در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
اگر قبول کنیم سریالهای عظیم تاریخی همواره بخش ثابت جدول پخش برنامههای شبکههای تلویزیونی دنیا را به خود اختصاص دادهاند، آنوقت انتظارمان از تلویزیون ایران این است که با تولید سریالهای تاریخی ـ مذهبی و تاریخی ـ سیاسی ابعاد مختلف تاریخ ایران را برای مخاطبانش ترسیم کند. این سریالها به لحاظ تاریخی بودن و نمایشی از یک برش زمانی میتواند روایتی از اتفاقاتی باشد که در بستر تاریخ ایران برای مشاهیر علم و ادب یا آزادیخواهان و مبارزان این سرزمین روی داده یا شرحی از یک واقعه مهم تاریخی باشد، اما ویژگی مهم همه آنها جذابیت و گیرایی است که هنوز پس از سالها هرگاه تکرار میشوند، باز هم مخاطب خود را دارند و فارغ از جنبه خاطرهانگیزشان باز هم دیدنی و قابل اعتنا هستند. در این میان آنچه بیشتر برای بیننده اهمیت دارد، داستانی است که روایت میشود. مخاطب دوست دارد تاریخ را نه به شکل خشک و رسمی که در کتابها خوانده که همراه با ملودرام و درام ببیند. او تاریخی را دوست دارد که قصهاش با حاشیههای جذاب آمیخته شده و آدمهای تاریخی به تصورات او نزدیکتر باشند. اما واقعیت این است که تولید این سریالها که اغلب در دسته مجموعههای الف ویژه قرار میگیرند همراه با دشواری و هزینههای بالاست. دشواریهایی که از نوع نگاه فیلمنامهنویسان به آن بخش از تاریخ آغاز و تا حوزه اجرا و کارگردانی اثر گسترده میشود.
پاشنه آشیل سریالهای تاریخی
در نگارش یک اثر تاریخی با شخصیتهای واقعی و برخی هم غیرواقعی روبهرو هستیم. قدر مسلم در تصویرسازی شخصیتهای واقعی، نویسنده و کارگردان چنان هنرمندانه به آنها بال و پر میدهند که جذاب و به یادماندنی شوند و درمورد شخصیتهایی که غیرواقعی هستند چنان به آنها میپردازند که از هر شخصیت واقعی زندهتر بهنظر برسند. مسلما بخشی از جذابیت سریالهای امام علی(ع)، دلیران تنگستان، هزاردستان، مختارنامه و... به شخصیتهایی چون مالک اشتر، قطام، رئیسعلی دلواری، رضاخوشنویس، شعبان استخوانی و مختار ثقفی مربوط میشود. شخصیتهایی که هنوز پس از گذشت سالها برای مخاطبان به یادماندنی و جذاب هستند، اما این که چرا این شخصیتها در میان انبوهی از سریالهای تاریخی اینقدر اندک هستند را باید در شخصیتپردازی و فیلمنامهنویسی سریالهای تاریخی جستوجو کرد.
در واقع به جرات میتوان گفت پاشنه آشیل سریالهای تاریخی ایران در قصه و فیلمنامه است. وقتی فیلمنامه قوت لازم را برای شخصیتپردازی داشته باشد ابزارهایی مثل طراحی لباس و صحنه یا چهرهآرایی نیز در خدمت داستان میتوانند به چشم بیایند. هرچند نباید تلاش تلویزیون برای ساخت سریالهای تاریخی را که شخصیت محور بودهاند نادیده گرفت، اما بهنظر میرسد بجز معدودی از این سریالها ما هنوز در این حوزه جای کار زیاد داریم و بیشترین کار هم باید در قصه و فیلمنامه انجام شود.
این کار باید در زمینه تخصیص بودجه برای تحقیق، نگارش فیلمنامه و خلق شخصیتهای ماندگار انجام شود.
زبان تاریخی؛ فاخر، شاعرانه یا گلدرشت؟
محمدحسین لطیفی ازجمله کارگردانانی است که به ژانرهای مختلف سرک کشیده و معتقد است یک کارگردان باید فضاهای مختلف را تجربه کند. در این تجربهها بوده که از طنز، معنویت و درام خانوادگی به تاریخ رسیده است. شاید از نگاه بسیاری ساخت سریال تاریخی پیشینهای محکم و عقبه مطالعاتی بالایی را طلب میکند، اما لطیفی معتقد است دیدن سریالها و فیلمهای تاریخی همان قدر برایش لذتبخش بوده که ساخت آنها؛ چراکه او از ابتدا میدانسته این پروژه چقدر سخت، زمانبر و حوصلهبر است. ضمن این که قطعا او خواسته اثرش با دیگر کارهای تاریخی متفاوت باشد و به همین دلیل نخواسته زبان سریالش با زبان آدمهای قرن هشتم و نهم همسان باشد؛ چراکه در این داستان پای مسائل علمی به میان میآید و وقتی قرار است درباره جدول ضرب و محاسبه محیط دایره و... صحبت شود، حتماً باید به زبانی باشد که برای عموم هم جذاب باشد. شاید به قول او، «نردبام آسمان» زمینهای را فراهم کرده تا بیننده فکر کند وی به تاریخ سفر کرده، نه این که تاریخ به خانه او آمده است. به همین دلیل دیالوگهایی که حامد عنقا نوشته و بازیگران در این سریال استفاده میکنند به زبان امروزی نزدیکتر است و بازیگر راحت آنها را بیان میکند.
وی معتقد است اغلب نویسندگان فیلمنامههای تاریخی هنوز قائل به آن نوع از ساخت زبانی نزدیک به ساخت جملات قصار هستند و خصوصا در آثار کهن ایرانی یا دینی این روند را ادامه میدهند.به همین دلیل میبینیم اغلب آنها شخصیتهایی از کتابهای تاریخیاند و ربطی به مردم و جامعه ندارند. هرچند هنوز هم نمیتوان ثابت کرد دیالوگهای این شخصیتها و مردم کوچه و بازار همان طور که مثلا در تاریخ بیهقی، تاریخ بلعمی و هر تاریخ دیگری آمده است، تا این حد رسمی و نوشتاری و معیار بوده است؟ همین جاست که باید تفاوت زبان در بستر تاریخ، با زبانِ مشمول تاریخشده یا زبان تاریخی را باز کرد.
لطیفی با اشاره به فیلمنامه سریال مختارنامه میگوید:در سریال «مختارنامه» ما با نگارشی وزین و غنی روبهرو بودیم، اما دیدیم که فیلمنامه بخوبی با مخاطب ارتباط برقرار کرد و هم شان اثر حفظ شد و هم مخاطب با آن ارتباط برقرار کرد. کارگردان سریال «نردبام آسمان» با اشاره به این که هنوز نتوانستهایم به شیوهای درست، ماندگار و تأثیرگذار به یک الگوی مناسب در نگارش سریالهای تاریخی دست پیدا کنیم، میگوید: نگارش فیلمنامه یک سریال تاریخی کار بسیار دشواری است و حتی انتخاب زبان سریال هم اهمیت زیادی دارد. این که از زبان تاریخی، زبان رسمی و ادبیات فاخر استفاده شود یا به زبان امروزی و محاورهای هم در نگارش توجه کرد موضوع قابل اعتنایی است که کارگردان اثر آن را به درستی انتخاب کند.
درام، تخیل و شخصیتهای فرعی
مهدی فخیمزاده، کارگردان و فیلمنامهنویس سریالهای تاریخی «ولایت عشق» و «تنهاترین سردار» که در سریال مختارنامه نقش عمرسعد را بازی کرده معتقد است عنصر تخیل در نگارش یک اثر تاریخی بسیار اهمیت دارد. به اعتقاد وی وقتی از تاریخ صحبت میکنیم یعنی قرار است وقایع را با روایتهای مختلف به تصویر بکشیم. پس این تاریخ وجود داشته و ما فقط روایتش میکنیم، اما این تاریخ بدون درام یک روایت صرف خواهد بود بهتر است مخاطب به جای دیدن تاریخ در یک اثر هنری برود کتاب بخواند.
وی میافزاید: دراماتیزه کردن یک اثر تاریخی در درجه اول برای آن شخصیتها و اتفاقات تاریخی هویت و شناسنامه میسازد. به همین دلیل میگویند وقتی میخواهید تاریخ را در سینما یا تلویزیون روایت کنید، باید آن را از فیلتر ذهن نویسنده و کارگردان اثر بگذرانید و آن را از شکل واقعی به شکل دراماتیک تبدیل کنید تا آدمهای واقعی برای مخاطب جذاب و دیدنی باشد.
ضرورت نمایش تاریخ معاصر
محمدرضا ورزی، کارگردانی که به مدد کارنامه کاری پر و پیمانش، نامش در زمره یکی از پرکارترین سریالسازان تاریخی ثبت شده معتقد است وقتی اثر تاریخی ساخته میشود باید برای روایت و به تصویر کشیدن آن به لحن مخاطب نزدیک شد. مخاطب امروز میتواند جوانی باشد که با اتکا به روایت شما از تاریخ به آن علاقهمند میشود و پس از دیدن سریال آن را دنبال میکند یا فردی باشد که آن دوره را تجربه کرده و در آن دوره زیسته است. در هر دو صورت او که امروز در معرض انواع فیلمها و سریالها قرار دارد چندان تمایلی به شنیدن دیالوگهای طولانی و کشدار ندارد. او میخواهد درام قصه درگیرش کند و دیالوگها برایش مانوس و آشنا باشد. این قانونی است که من نیز در روایت تاریخ معاصر رعایت کردم و آثاری ساختم که با ذائقه او همخوانی داشته باشد.
وی که بیشترین آثار را درباره تاریخ معاصر ایران روی آنتن تلویزیون برده معتقد است وقتی یک کارگردان برههای از تاریخ را نشان میدهد، قصدش مستندسازی نیست. او میخواهد یک قصه تاریخی را روایت کند و طبیعی است در آن شرایط بار درام هم به آن اضافه میشود. سادهترین فرمول در ساخت سریال تاریخی خلق لحظات دراماتیک است و در این میان ممکن است برخی شخصیتهای فرعی برای جذابترشدن قصه پررنگتر شوند.
شخصیتپردازی با محوریت تاریخ
برای مردمی که با فرهنگ شفاهی رفاقت دیرینه و عجیبی دارند، تاریخ و روایتهای تاریخی باید با ابزارهایی همراه باشد که آنها را پای تلویزیون بنشاند. پربیننده بودن مجموعههای تلویزیونی یوسف پیامبر، مختارنامه و حتی سریالهای دکتر قریب، روزی روزگاری، کوچک جنگلی یا همین سریال دلیران تنگستان که بیش از چهار دهه از تولید آن میگذرد تنها گواه این نکته است که عنصری مانند شخصیتپردازی توانسته این آثار را سرپا نگه دارد و آنها را به نمونهای موفق در سریالهای تاریخی بدل کند. این نکته نشان میدهد هر گاه شخصیتهای تاریخی به شکلی جذاب، داستانی و البته حرفهای برای مخاطب روایت شود، مخاطب آن را میپذیرد و دوست دارد بارها لذت حضور این شخصیتها را در تلویزیون حس کند.
جذابیت مضاعف در درام
فخیم زاده که خود در هر دو سریال تاریخیاش در جایگاه بازیگر نیز حضور داشته معتقد است چینش شخصیتهای مثبت و منفی یا شخصیتهای واقعی و غیرواقعی باید در یک اثر تاریخی به شکلی باشد که بیننده متوجه این چینش نشده و از تخیلی بودن بعضی از آنها مطلع نشود. مهار ذهن مخاطب و سوق دادن وی به سمت آنچه کارگردان میخواهد به پرداخت شخصیتهایی برمیگردد که اگر قوی ظاهر شده باشند در روایت قصه جایگاه محکمی پیدا میکنند.
بازیگر نقش عمر سعد در سریال مختارنامه میافزاید: اگر قرار است یک شخصیت به عنوان قطب سریال و قهرمان آن معرفی شود باید ببینیم شخصیتهای منفی اطرافش چه کسانی هستند، چراکه از تقابل او با قطب منفی درام شکل میگیرد.
کارگردان ولایت عشق با تاکید بر این نکته که شخصیتهای منفی به دلیل پیچیدگیهای کلامی و رفتاری، جای کار بیشتری برای بازیگران دارند و چالش جدیتری برای آنها محسوب میشوند میافزاید: در سریال «امام علی(ع)» شخصیتهای منفی نظیر ولید (محمدرضا شریفینیا)، عمروعاص (مهدی فتحی) و حتی معاویه (بهزاد فراهانی) مورد اقبال عمومی قرار گرفتند و حضور این شخصیتها بود که شخصیت حضرت علی(ع) را برای مخاطب نشان داد. این ایدهآلترین نوع استفاده از شخصیتهای منفی در یک مجموعه تلویزیونی است که این شخصیتها بدون آن که به عنوان الگو در جامعه مطرح شوند، در جذابیتبخشی مضاعف بر اثر نقش مهمی ایفا میکنند.
عبور از کنار شخصیتهای سیاسی
در این میان کارگردان سریالهای تبریز در مه، سالهای مشروطه و معمای شاه از ضرورت پرداختن به شخصیتهای سیاسی میگوید و معتقد است پرداختن به شخصیتهای سیاسی معاصر یا قدیم همواره با دشواری و حساسیتهایی روبهرو بودهاست. ورزی میگوید: به خاطر حساسیت بازنمایی حوزه تاریخ و سیاست کمتر کارگردانی به این حوزه ورود میکند در حالی که برای نسل امروز که کمتر سراغ کتابهای تاریخی میرود روایت تاریخ معاصر اهمیت زیادی دارد.
کارگردان معمای شاه شخصیتپردازی در سریالهای تاریخی معاصر را از چند جنبه مهم میداند و معتقد است علاوه بر شباهت فیزیکی افراد باید تاثیرگذاری این شخصیتها به اندازه عملکرد تاریخیشان به نمایش درآید.
ورزی درباره انتخاب بازیگری که بتواند یک شخصیت معاصر را به نمایش بگذارد تاکید میکند همواره برایش عقبه و پیشینه بازیگر مهم بوده و بازیگران تئاتر همواره توانستهاند نقشهای درجه یک را خوب بازی کنند.
ورزی ادامه میدهد: تاریخ معاصر و پرداختن به شخصیتهای سیاسی بشدت حساسیتبرانگیز است. شاید همین حساسیتها و مسائل پیرامون ساخت چنین مجموعههایی است که مانع ورود بسیاری از کارگردانان به این حوزه از سریالسازی میشود. در سریالهای معاصر که مبتنی بر تاریخ سیاسی ایران است مهمترین چالش علاوه بر دراماتیزه کردن روایات تاریخی و توجه همزمان به هر دو مقوله روایت بدون تحریف تاریخ و حفظ اصول دراماتیک و چگونه تصویر کردن شخصیتهای تاریخی است.
به گفته این کارگردان هر چقدر شخصیتها و داستان به زمان معاصر نزدیکتر میشوند، موضوع اهمیت و حساسیت بیشتری پیدا میکند و مجموعهساز در معرض چالشهای بیشتری قرار میگیرد. با اینحال آثار نمایشی شخصیتمحور تاریخی به واسطه وجوه رئالیستی خود و شناخت و منزلتی که از قبل ممکن است در ذهن مخاطب داشته باشد، از این ظرفیت برخوردارند که در حافظه مردم ثبت شوند.
ورزی خود را کارگردانی میداند که تأکید زیادی بر قرینهسازی دارد و آن را در باورپذیر کردن شخصیت تاریخی مورد نظرش بسیار مؤثر و لازم میداند. وی معتقد است تلاش برای نزدیکسازی چهره بازیگر به نمونه واقعی، یک اثر را سوای جذابیت موثق و باورپذیرتر میکند. این کارگردان که از همان کارهای آغازین خود بر این موضوع تأکید زیادی داشته میگوید: همواره تلاش کردم در شخصیتپردازیهایم گریم را هم مورد تاکید قرار دهم، چرا که به همذاتپنداری مخاطب کمک زیادی خواهد کرد. تصاویری قرین به واقعیت از شخصیتهای شناختهشده تاریخی از دکتر محمد مصدق و ذکاءالملک فروغی گرفته تا رضاشاه و محمدرضاشاه پهلوی و وزیر دربار او اسدالله علم خلق کردهام که روی فیلمنامه اثر مستقیم داشته و مخاطب را همراه با اثر پیش برده است.
سریالهای تاریخی؛ ضرورتی پرهزینه
سریالهای الف ویژه به دلیل بهرهگیری از بازیگران چهره، لوکیشنها و دکورهای هزینهبر و همچنین برخورداری از موضوعات اغلب تاریخی و حساس، روند تولید بلندمدتی دارند که همین مساله به پرخرج بودنشان دامن میزند. این سریالها که به عنوان ویترین و شناسنامه رسانه ملی در بازار عرضه محصولات فرهنگی در داخل و خارج از مرزهای جغرافیایی قلمداد میشوند علاوه بر فیلمنامهای متناسب با یک اثر فاخر، به طور ویژه دارای گروه بازیگران متعدد، گریمهای ویژه و دکورهای عظیماند به علاوه آنکه در یک لوکیشن مشخص ساخته نشده و حتما تعدد لوکیشن دارند.
محمدحسین لطیفی با اشاره به ضرورت تولید مجموعههای فاخر در سیما معتقد است نباید در روند سریالهای تاریخی فقط به سریالهای الف ویژه توجه شود و دیگر مجموعهها به حال خود رها شوند، او میگوید: باید در نظر داشت دیگر سریالها باید از استانداردهای قابل قبول برای یک تولید تلویزیونی برخوردار باشند. به عبارت دیگر نباید در تمام طول یک هفته مخاطب منتظر یک مجموعه فاخر بنشیند و در دیگر روزهای هفته مجموعههای متوسط یا ضعیف را روی آنتن برد. به اعتقاد وی توجه به ساخت سریالهای فاخر باید در کنار بالا بردن سطح کیفی سریالهای طنز یا خانوادگی باشد.
به اعتقاد این کارگردان، یکی از مهمترین آسیبهای آثار فاخر در تلویزیون و حتی سینما هزینه بسیاری است که صرف تولید آنها میشود. به هر حال در یک ساختار اداری ساخت مجموعههای تلویزیونی الف ویژه زمانبر است و این زمان طولانی دستمزد بیشتر برای عوامل و بازیگران را در پی دارد و بر هزینههای مصرفی نیز اضافه میکند. این مجموعهها که عموما تاریخی است، نیاز به دکورهای عظیم تاریخی دارد که ساخت این دکورها در مرحله مطالعه و تحقیق و اجرا نیز بودجه بسیاری را نیاز دارد. ضمن این که این دکورها با اتمام ساخت اثر ساماندهی نمیشوند و عملا بازگشتی برای این سرمایهگذاری نمیشود متصور شد. محمدرضا ورزی درباره تولیدات این نوع سریالها میگوید: از اولین مراحل شکلگیری این آثار یعنی تحقیق و پژوهش تا زمانی که مجموعه آماده شده و به پخش میرسد، هزینههای بسیاری باید صرف شود تا این آثار از کیفیت لازم برخوردار باشند و بتوانند مخاطب را به خود جلب کنند. به طور مثال در سریال معمای شاه حدود دو سال و نیم صرف نگارش فیلمنامه و تحقیقات پیرامون آن شد. به هرحال آنچه سبب میشود کاری درجه کیفی الف ویژه بگیرد و بودجهای مخصوص از سازمان دریافت کند بسته به نوع دکور، لباس، گریم، انبوه بازیگران و هنروران، نوع پرسوناژها و... باید قابل عرضه در محافل بینالمللی باشد.
ورزی با تاکید بر این نکته که مجموعههای فاخر صرفا مجموعههایی نیست که با بودجههای کلان ساخته میشوند، میگوید: وقتی صحبت از مجموعههای «الف ویژه» میشود یعنی آثاری است که بودجه آنها از حیطه برآوردهای یک شبکه خارج بوده و معاونت سیما تأمین بودجه آن را تقبل میکند. با اینحال نباید فراموش کرد وقتی برای تولید یک مجموعه تلویزیونی رقم زیادی هزینه میشود باید مدام پخش بشود. تلویزیون برای تولید چنین مجموعههایی هزینه میکند؛ پس نباید به یکی دو بار پخش آنها بسنده کند. این دسته سریالها باید صبح، ظهر و شب به نمایش در بیایند. سریالهای «الف ویژه» هم باید در زمان پخش مکرر پخش بشوند و هم در دورههای زمانی متعدد بازپخش داشته باشند.
نیره رضایی مطلق
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
برای بررسی کتاب «خلبان صدیق» با محمد قبادی (نویسنده) و خلبان قادری (راوی) همکلام شدیم