یک کشتیگیر قدیمی خوشنام که در حادثهای برادر کوچکترش به دست یک فوتبالیست مشهور به قتل رسیده و حال برای جلب رضایت پدرش در تکاپوست.
سلطانی در عین حال لهجه اصفهانی مصیب را هم خوب از آب در آورده و به لحاظ فیزیکی هم کاملا با نقش تناسب دارد. او در سریال دیوار ساخته سیروس مقدم هم نقش اصلی را ایفا کرده و متفاوت هم ظاهر شده است. جمیل خلافکار سابقهداری است که پس از پایان دوران حبسش به دنبال راهانداختن سرقتی بزرگ و رفتن از کشور بوده و در عین حال نیم نگاهی هم به شوهر خواهر پلیس خود (یونس) داشته تا انتقام گذشته را از او بگیرد. سلطانی با وجود آنکه انتخاب چندان مناسبی برای ایفای این نقش نبوده، اما تلاش کرد با فاصله گرفتن از یک بازی صرفا بیرونی، رگههایی از متفاوت بودن را به این شخصیت اضافه کند. در این میان بخصوص روی نگاه هایش تمرکز زیادی کرده است.
دهه 90 و ادامه موفقیت
سلطانی در مادرانه شمایلی از یک پدر مقتدر، لجوج و در عین حال مهربان با فرزندانش را به اجرا در آورده و در این مسیر به اغراق زیادی روی آورده است. عنصری که پیش از این هم در فرم بازیاش کم و بیش به چشم میخورد، اما از نقش و شخصیت به اصطلاح بیرون نمیزد. اما در مادرانه این اتفاق رخ داد که به بازی سلطانی لطمه وارد کرده و به گل درشت شدن بازی اش منتهی شده است. در مدینه او در قالب عبدی مرد میانسالی رفته که در کارخانه مواد غذایی همسر مدینه شریک بوده و حال پس از مرگ وی نقشههایی برای تصاحب کل سهام کارخانه دارد. در عین حال عبدی از لایههای زیادی برخوردار است که دست سلطانی را هم برای ارائه یک بازی درخشان باز گذاشته است. او قمارباز قهاری است که در عین حال علاقهای قدیمی به مادر بهمن (روحی) دارد و این عشق به زخمی کهنه برای عبدی تبدیل شده است. عبدی بواسطه همین خصوصیات، شخصیتی نمایشی داشته که علاقه زیادی هم به برون افکنی دارد و همین امر نیز به فرم بازی عموما بیرونی سلطانی کمک شایانی کرده است. در عین حال نباید از چهره پردازی خوب او هم در این مجموعه تلویزیونی بسادگی گذشت که به وی برای نزدیک شدن هرچه بیشتر به نقش کمک زیادی کرده است.
از کیمیا و هفت سنگ تا ملکه و چ
نقش مامور عالیرتبه امنیتی؛ آن هم در ماههای منتهی به پیروزی انقلاب، نقش وسوسهکنندهای برای یک بازیگر به حساب میآید. بخصوص اینکه نقش متفاوت از کلیشههای همیشگی نوشته و خلق شده تا جایی که یکی از بهترین شخصیتهای کیمیا به حساب میآید. شهرام کامفر که سلطانی آن را به بهترین شکل ایفا کرده، شخصیتی چندوجهی با رگههای تند خاکستری است که به مرور تیره و تیرهتر میشود تا جایی که در آخر به سیاهی مطلق میرسد. سلطانی برای اینکه این نقش از نمونههای کلیشهای مشابهاش دور شود، پوسته ظاهری نقش را کنار گذاشته و روی جزئیات آن بشدت کار کرده است.
برای مثال هم میتوان به نوع رابطه اش با فرخ و اعتقادی که به او دارد در کنار شکل رابطه او با همسر پا به ماهش اشاره کرد. هفت سنگ نقشی متفاوت برای این بازیگر توانای سینما و تلویزیون به ارمغان آورد که نشان میدهد سلطانی قابلیت حضور در نقشهای کمدی را هم دارد. با این حال هفت سنگ به دلیل ضعف ساختاری و نیز فیلمنامهای نه چندان جذاب با استقبال سرد مخاطبان مواجه شد و بازی متفاوت سلطانی هم آنچنان که باید دیده نشد. وی به موازات تلویزیون در سینما هم حضور پیدا کرده و نقشهای خوبی را در «چ» و «ملکه» ایفا کرد. در اولی او سردسته شورشیهای کرد است که سالها قبل با دکتر چمران دوستی داشته و حال در برابر وی قرار گرفته است. نقشی پرنوسان که از یک طرف بشدت بیرونی و نمایشی بوده و از سوی دیگر در تلاطمی درونی به سر میبرد. در ملکه ساخته محمدعلی باشه آهنگر هم سلطانی یک ارتشی در بحبوحه جنگ است که با شخصیت اصلی کار بده بستان زیادی داشته و بواسطه مشکل چشمانش همیشه در آن قطره میریزد. نقشی نسبتا کوتاه که بخوبی بر تن سلطانی نشسته و در خاطر تماشاگران میماند.
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد