15 خرداد امسال زن و مردی میانسال در حالی که نگران و مضطرب بودند با حضور در پلیس آگاهی ویژه غرب استان تهران ناپدید شدن دختر 17 سالهشان را خبر دادند.
پدر این نوجوان به پلیس گفت: دخترم بعد از آخرین امتحان مدرسهاش دیگر به خانه بازنگشت. به مدرسهاش رفتیم و سراغش را از مسئولان آنجا و دوستانش گرفتیم که همگی اظهار بیاطلاعی کردند و گفتند او را بعد از پایان جلسه امتحان دیدهاند که از مدرسه خارج شده است. بنابراین گمان کردهاند وی به خانه رفته و فکر نمی کردند او ناپدید شده باشد. هر چه با تلفن همراهش نیز تماس میگیریم تلفن خاموش است. همزمان با غیبت مرموز این دختر 17 ساله تحقیقات پلیس برای یافتن او آغاز شد. تحقیقات نشان میداد او با پسری دوست نبوده که از سوی وی اغفال شده و فرار کرده باشد. در ادامه ماموران هر جایی را که احتمال حضور این دختر نوجوان میرفت، جستجو کردند اما خبری از او نبود .
ماموران همچنان در جستجوی وی بودند تا این که یکی از دوستان دختر ناپدید شده نزد خانواده او رفت و خبر داد که حال این دختر خوب است و او از خانه فرار کرده و برای سفر به شهری در اطراف تهران رفته است.
ماموران با کشف این سرنخ به تحقیق از این دختر پرداختند که معلوم شد دوستش به او گفته به دلیل سختگیریهای والدینش خسته شده و دیگر حاضر نیست به خانه بازگردد و میخواهد آنها را ترک کند تا شاید والدینش دست از این سختگیریهای بیمورد بردارند. زمانی که آنها رفتارشان را تغییر دادند تصمیم به بازگشت میگیرد .
ماموران با به دست آوردن این اطلاعات به تحقیق دوباره از شاکی و همسرش پرداختند که آنها به پلیس گفتند: ما اگر برای دخترمان سختگیری میکردیم هدفمان فقط این بود که او گرفتار افراد ناباب نشود و زندگیاش به تباهی نرود. ما دخترمان را دوست داریم. گمان میکردیم سختگیری هایمان برای او خوب است و میتوانیم با این شرایط آینده خوبی برایش رقم بزنیم. گمان نمیکردیم این کارها سبب شود او از خانه فرار کند و علاقهای برای ماندن نزدمان نداشته باشد. هدفمان فقط خوشبختی فرزندمان بود و گمان نمیکردیم اینچنین راه را اشتباه رفته باشیم . اکنون میخواهیم رفتار گذشتهمان را تغییر دهیم و تنها آرزویمان این است که دختر نوجوانمان نزد ما بازگردد .
در ادامه تحقیقات، ماموران به شهر قم سفر کردند، اما موفق به یافتن دختر نوجوان که از خانه فرار کرده بود، نشدند. سرانجام با گذشت 20 روز از این ماجرا ، چند روز پیش ماموران رد این دختر نوجوان را در خانه زنی بیمار و سالخورده در یکی از محلههای تهران به دست آوردند. با ورود به آنجا او را در حال پرستاری از این زن بیمار یافتند.
دختر نوجوان برای ادامه تحقیقات به پلیس آگاهی منتقل شد. او دربازجویی به افسر تحقیق گفت: والدینم اجازه نمیدادند زیاد از گوشی تلفن همراه استفاده کنم و من مخفیانه آن را به مدرسه میبردم. با دوستانم مخفیانه به رستوران میرفتم. هیچ کدام از دوستانم حق نداشتند برای دیدار با من به خانهمان بیایند. این سختگیریها باعث شده بود دیگر تمایلی برای ماندن در این خانه نداشته باشم. خیلی با خودم کلنجار رفتم و سرانجام بعد از آخرین امتحانم با برداشتن مبلغی پول، فرارکردم. با سوار شدن به اتوبوس به شهری دیگر رفتم. فقط ماجرای فرارم را دوست صمیمیام میدانست.
وی اضافه کرد: دو روز آنجا ماندم. در جریان حضورم در آنجا زنی میانسال که مهربان و نیکوکار بود، متوجه شد سرپناهی ندارم و سراغم آمد. او سپس از من خواست برای پرستاری به خانه زنی سالخورده و بیمار که از اقوامش بود بروم تا سرپناه و پولی برای ادامه زندگی داشته باشم.
پنجشنبه گذشته دختر نوجوان و والدینش به واحد مشاوره پلیس آگاهی رفتند و پس از دریافت مشاوره خانوادگی یکدیگر را بخشیدند. دختر نوجوان نزد خانوادهاش بازگشت و والدینش قول دادند در رفتار خود تجدید نظر کرده و برای دخترشان سختگیری نکنند.
دامی برای دختران
مهمترین عوامل فرار دختران و زنان از خانه، فقر اقتصادی، خشونتهای فامیلی، ازدواج در سن پایین و ازدواجهای اجباری است. زمانی که با این گونه مشکلات مواجه میشوند، ناگزیر برای رهایی از آن، تصمیم به فرار میگیرند.
فرار از خانه عواقب تلخی همراه دارد. زمانی که دختران بهدلیل فریبی که میخورند از خانه فرار میکنند در جامعه اسلامی ما ارزش خود را ازدست میدهند . این دختران تصور میکنند که بیرون از محیط خانه، زندگی راحت و آرامی در انتظارشان است. در حالی که نمیدانند که دامهای فساد و موادمخدر برای آنها پهن شدهاند و در مدت زمان کوتاهی از کار خود پشیمان میشوند، اما این پشیمانی گاهی آنقدر دیر اتفاق میافتد که فرد فراری رویی برای برگشت به خانه ندارد.
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
بهتاش فریبا در گفتوگو با جامجم:
رضا کوچک زاده تهمتن، مدیر رادیو مقاومت در گفت گو با "جام جم"
اسماعیل حلالی در گفتوگو با جامجم: