در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
مفهوم والایی که در طول هشت سال دفاع مقدس، حماسههای بسیار آفریده و داستانهای زیادی در دل خود نهفته دارد. سینما و تلویزیون کشورمان نیز در سی و شش سالی که از آغاز جنگ تحمیلی گذشته نگاه عمیقی به این مقوله داشته و زوایای مختلف آن را مورد بررسی موشکافانه قرار دادهاند که از رهگذر آن آثار درخشانی نیز خلق شده است. در این میان مجموعههای تلویزیونی با توجه به تعدد قسمتها، دست بازتری برای پرداختن همهجانبه به جنگ و مفهوم مقاومت داشتهاند و از آن میان دوازده اثر برای شرکت در بخش مسابقه جشنواره فیلم مقاومت امسال برگزیده شده اند که در ادامه نگاهی کوتاه به هر یک از آنها میاندازیم.
هوش سیاه: نگاهی نو به امنیت در فضای سایبر
مسعود آبپرور در این کار از قواعد کلی گونه پلیسی، یعنی قرار دادن دزد و پلیس برابر یکدیگر بهره گرفته و سپس با عمق بخشیدن به آن کار را پیش برده است. سرگرد احمدی، معاون دایره پیشگیری و مبارزه با جرائم اینترنتی است که با مجرمی باهوش به نام کامران بوریایی مواجه شده و نبرد سختی میان این دو شکل میگیرد. نکته مهمی که در فیلمنامه هوش سیاه لحاظ شده، آشنا کردن مردم با جرائم اینترنتی است که از طریق داستانکهایی که در کنار قصه اصلی قرار گرفته، بیان شده است. بخش دیگر جذابیتهای کار به پرداخت درست و غیرکلیشهای شخصیتها بازمیگردد که در راس آن کامران بوریایی در نقش منفی آن قرار دارد. جوان نابغهای که از هوشش در راه خلاف استفاده کرده و عاشق معما و بازی است که آب پرور از این دو وجه در پرداخت این شخصیت نهایت بهره را گرفته است. در سوی دیگر با سرگرد احمدی ای مواجهایم که برای حل مشکلات مردم و پروندههای زیردستش تلاش بسیار داشته و در مواجهه با کامران نیز هوش و توان بالایی را از خود نشان میدهد. در سری دوم، آب پرور میزان تعلیق حاکم بر داستان را افزایش داده و به تقابل این دو عمق بیشتری بخشیده است.
در چشم باد:مقاومت مردم ایران در تاریخ معاصر
مسعود جعفری جوزانی در این مجموعه بلند تلویزیونی همراه با مخاطبان خود گشتی در شش دهه تاریخ معاصر ایران زده و از دریچه نگاه خانوادهای به نام ایرانی حوادث مختلف این دوران از کودتای 1299 و به قدرت رسیدن رضا خان و اشغال تهران در شهریور 1320 تا کودتای 28 مرداد و پیروزی انقلاب در بهمن 1357 و در نهایت آغاز جنگ تحمیلی و فتح خرمشهر را به تصویر کشیده است. نکته مهمی که جوزانی در این سریال رعایت کرده، تکیه روی عنصری مهم و کلیدی به نام داستانگویی است که بخش مهمی از موفقیت در چشم باد به آن بازمیگردد؛ همینطور جذابیتهای بصری و نیز حضور جمعی از بهترین بازیگران کشورمان جلوی دوربین که همگی در ماندگاری این سریال نقش داشتهاند.
معراجیها و ادای دین به شهدا
مسعود دهنمکی در معراجیها دو دوره مختلف را به تصویر کشیده؛ نخست دهه 60 و بحبوحه جنگ تحمیلی که قهرمان داستان (محمد) دانشگاه را رها کرده و به جبهه میشتابد و سرانجام هم مفقودالاثر میشود. در این بخش با شخصیتهایی از جنس جبهه و جنگ همراه میشویم که گاه رگههایی از طنز چاشنی آن میشود. در زمان حال در دانشگاه هنر، مدیران دانشگاه قصد تدفین پیکر چند شهید در محوطهای از آن را دارند که با تحریک یکی از اساتید، دانشجوها دو دسته شده و به تقابل با یکدیگر میپردازند. در این بین تعدادی از آنها به اشتباه همراه پدر و مادر محمد (بیبی و قربانعلی) بهدنبال کاروان راهیان نور رفته و در آنجا با حوادثی مواجه میشوند. ده نمکی در سریال فوق بخش عمدهای از داستان را به زمان حال و شخصیتهای مختلفش اختصاص داده و با طنزی گزنده به هر دو گروه موافق و مخالف تدفین پیکر پاک شهدا در دانشگاه پرداخته و سر آخر همدلی آنها را به تصویر کشیده است.
دولت مخفی:حدیث مقاومت آزادگان سرافراز
دولت مخفی هم به مانند معراجیها داستان خود را در دو بخش روایت کرده و این دو بخش را با چند شخصیت محوری همچون اصغر، سعید و پروانه متصل کرده است. در بخش نخست با خانواده مرفه پروانه آشنا میشویم که در شمال ایران زندگی آرامی دارند اما با ورود سعید تنشها آغاز میشود. عزیمت اصغر و سعید به جبهه و در نهایت به اسارت گرفته شدنشان، قصه را وارد فاز تازهای کرده و مخاطب با فضای خشک و خشن اردوگاه اسرا و شقاوت افسران و سربازان عراقی آشنا میشود. در این بخش که راما قویدل کارگردانیاش را برعهده داشته، فضاسازی خوبی صورت گرفته که مخاطب را کاملا تحت تاثیر قرار میدهد. بازی خوب بازغی در کنار کاوه خداشناس هم از دیگر نقاط قوت دولت مخفی در کنار قصهگو بودن آن به حساب میآید که البته باید بازی متناسب لاله اسکندری را هم به آن اضافه کرد.
تعبیر وارونه یک رویا و ترور دانشمندان هستهای ایران
جیرانی در این مجموعه سراغ موضوعی حساس در حوزه امنیت ملی رفته و داستانی جذاب و پرکشش را با نگاهی به ترور دانشمندان هستهای کشور به دست سازمان موساد روایت کرده است. وی در این مسیر از شخصیتی به نام ناصر سود جسته که مامور امنیتی باهوش و فداکاری است که برای پیدا کردن تروریستها از جان خود مایه میگذارد. در طرف مقابل هم شخصیتهای منفی همچون روانبخش، زن جوان تروریست و همکارش (هاشم جاوید) قرار دارند که باورپذیر از کار درآمده و به تقابل ابدی خیر و شر عمق زیادی بخشیدهاند؛ بخصوص روانبخش که جاسوسی خونسرد و حرفهای است که در مسیر عملیات خود از هیچ جنایتی رویگردان نیست. بازیهای درخشان امیر جعفری در کنار فرهاد قائمیان و فرزین صابونی از دیگر نقاط قوت این سریال هستند که در بازپخش خود نیز موفق عمل کرده است.
آسمان من و امنیت در آسمان آبی
محمدرضا آهنج در این مجموعه تلویزیونی سراغ گروهی رفته که محافظت فیزیکی از هواپیماهای مسافری را برعهده داشته و پیش از این هم هیچ کارگردانی به آن نپرداخته است. او قهرمانهایش را از دل این شغل سخت و پر استرس انتخاب کرده و در هر چند اپیزود داستانی را براساس پروندههای واقعی به تصویر کشیده است. هومان فاضل (نویسنده فیلمنامه) سه شخصیت به نامهای حاج صادق برهانی، رحمت مرتضوی و امین کاظمی را مرکز ثقل کار قرار داده که به سه تفنگدار شهرت دارند و در هر قسمت یکی از آنها را در بطن داستان قرار میدهد تا مخاطب از دریچه چشم او وارد داستان شود. در عین حال فاضل و آهنج از تاریخچه تشکیل گارد امنیت پرواز به دستور امام خمینی(ره) توسط سپاه پاسداران هم غافل نشده و اطلاعات مفیدی در این باب به مخاطبان خویش میدهد.
شور شیرین و دلاوری به نام محمود کاوه
شخصیتهای تاثیرگذار و مهم تاریخ جنگ تحمیلی محمل مناسبی برای ساخت یک فیلم یا مجموعه تلویزیونی به حساب میآیند که شور شیرین ساخته جواد اردکانی با محوریت دورهای از زندگی شهید محمود کاوه یکی از آنهاست. در این مینی سریال مخاطب به خوبی با شخصیت کاوه جوان که در عین رشادت بسیار هم مهربان بوده، آشنا شده و با او و یارانش در غائله کردستان همراه میشود. اردکانی در قطب منفی هم تعدادی از منافقین را قرار داده که با حمایت عراقیها به بخشی از کردستان حمله کرده و با سنگدلی تمام تمامی افراد پاسگاه نظامی را قتل عام میکنند. حمید میرابی دیگر شخصیت محوری کار است که برای شرکت در مراسم ازدواج پسرش از تهران آمده و پس از فرار از چنگ کوملهها و منافقین در کنار کاوه جانانه میجنگد. شباهت فراوان حمید عمارلو هم به شهید بزرگوار محمود کاوه از دیگر نقاط قوت شور شیرین است که میزان باورپذیری اش را دو چندان کرده است.
شوق پرواز و پروازی به بلندای آسمان
یدالله صمدی در شوق پرواز به سراغ یکی از مهمترین و سرشناسترین خلبانهای ایران یعنی شهید عباس بابایی رفته و زندگی او را در چند مقطع زمانی به تصویر کشیده است؛ منتها از طریق دفترچه تحقیقات مستندسازی جوان که طی حادثه رانندگی به کما رفته و نامزدش با خواندن آن خاطرات مفصل، مخاطب را وارد داستان اصلی میکند. دوران کودکی عباس بابایی چندان مفصل نبوده اما شناخت خوبی به مخاطب درباره وی میدهد که دوره جوانیاش آن را تکمیل میکند. جذابترین بخش شوق پرواز مربوط به دوران آغاز جنگ تحمیلی است که خلبان بابایی با رشادتی مثالزدنی فرماندهی عملیاتهای مختلف را بر عهده گرفته و در تمامی آنها هم موفق عمل میکند. انتخاب شهاب حسینی برای ایفای این نقش کمک شایانی به در آمدن هرچه بهتر نقش کرده که در عین حال شباهتهایی هم با شهید عباس بابایی به لحاظ آناتومی چهره دارد.
وضعیت سفید:روایتی ظریف از تهران درگیر جنگ
وضعیت سفید کامل ترین تصویر از تهران زمستان 1366 را که ناجوانمردانه هدف موشکهای عراقی قرار گرفته است، ارائه کرده که در هر بار تماشای آن میتوان از ظرافتهای بهکار رفته در آن لذت برد. داستان خانوادهای پرجمعیت از طبقه متوسط ساکن تهران که برای فرار از موشکباران به باغ مادریشان در اطراف شهر رفته و در آنجا رفتارهای متضادی از خود به نمایش میگذارند؛ نمایشی کامل از انسانهایی که در دل جنگ هم دست از کشمکشهای گاه بیدلیل خود برنداشته و به مرور به آرامشی دلنشین میرسند؛ آرامشی که مدیون خون شهداست و حمید نعمتالله نیز با قدرشناسی، پایان بندی سریال طولانیاش را به آن اختصاص داده است. برگ برنده این مجموعه در رویارویی با مخاطبان بدون شک مربوط به شخصیتپردازی آن است که گاه حیرتانگیز جلوه میکند و بازیهای درخشانی هم آن را کامل کرده است.
پروانه: عاشقانهای به رنگ خون
جلیل سامان در پروانه سراغ روزهای ملتهب میانی دهه 50 رفته و شخصیت محوری خود (امیر) را در برابر پروانهای قرار میدهد که هیچ سنخیتی با فعالیتهای سیاسی و چریکی سازمان مجاهدین (منافقین سالهای بعد) ندارد و تنها بهواسطه علاقهاش به امیر از طبقه ثروتمند و صاحب نفوذ خود دل میکند. سامان بخش مهمی از موفقیت پروانه را در وهله نخست مدیون فیلمنامه درخشان و استاندارد آن است که از شخصیتهایی باهویت در هر دو قطب مثبت و منفی بهره گرفته است. به خصوص امیر و پروانه که شیمی رابطه آنها درست از کار درآمده و کاملا به باور مخاطب مینشیند. از سوی دیگر بازیهای درخشانی را هم از سوی حامد کمیلی و سارا بهرامی در این دو نقش شاهد هستیم که بهرامی شکنندگی لازم برای خلق پروانه را در چهرهاش دارد.
39 هفته انتظار عاطفه
مرتضی هرندی و احمد رفیعزاده در این مینی سریال هفت قسمتی، داستان جذابی را با محوریت زوجی جوان(امیرعلی و عاطفه) روایت کردهاند که با آغاز جنگ و رفتن امیرعلی به جبهه وارد مرحله جدیدی میشود. عاطفه که باردار شده، میخواهد به هر طریقی که شده امیرعلی را مطلع کند اما موفق نشده تا اینکه خبر مفقودالاثر شدن شوهرش را میشنود، اما باور نمیکند. هرندی در این مجموعه تلاش کرده تا هر چه بیشتر مخاطبان را به قهرمان داستان (عاطفه) نزدیک کرده و آنها را به همذاتپنداری با او وا دارد که در این کار هم تا حدود زیادی موفق میشود که بخش مهمی از آن به بازی خوب مریم معصومی بازمیگردد.
گذر از تاریخ معاصر همراه با کیمیا
نخستین مجموعه بالای صد قسمت تلویزیون ایران که داستان پر فراز و نشیب خود را بر پایه خانواده استوار فرخ پارسا بنا نهاده و با قهرمان خود (کیمیا) پیش برده و به انتها میرساند. جواد افشار در اینجا به خوبی از فیلمنامه مفصل و پر از جزئیات مسعود بهبهانینیا و زهرا پارسافر بهره گرفته و از رهگذر آن نگاهی هم به حوادث مهم تاریخ معاصر از جمله پیروزی انقلاب اسلامی و وقوع جنگ تحمیلی تا آزادسازی خرمشهر و پایان جنگ میاندازد. کیمیا با بازی نسبتا خوب مهراوه شریفینیا بهعنوان شخصیت محوری این مجموعه تلویزیونی، خوب از کار درآمده و مخاطبان را با خود همراه و همدل میسازد. در کنار او نمیتوان از فرخ پارسا و همسرش هم به سادگی عبور کرد که کفه قطب مثبت را سنگینتر کردهاند. در طرف دیگر هم شخصیتهایی همچون مشفق و شهرام کامفر قرار دارند که کلیشهای از آب درنیامده و لایههای مختلفی دارند؛ به خصوص شهرام که بازی درخشان مهدی سلطانی سروستانی را هم با خود دارد.
امید رحمتی
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس مسائل سیاسی در گفتگو با جام جم آنلاین:
علی برکه از رهبران حماس در گفتوگو با «جامجم»:
گفتوگوی «جامجم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر
یک کارشناس مسائل سیاسی در گفتگو با جام جم آنلاین:
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد