جیب زدیم، قرارداد شرکت مبله و شیکمان را با صاحبش بهم زدیم و با پول‌ها فرار کردیم.

تصمیم داشتید بعد از این به کارهایتان ادامه دهید؟

بله، درآمد خوبی بود. ما تنها از روی اعتماد نابجای مردم 60 میلیون تومان به‌دست آورده بودیم. مشتری‌های ما بدون آن‌که تحقیق کنند و حتی استعلام کنند که شرکت ما معتبر است و وجود خارجی دارد پول‌هایشان را در اختیار ما می‌گذاشتند. تصورش را کنید مدام از طریق جراید و رسانه‌ها پلیس هشدار می‌دهد، اما مالباخته‌ها هرگز درس عبرت نمی‌گیرند و با این فکر که قرار نیست این شتر در خانه آنها بخوابد، دوباره به دام می‌افتند.

هلیا قنبری

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها