به گزارش جامجم، عصر سهشنبه گذشته پسری 28 ساله به نام هومن که ساکن خیابان سی و هشتم منطقه گیشای تهران است، روی صورت دختر مورد علاقهاش مایع لولهبازکن پاشید و او را هدف اسیدپاشی قرار داد.
متهم فراری روز بعد در محله یافتآباد دستگیر و در بازجوییها مدعی شد چون دختر جوان به او دروغ گفته که پولدار است، با هم درگیر شدهاند و روی او اسید ریخته است.
این در حالی بود که هومن برای ادامه تحقیقات به شعبه ششم بازپرسی دادسرای امور جنایی تهران آمد و با اعتراف به این اسیدپاشی به قاضی محسن مدیرروستا گفت: آن روز آرزو صدای چند مرد را که به خانه آنها رفته بودند، برایم پخش کرد. با این کار مرا عصبانی کرد و بطری را که گمان میکردم داخلش آب است، برداشتم و به سمتش ریختم که فریاد زد سوختم. غافل از اینکه داخل بطری مایع لولهبازکن است. من چند بار در بیمارستان روانی بستری شدهام و بیمارم .
با اعترافهای او، بازپرس جنایی متهم را روانه بازداشتگاه پلیس کرد و قرار است او برای مشخص شدن سلامت روانیاش به پزشکی قانونی معرفی شود. این در حالی است که بررسیهای پزشکی نشان میدهد دختر جوان 40 در صد دچار سوختگی شده و چون تحت عمل جراحی بود دیروز ماموران موفق به گفتوگو با وی نشدند.
هومن پس از بازجویی در گفتوگویی با جامجم، به تشریح نحوه آشنایی خود با آرزو و انگیزهاش برای اسیدپاشی پرداخت.
چطور با قربانی اسیدپاشی آشنا شدی؟
سه سال قبل در یکی از محلههای تهران با او آشنا شدم. میگفت در شهرک غرب زندگی میکند و خانواده پولداری دارد. من هم در یک بنگاه املاک کار میکردم. خانوادهام با این ارتباط مخالف بودند. دختر جوان همیشه به خانه مجردیام در گیشا رفت و آمد داشت و هیچ وقت مرا به خانهاش دعوت نمیکرد. مدتی بود که متوجه شدم او دروغ گفته و خانهای در شهرک غرب ندارد و خانهاش متعلق به فرد دیگری است. او به عناوین مختلف از من پول میگرفت. حتی برایم مواد میخرید و هر از گاهی مواد مصرف میکردم.
بعد چه شد؟
افشای دروغهایش باعث اختلافمان شد. او چند بار موجودی حسابهای بانکیام را خالی کرده و حتی طلاهایم را به ارزش 40 تا 50 میلیون تومان که فاکتورهایشان را دارم، از من دزدید. بنابراین خواستم دیگر نزدم نیاید که دوباره با گریه و التماس فریبم داد و نزدم آمد.
از ماجرای اسیدپاشی بگو؟
آن روز تنها بودم که به خانهام آمد. گوشیاش را چند بار روشن و خاموش کرد و صدای خودش و چند مرد غریبه را که در یک خانه برای قماربازی رفته بود، برایم پخش کرد تا عصبانیام کند که عصبانی هم شدم. از او خواستم خانهام را ترک کند و مرا فراموش کند. چون دیگر نمیخواستم به دروغهایش توجه کنم. در همین موقع درگیریمان بالا گرفت از آشپزخانه یک بطری برداشتم.
اول خیال کردم داخل آن آب است برای ترساندن به سمتش پرت کردم. زمانی که فریاد زد سوختم تازه متوجه شدم داخل آن اسید لولهبازکن است. او را به بیمارستان بردم. ترسیدم و به بهانه اینکه کارهای بستری او را انجام دهم، فرار کردم.
بعد از فرار کجا رفتی؟
سرگردان کوچه و خیابان بودم. وحشت کرده بودم بلایی سرش بیاید. روز بعد با داییام تماس گرفتم و گفتم روی چهره دختر مورد علاقهام اسید پاشیدهام و بدبخت شدهام . از او خواستم برایم پول بیاورد که شناسایی و دستگیر شدم. میخواستم با گرفتن پول از تهران فرار کنم تا آبها از آسیاب بیفتد.
میدانی چه مجازاتی در انتظارت است؟
فکر کنم حبس. من هپاتیت دارم و اگر در زندان بمانم میمیرم.
در واکنش به حمله رژیم صهیونیستی به ایران مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
علی برکه از رهبران حماس در گفتوگو با «جامجم»:
گفتوگوی «جامجم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر
یک کارشناس مسائل سیاسی در گفتگو با جام جم آنلاین:
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد