سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
پدر (رضا ناجی): علی پسرم کار میکنم که پول دربیارم، اون وقت میتونیم خونه بخریم، ماشین بخریم ...
علی: بابا واسه زهرا هم کفش میخری؟
بهانه روایت: «بچههای آسمان» یکی از آثاری است که طبقه محروم و مستضعف جامعه را بستر قصه خود قرار داده اما با رویکردی منطقی، واقعگرایانه و وفادارانه بر جنبهها و ویژگیهای مثبت این طبقه اجتماعی انگشت میگذارد و تصویری عزتمندانه از جامعه محروم ایرانی ارائه میکند. در این فیلم مجیدی تلاش بسیاری کرده تا صحنهها به واقعیت نزدیک باشد و حس محبت و معنویت بین افراد نشان داده شود. «بچههای آسمان» صادق است هم با خودش و هم با مخاطبش، احترام مخاطب را حفظ میکند و برای آن شعور قائل است. فیلم فقط ادای بینالمللی و جهانی بودن را درنمی آورد بلکه به معنای واقعی کلمه هم ملی و بومی است و هم بینالمللی و جهانی.
خلاصه داستان: «بچههای آسمان» ماجرای خواهر و برادری است که به دلیل فقر خانواده در محلهای در جنوب تهران زندگی میکنند و با مشکلات بسیاری دست وپنجه نرم میکنند. داستان اصلی از آنجا شروع میشود که علی پسر خانواده، کفش زهرا خواهرش را که پاره شده به کفاشی میبرد، اما پس از گرفتن آن هنگامی که مشغول خرید است، نمکی از راه میرسد و کفش زهرا را با خود میبرد. او پس از جستوجوی بسیار و نیافتن کفشها برای این که خانواده متوجه این اتفاق نشوند، تصمیم میگیرد هر روز پس از بازگشت از مدرسه، کفش هایش را با زهرا عوض کند تا او هم بتواند به مدرسه برود. در این مدت اتفاقات بسیاری برای آنها رخ میدهد که این مسیر را دشوارتر میکند و در نهایت علی تصمیم میگیرد با شرکت در مسابقه دویی که جایزه نفر سوم آن یک کفش است برای خواهرش کفش نو تهیه کند، اما او در مسابقه اول میشود و جایزه نفر اول را که چیز دیگری است میبرد.
ساناز قنبری
جامجم
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد