سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
از منظری دیگر بازیگر هنرمندی است که با اتکا به بدن، روح و صدایش به گونهای منحصر به فرد دیگران را تحت تاثیر قرار میدهد. همین تعاریف و معانی است که اهمیت این حرفه را در یک اثر نشان میدهد. حرفهای که تمام عوامل تولید یک فیلم سینمایی یا سریال را در خدمت بهتر و دقیقتر نشان (و نمایش) دادن بازیگر و کارهای او قرار میدهد و حتی توانایی یا ناتوانی بازیگران یک اثر معیاری برای انتخاب آن یا برتری آن از دیگر آثار تصویری میشود، جذابیتهای ظاهری چون جلوهگری و شهرت نیز این حرفه را بیش از پیش قابل بحث و تامل میکند. همین بحث کافی است ما را به تب بازیگری در میان نسل جوان هدایت کند که بسیاری از آنها حاضر هستند به دلیل انتخاب شدن در نقش هرچند کوتاه در یک فیلم سینمایی یا سریال، بهای گزافی پرداخت کنند. دستهای از این بازیگران که بیشتر شبیه مدل هستند و هدف تهیهکنندگان از انتخاب آنها ستارهسازی و بهرهگیری از نمای ظاهریشان است، توان بازیگری چندانی ندارند و در حال و هوای شخصیتهای قصه در مرتبه دوم و سوم قرار میگیرند، اما هستند علاقهمندانی که بازیگری را به عنوان یک حرفه دنبال میکنند و در پی ارائه نقشهای طبیعی و منطبق بر شخصیتهای فرضی داستان هستند و از این جهت به دنبال آموختن هنر و توان بازیگری میروند. بدیهی است که در این میان نقش آموزشگاههایی در عرصه آموزش بازیگری فعالیت میکنند، پررنگتر میشود. آموزشگاههایی که با حضور یک چهره معتبر و موفق سینمایی سعی در جذب افراد بیشتری برای ثبت نام دارند و با وعده و وعیدهایی که به جوانان جویای نام میدهند مسیر زندگی بسیاری از آنان را تغییر داده و البته گاه به مسیری نادرست هدایت میکنند. هرچند در طول سالهای سال بسیار بودهاند علاقهمندانی که از طریق این آموزشگاهها وارد سینما شده، بعضا هم به چهرههای ماندگار سینمای ایران تبدیل شدهاند؛ اما اینکه هر روز آموزشگاه جدیدی در عرصه آموزش بازیگری دایر میشود و با وعده و وعید اعتماد جوانان را به این مقوله مخدوش میکند، فریبی است که ماحصل آن سوءاستفاده از اشتیاق و شور معصومانه جوانان مشتاق عرصه بازیگری است.
دروازهای به سوی بازیگری
با نگاهی به نحوه ورود علاقهمندان بازیگری به عرصه سینما و تلویزیون میبینیم که بخش اندکی از بازیگران موفق امروزی از طریق کلاس و آموزشگاههای سینمایی و بازیگری بازیگر شدهاند و میبینیم که دانشجویان رشتههای بازیگری، تئاتر و حتی رشتههای مرتبط با صنعت سینما و داشتن ارتباط فامیلی با بازیگران و اهالی سینما یا معرفی از طریق دوست و آشنا راههای دیگری است که سینما و تلویزیون برای جذب چهرههای جدید از آن بهره میبرد. در این میان وجود کارگاههای آموزش سینما و آموزشگاههای بازیگری در کنار رشتههای تخصصی سینما در دانشگاهها فینفسه نه به ضرر صنعت سینما و نه آسیب زننده به این حرفه است و بسیاری از افراد به عنوان بازیگر از این آموزشگاهها فارغالتحصیل شدهاند؛ اما نکته قابل توجه این است که آیا این آموزشگاهها به جایگاهی که تعریف شدهاند رسیدهاند یانه؟
در حالی که هر سال صدها نفر در این آموزشگاهها ثبتنام میکنند، چند هنرجو از کلاسهای بازیگری به جایگاه مناسب رسیدهاند؟ گاهی حتی این سوال پیش میآید که آیا در این آموزشگاهها واقعا افراد حرفه سینما را یاد میگیرند و به شکل آکادمیک وارد این حرفه میشوند؟ و در نهایت آیا مافیای سینمای ایران یا تهیهکنندههای تلویزیون این اجازه را به فارغالتحصیلان این آموزشگاهها میدهند که بتوانند از طریق کلاسهای بازیگری وارد این عرصه شوند؟
در حالی که عدهای از منتقدان این آموزشگاهها معتقدند که آنها تنها بازیگران نقش دوم و سوم را به سینما و تلویزیون تحویل میدهند و تنها موجب سوددهی بیشتر و بیشتر دارندگان این آموزشگاهها میشوند. ضمن اینکه تعدادی از ثبتنامکنندگان اطلاع درستی از کم و کیف کلاسها ندارند و صرف وجود یک نام یا چهره کارگردان یا بازیگر پیشکسوت و صاحبنام وارد این آموزشگاهها میشوند که البته گاهی میبینیم برخی از این نامها جنبه تبلیغاتی دارند و اصلا در کلاسها حضور ندارند. نکته قابل تامل دیگر چگونگی ورود به مافیای قدرت در سینماست.
نمیتوان از نقش پول و پارتی چشم پوشید و این حقیقت تلخ و اسفبار همچنان وجود دارد که کشف یک استعداد به تنهایی دغدغه بعضی از کارگردانان نیست و کسی اگر سفارش نشده باشد از طریق کلاسهای بازیگری، در سینمای ایران به جایی نخواهد رسید.
فرصتی برای دیده شدن بازیگران جوان
بازیگری یک فن است و اغلب بازیگران موفق علم و دانش این فن را در دانشگاه کسب کردهاند. به گفته مهدی فخیمزاده، کارگردانی که خود صاحب کارگاه آموزشی است و البته برخی از بازیگران مجموعههای تلویزیونیاش را از هنرجویان آموزشگاه خود انتخاب کرده است، تحصیلات دانشگاهی برای حضور در حرفه بازیگری یا هر رشته هنری لازم و ضروری است، اما آنچه مهمتر است استعداد و علاقه فرد در این حرفه است. وی میگوید: میتوانم در همین جا نام بسیاری از بازیگران خوب ایرانی را ببرم که تحصیلات آکادمیک نداشتند، اما بازیگران قابلی از آب درآمدند. اما این به آن معنی نیست که نقش آموزش را نفی کنیم. به نظر من آنچه در آموزشگاههای بازیگری رخ میدهد این است که فرد متوجه میشود که اصلا برای بازیگر شدن ساخته شده است یا نه و تا آموزش نبیند، متوجه این مطلب نمیشود. با کشف این استعداد او باید مطالعات آکادمیک خود را در این رشته آغاز کند و تازه شروع راه برای اوست.
وی که با انتخاب لیلا برخورداری و انوشیروان فاطمی دو نفر از شاگردان آموزشگاهش برای مجموعههای تلویزیونی خود توجه به استعدادهای بازیگری در آموزشگاهها را نشان داد، میافزاید: طی چند دهه اخیر کار بازیگری به شکل چشمگیری افت کرده است. هرچند بخشی از این ضعف به نبود نقشهای متفاوت و غیرتکراری در فیلمنامههای تلویزیونی برمیگردد که سبب تکرار اغلب بازیگران در نقشهایشان شده، اما از منظری دیگر کیفیت کارگاههای آموزشی آزاد سینما بویژه در حوزه بازیگری هم چندان مطلوب نیست و بجز چند آموزشگاه بازیگری که با دقت هنرجویانشان را انتخاب کرده سرمایهگذاری مناسبی روی نسل جوان میکنند و واقعا کاربلد هستند، بقیه صرفا به دلیل سوءاستفاده از علاقه مخاطبان به فکر سودجویی هستند و بازدهی مناسبی ندارند، چرا که در طول این سالها میبینیم که از میان این همه آموزشگاه بازیگری خروجی مناسبی دیده نمیشود و نتیجهاش این میشود که امروز ما نهتنها در حوزه بازیگری، بلکه در رشتههای فنی مانند فیلمبرداری یا صدابرداری دچار کمبود نیروی جوان هستیم و هنوز به شکل سنتی افراد علاقهمند در کنار استادان این حرفه حضور دارند و پس از همراهی و شاگردی در کنار آنها رشتههای فنی را میآموزند و در تلویزیون کار میکنند.
این بازیگر و کارگردان شناختهشده تلویزیون با اشاره به مسئولیت نهادهای دولتی مانند معاونت امور سینمایی و صدا و سیما در ساماندهی این موضوع و جهتدهی به مسیر آموزش بازیگری میگوید: در طول تمام این سالها مسئولان و مدیران سینما و تلویزیون برای پاسخ به نیاز مخاطب هیچ اقدام موثری انجام ندادند. شاید بسیاری از این آموزشگاهها مجوز داشته باشند، اما مدیران سینما نمیپرسند که خروجی این آموزشگاهها کجاست و چرا هنوز سینما کمتر از استعدادها و چهرههای جدید استفاده میکند. متاسفانه برخی به حرفه بازیگری به عنوان یک شغل اقتصادی نگاه میکنند و انتظار دارند فرزندانشان در قبال پرداخت پول بازیگر شوند.
فخیمزاده تغییر این سیستم را منوط به عزم سینما و تلویزیون برای ورود نیروهای جوان و تازهنفس میداند و میگوید: این تغییرات باید به صورت زیربنایی رخ دهد و از بعد فرهنگی قضیه باید به آن نگاه شود. ضمن اینکه بخشی از این تغییر به نگاه تهیهکنندگان نیز برمیگردد. در گذشته زمانی که بازیگران یک اثر را انتخاب میکردند، ابتدا سراغ هنرجویان تعلیم دیده در کارگاههای بازیگری میرفتند و برحسب نقش افرادی را انتخاب میکردند. زمانی هم که یک سریال تلویزیونی کلید میخورد بنا به اینکه سریال تاریخی یا ملودرام بود بازیگران از میان هنرجویان انتخاب میشدند، اما اکنون بخشی از این انتخابها از طریق معرفی دوستان یا علاقهمندی اقوام کارگردان یا تهیهکننده شکل میگیرد.
وی در ادامه میافزاید: انتظار ما از برخی تهیهکنندههای جریانساز در سینما و تلویزیون این است که برای انتخاب بازیگران یک فیلم سراغ هنرجویان تعلیم دیده در کارگاههای بازیگری بروند و برای جذب مخاطب و بازگشت سرمایه همه نقشها را به سوپراستارها نسپارند. دستیار کارگردان با توجه به نقش و موضوع فیلم میتواند به آموزشگاههای معتبر مراجعه کند و با در نظر گرفتن فیلمنامه و کاراکتر مورد نظر از بین هنرجویان، فرد مناسبی را به گروه تهیه و تولید معرفی کند.
نظارت بر سطح کیفی و آموزشی
محمود عزیزی سال هاست در رشته بازیگری و کارگردانی تئاتر مشغول به فعالیت است. وی دلیل قبول نقش در سریالها و فیلمهای سینمایی را آموزش دانسته و میگوید: معمولا افرادی که کار بازیگری میکنند، دوست دارند اوقاتی از کار خود را به آموزش اختصاص دهند. درواقع، این دو لازم و ملزوم یکدیگرند. آموزشدهنده به طور همزمان آموزش هم میگیرد. وی در ادامه میافزاید: برای من تدریس بازیگری و بازیگری در یک مسیر هستند و به من هم در استفاده از آموختههایم در بازیگری و هم انتقال تجارب بازیگری در دانشگاه خیلی کمک میکنند.
به گفته عزیزی، میزان علاقهمندی جوانان به حضور مقابل دوربین تلویزیون و سینما و تصوری که از شهرت و پول دارند آنها را به این مسیر نزدیکتر کرده است، در حالی که این تعداد آموزشگاههای آزاد بازیگری در کمتر کشوری دیده میشود و هیچ آموزشگاهی این اجازه را ندارد که ادعا کند میتواند بعد از شش ماه دوره یک بازیگر تحویل دهد.
بازیگر فیلم «بادیگارد» و استاد دانشکده هنرهای نمایشی دانشگاه تهران در ادامه میافزاید: اگر عملکرد و بازدهی این آموزشگاهها خوب و مفید بود، ما باید هرسال خروجی خوبی در زمینه بازیگری میداشتیم، در حالی که در انتخاب بعضی از نقشها و در بعضی از رنجهای سنی ما همواره دچار کمبود و مشکل هستیم. وی میافزاید: نکته قابل توجه دیگر در این بحث چگونگی تدریس مبانی هنر و بازیگری است. فراموش نکنیم که بازیگری علاوه بر استعداد و توانایی بر دو اصل بیان و بدن تکیه دارد و اگر فردی با اتکا بر توانایی فردی و استعداد ذاتیاش در این حرفه جلو برود و بدن و بیان خود را نیز به کمال برساند، باز هم هیچ تضمینی وجود ندارد که او تبدیل به چهره یا نقش اولیا نقش مکمل یک فیلم یا یک سریال شود.
به گفته این مدرس دانشگاه، گاهی میبینیم در برخی از این کلاسها آن قدر همه چیز غلط تعریف شده است که بیشتر وقت کلاس به شکلگیری ذهنیات نادرست هنرجویان میگذرد. به باور این بازیگر و مدرس سینما، بازیگری مقوله بسیار پیچیدهای است، اما آن قدر سهل الوصول شده که با یکسری اتفاقات ناهنجار روبهرو هستیم. عزیزی با تاکید بر لزوم نظارت بر این آموزشگاهها میگوید: هرچند نمیتوان ضرورت تاسیس آموزشگاههای بازیگری را منکر شد یا به دلیل وجود سوءاستفاده برخی مراکز بیکیفیت از همگی دوری جست، اما آنچه اهمیت دارد، ضرورت نظارت بر سطح کیفی و آموزشی این مراکز است. از سوی دیگر، کسانی باید بر فعالیت این آموزشگاهها نظارت کنند که خود با مقوله سینما و بازیگری آشنا هستند و اشراف کامل بر نحوه جذب بازیگر در این صنعت دارند. همچنین باید بر صلاحیت تدریس مدرسان این آموزشگاهها نیز نظارت کافی باشد و توانایی آنها برای تدریس و آموزش پذیرفته شود.
انتخاب آگاهانه برای حرفه پیشبینی نشدنی
امین تارخ، بازیگر و مدرس سینما شاید از بنامترین چهرههای سینمایی باشد که ایده اولیه راهاندازی کلاسهای بازیگری را به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی مطرح کرد و اکنون با بیش از 20 سال سابقه، نامش بهعنوان بنیانگذار نخستین مدرسه بازیگری در تهران برده میشود. وی که تاکنون از طریق آموزشگاه بازیگریاش ستارههای زیادی را به سینمای ایران معرفی کرده، حرفه سینما و بازیگری را بسیار دشوار دانسته و به هنرجویان و علاقهمندانش توصیه میکند سختیهای این حرفه را تجربه کنند تا بتوانند بعد از این مرحله، انتخاب آگاهانهای داشته باشند. به گفته تارخ بازیگری تحمل فیزیکی، روحی و روانی و همچنین صبر بسیار زیادی را میطلبد. همه اینها به توانایی بدنی و علاقهمندی و پشتکار هنرجو مربوط میشود. هرچند وی میگوید: کسانی که با علاقهمندی و پشتکار کلاسها را با موفقیت میگذرانند توانستهاند به هدفشان نزدیک شوند و اکثر آنها بازیگران خوبی شدهاند و حتی در برخی از جشنوارهها جوایز مختلف کسب کردهاند.
به نظر تارخ، بازیگری امری ساده و قابل پیشبینی نیست. به گفته وی، بازیگری به نمایش گذاشتن یک شخصیت انسانی به وسیله انسان برای انسان است. سخت بودن این حرفه به همین دلیل و تعریف است، اما تجربه وی در امور تدریس در آموزشگاه بازیگری نشان میدهد که نمیتوان به شکل قطعی درباره موفقیت یک فرد نظر داد. او میگوید: اگر کسی تصمیم بگیرد بازیگر شود هیچکس نمیتواند قطعا بگوید او بازیگر خواهد شد یا نه. اتفاق افتاده است کسی که من با اطمینان به او میگفتم مناسب کار بازیگری نیستی و در این حرفه موفق نمیشوی ثبت نام کرده و بازیگر شده و در کارش بسیار هم موفق بوده است.
البته عکس آن هم اتفاق افتاده و کسی که بسیار مستعد و زیبارو بود در بازیگری موفق نشده است.
تارخ دلیل موفقیت آموزشگاه بازیگریاش را قائل شدن شرافت برای کارش دانسته و تاکید میکند: فکر میکنم اگر این شرافت را ملاک کار قرار بدهید، کسانی را برای تدریس انتخاب میکنید که همانقدر دلسوز باشند. اگر استادی با شیوه تدریساش به هنرجویان لطمه بزند سریع این همکاری را قطع میکنم. البته من فوقلیسانس مدیریت فرهنگی دارم. این قضیه به من کمک کرد متوجه باشم باید یک رابطه عاطفی بین مدیر و همکارانش ایجاد شود، اما تا حدی که برای افرادی که با آنها در ارتباط هستند پیشبرنده باشد.
نیره رضایی مطلق
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
دانشیار حقوق بینالملل دانشگاه تهران در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
یک پژوهشگر روابط بینالملل در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتوگو با امین شفیعی، دبیر جشنواره «امضای کری تضمین است» بررسی شد
محمد نصرتی در گفتوگو با جامجم مطرح کرد؛