جام جم آنلاین گزارش میدهد
قرائت گولن و همراهان او از اسلام که برخی آن را نسخه آناتولی اسلام میخوانند از چه ویژگیهایی برخوردار است و آیا نسخه مشابه از این برداشت، سابقهای در گذشته هم داشته است؟
در مورد «جماعت گولن»، که در ترکیه به «فتحاللهچیها» یا «نورچیها» معروفاند و در سازمانی به نام «جنبش هیزمت» (جنبش خدمت) متشکل بودهاند، بررسی آراء و عقاید محمد فتحالله گولن ما را به شناخت واقعی از تحولات جاری ترکیه نمیرساند بلکه گمراه میکند. پدیده گولنیسم بیش از آن که فکری باشد سیاسی است. گولن واعظی است سابقهدار با کلامی ساده و عوامپسند و جذاب برای عامه ترکزبان ولی به شدت سیاس و پراگماتیست که متناسب با وضع روز حرف میزند و رهنمودهای سیاسی خود را در لفافه مواعظ اخلاقی میپیچاند و از اینطریق پنهان میکند و به تعبیر ماکسیمیلیان پاپ، در گزارش جنجالی اشپیگل ۶ اوت ۲۰۱۲، میخواهد خود را «گاندی جهان اسلام» بنمایاند. آنچه به نام عقاید گولن میخوانیم یا در ویدئوهای او میشنویم، چهره واقعی گولن و عقاید واقعی او نیست.
مثال میزنم: گولن بشدت پیروانش را توصیه میکند به اطاعت حاکم وقت، حتی اگر دولت اسرائیل باشد. به همین دلیل، او در ماجرای جنجال اعزام کشتی کمک ترکیه به غزه، که به بحران در روابط ترکیه و اسرائیل انجامید، این اقدام اردوغان را «خروج بر حکومت»، یعنی بر حکومت اسرائیل، و غیرشرعی خواند. در مقابل، خود او و پیروانش در ترکیه بسیار آشکار علیه حکومت «خروج» میکنند. گولن مدعی است که مروج اسلام غیرسیاسی است، در حالی که بشدت سیاسی است و شبکه گولنیها از زمان به قدرت رسیدن حزب عدالت و توسعه (عدالت و کالکینما پارتی سی: آ.ک.پ.) در نوامبر ۲۰۰۲ نفوذ گسترده را بویژه در دستگاه قضایی و پلیس و سازمان اطلاعات ملی ترکیه (میت)، یعنی سیاسیترین اهرمها برای تصرف قدرت سیاسی، شروع کردند و تا جنجال دسامبر ۲۰۱۳/ آذر ـ دی ۱۳۹۲ قدرتی عجیب در ساختار سیاسی ترکیه داشتند. گولن مدعی است که هوادار اسلام روادار و تفاهم بین ادیان و مذاهب اسلامی است ولی هم خود او و هم مبلغان و رهبران تشکیلاتش بشدت علیه تشیع اثنیعشری، با تعبیر «رافضی»، و نیز علیه جمهوری اسلامی ایران سخن میگویند و تمرکز تشیع در ایران را به این دلیل معرفی میکنند که چون خلیفه عمر بن خطاب با پایان دادن به امپراتوری ساسانی ایرانیان را بشدت تحقیر و خفیف کرد، ایرانیان در قالب تشیع از اسلام انتقام گرفتند. این در حالی است که میدانیم در ترکیه، مانند شمال آفریقا، طریقتهای اهل تصوف بسیار متنفذند، و این طریقتها عموماً، بجز نقشبندیه، سلسله خود را به حضرت علی(ع) میرسانند و این عامل میتواند یکی از حلقههای مهم تقریب تشیع و تسنن باشد ولی گولن خلاف آن رفتار میکند. مثلاً، به این سخنان گولن در یکی از ویدئوهایش توجه کنید: «اگر هفت عالم یکجا جمع بشوند اصلاً و ابداً قصد رفتن به ایران نخواهم داشت. در آخرت اگر راه بهشت از ایران بگذرد، من میپرسم آیا راه دیگری این کنار هست؟ اینقدر منزجر هستم از این افراد ریاکار. ممکن است این نفرت من به نظرتان بیش از حد بیاید. البته در مسائل مختلف باید تعادل داشت، اما طبیعت من این است. من از قدیم به این رافضیها به چشم رافضیها به چشم افرادی ریاکار، منحرف، تفرقهانداز در جهان اسلام و آلت دست یهودیان نگاه میکنم. کسی نمیتواند آنها را برای من موجه کند.»
گولن، برغم این که خود را ادامه «طریقت نور» سعید نورسی (صوفی کرد اهل بدلیس ترکیه، متوفی مارس ۱۹۶۰/ اسفند ۱۳۳۸) و پرورش یافته «مکتب نور» معرفی میکند و شبکه مدارس جهانشمول او تقلید یا ادامه شبکه «مدارس نور» سالهای ۱۳۳۰ تا ۱۳۴۰ شمسی است، مدعی است که عضویت در «طریقت» برای مسلمانان الزامی نیست ولی خود او تشکیلاتی بشدت بسته و فراتر از طریقت ایجاد کرده که شاخههای نفوذی حتی در دستگاههای قضایی و اطلاعاتی ترکیه دارد و به دلیل ساختار فرقهگونه و پنهان آن در برخی کشورها، بویژه آلمان و حتی در ایالات متحده آمریکا، مظنون به پولشویی و سایر اقدامات کالتهایی چون «کلیسای ساینتولوژی» بوده است. بنابراین، پرداختن به عقاید گولن و به اصطلاح «اسلام آناتولیایی»، تعبیر شیک و به همان انداز بیمحتوایی که اخیراً مرسوم شده به نظرات گولن اطلاق میشود، کمکی به شناخت ما نمیکند زیرا فقط با حرفهای زیبا و ادعاهای اخلاقی مقبول همگان مواجهیم.
با توجه به رویکرد اسلامگرایانه گولن (با هر تفسیری) و رویه سکولاری ارتش در ترکیه، آیا میشود ارتباط میان این دو نقطه متضاد قبل و بعد از کودتا پیدا کرد؟
پرسش بسیار مهمی است زیرا بدون درک درست از رابطه نظامیان کمالیست و کودتاگرا که طی دهههای مدید حیات سیاسی ترکیه را هدایت کردهاند و گولنیهای اسلامگرا، که بویژه سال ۲۰۱۳ در جریان دستگیری و بازجویی و محاکمه شبکه ارگنهکن، رفتاری بسیار خشن با نظامیان و غیرنظامیان و سکولارها نشان دادند، نمیتوان پدیده گولنیسم را در ترکیه فهمید. برای رسیدن به این شناخت لازم است بهطور دقیق با سوابق و نحوه برکشیده و مطرح شدن گولن آشنا شویم.
در رسانههای غرب و به تبع آن در رسانههای ایران، چهره «جماعت گولن» و سلف آن یعنی طریقت سعید نورسی یا «جریان نور» و شبکه مدارس نور دهههای ۱۳۳۰ و ۱۳۴۰ شمسی بنحوی ترسیم شده که گویا این جریان «پدر» جنبش اسلامگرایی جدید ترکیه است که در دهههای ۱۹۸۰ و ۱۹۹۰، یعنی پس از انقلاب اسلامی ایران (۱۹۷۹) اوج گرفت و در سال ۱۹۹۶ به اقتدار دولت مستعجل نجمالدین اربکان و پس از فرازونشیبهایی در نوامبر ۲۰۰۲ به اقتدار ۱۳ ساله حزب عدالت و توسعه و پدیده اردوغان انجامید. در توصیف جریانهای اخیر زیاد شنیدهایم که تعبیر «عصیان مرید علیه مراد» را به کار میبرند یعنی القا میکنند که جریان نورسی و سپس جریان گولن مرشد اسلامگرایی جدید ترکیه بوده است. اگر مروری کنیم بر زندگی گولن به تصویری به کلی مغایر با این ادعا میرسیم: گولن واعظی کماهمیت بود که گویا از ۱۶ـ ۱۵ سالگی با جریان نور آشنا شد و در جوانی با عنوان «ملای ادرنهای» در نواحی مختلف به وعظ و خطابه مشغول بود تا مارس ۱۹۶۶ یعنی اسفند ۱۳۴۴ و اوایل ۱۹۴۵ که امام جماعت مسجد کاستانه پازاری در شهر ازمیر شد و در ۱۹ دسامبر ۱۹۸۳/ ۲۸ آذر ۱۳۶۲ اولین کتابش با عنوان «پرسشهای شگفتانگیز عصر» منتشر شد و دو سال بعد دومین کتاب او با عنوان «موازین و یا چراغهای راه». یعنی، شروع کار گولن از شهر ازمیر است که سنت اسلام سیاسی نداشت. پایگاه اجتماعی گولن در آن زمان کسبه و تجاری بودند که به طور عمده رابطه حسنه با غرب و دولت کمالیستی ترکیه داشتند.
در سال ۱۹۸۶/ ۱۳۶۵ سیاستهای «پرستروئیکا» (سیاست باز اقتصادی) و «گلاسنوست» (شفافیت) میخائیل گورباچف، رهبر شوروی آغاز شد که سرانجام به فروپاشی و انحلال رسمی اتحاد شوروی (۲۶ دسامبر ۱۹۹۱) انجامید. توجه گولن به مسلمانان ترک جمهوریهای اتحاد شوروی بویژه در آسیای میانه از همین زمان با خطابه ۲۶ نوامبر ۱۹۸۶/ ۵ آذر ۱۳۶۵، آغاز شد که در آن از رنجهای مسلمانان این مناطق سخن گفت و مردم و ثروتمندان ترکیه را به کمک به برادران مسلمانشان در آسیای میانه دعوت کرد و سپس در اوج بحران فروپاشی شوروی در ۱۱ ژانویه ۱۹۹۰/ ۲۱ دی ۱۳۶۸ به عنوان عضو یک هیات 11 نفره به گرجستان و آذربایجان شوروی سفر کرد. طلوع ستاره اقبال گولن در اوج بحران فروپاشی اتحاد شوروی و توجه کانونهای غربی به جمهوریهای مسلماننشین شوروی است. پس از سفر فوق به شوروی بحرانزده، گولن در ۲۴ نوامبر ۱۹۹۰ به هلند و بلژیک و آلمان سفر کرد و پس از بازگشت به ترکیه اولین سخنرانی مهم خود را در سالن ورزشی «عبدی اپیکچی» در استانبول، به مناسبت هفته میلاد پیامبر اسلام(ص) در مراسمی ایراد نمود که بانی آن روزنامه نوپای «زمان» بود. از آن پس روزنامه «زمان» انتشار مقالات و اشعار «استاد گولن» را آغاز کرد. «زمان» که در ۱۹۸۶ تأسیس شد و با بیش از ۶۵۰ هزار نسخه (آمار فوریه ۲۰۱۶) پرتیراژترین روزنامه ترکیه محسوب میشد، توسط هواداران گولن اداره میشد و به این دلیل در سالهای ۲۰۰۲ تا شروع تعارض گولنیها با اردوغان در سال ۲۰۱۳ هوادار دولت حزب اعتدال و توسعه بود. این روزنامه از دسامبر ۲۰۱۳ حمله به دولت حزب آ.ک.پ. را شروع کرد و در نتیجه دولت اردوغان در ۴ مارس ۲۰۱۶ کنترل آن را به دست خود گرفت.
اندکی پس از فروپاشی رسمی اتحاد شوروی گولن در ۲ آوریل ۱۹۹۲ به ایالات متحده آمریکا سفر کرد و سپس به کانادا و استرالیا رفت و از طریق بلژیک به ترکیه بازگشت. اینک گولن شخصیت دینی نسبتاً مهمی به شمار میرفت زیرا در ۲۲ آوریل ۱۹۹۳/ ۲ اردیبهشت ۱۳۷۲ در مراسم تشییع جنازه تورگوت اوزال، رئیسجمهور متوفی ترکیه، در کنار مقامات عالیرتبه شرکت کرد. (بعدها روشن شد که ایست قلبی و مرگ اوزال در ۱۷ آوریل از عملیات شبکه مخفی ارگنهکن بوده است.)
گولن کمی بعد، ۲۹ ژوئن ۱۹۹۴/ ۸ تیر ۱۳۷۳ «بنیاد روزنامهنگاران و نویسندگان ترکیه» را با حضور تعدادی کثیر از روزنامهنگاران و نویسندگان و سیاستمداران و ثروتمندان ترکیه افتتاح کرد که خود رئیس افتخاری آن بود. نهاد فوق بخشی از تشکیلات گولن به شمار میرود. عنوان سخنرانی افتتاحیه گولن این بود: «بازگشت از دموکراسی ممکن نیست.»
آغاز درخشش گولن به عنوان چهره سرشناس در سیاست ترکیه از اواخر ۱۹۹۴ و سال ۱۹۹۵ است که دیدارهایش با رهبران احزاب سکولار و مقامات عالی ترکیه را آغاز کرد. دو ملاقات با خانم تانسو چیللر، نخستوزیر وقت، در ۳۰ نوامبر ۱۹۹۴ و ۹ ژوئن ۱۹۹۵ و سه ملاقات با بولنت اجویت، رهبر حزب دموکراتیک چپ، در سال ۱۹۹۵ از دیدارهای این دوران اوست. (حزب دموکراتیک چپ انشعابی از حزب جمهوریخواه خلق بود که در ۱۴ نوامبر ۱۹۸۵ تأسیس شد. اجویت از دولتمردان سرشناس ترکیه بود که پیشتر دو دوره و سپس از ژانویه ۱۹۹۹ تا به قدرت رسیدن دولت حزب اسلامگرای عدالت و توسعه در ۱۸ نوامبر ۲۰۰۲ ریاست دولت را به دست داشت.) گولن در مه و ژوئن ۱۹۹۵ با حکمت چتین، رهبر حزب جمهوریخواه خلق و مسعود یلماز، رهبر حزب وطن، نیز دیدار کرد.
گولن برای نخستین بار در ۳ ژوئیه ۱۹۹۵/ ۱۲ تیر ۱۳۷۴ در شبکه تلویزیونی رسمی ترکیه (تی. آر. تی) ظاهر شد و سخن گفت و در ۲۵ ژوئیه همان سال «انجمن سربازان نیروهای مسلح ترکیه» به پاس اهدای ۵۰ میلیون لیره کمک گولن به این انجمن طی نامهای از او تشکر کرد. در کارنامه دیدارهای این دوران گولن، ملاقات با نجمالدین اربکان و سایر رهبران احزاب اسلامگرای وقت ثبت نشده به رغم این که گولن خود را رهبر دینی معرفی میکرد و باید به جبهه اسلامگرایان تعلق میداشت که در آن زمان از نظر پایگاه اجتماعی قدرت سیاسی روبه رشد ترکیه بودند. گولن در قبال کودتای «پُستمدرن» ۲۸ فوریه ۱۹۹۷ که به برکناری دولت نجمالدین اربکان انجامید، و نیز در قبال دو مصوبه «دادگاه قانون اساسی» ترکیه در ۱۶ ژانویه ۱۹۹۸ و ۲۱ ژوئن ۲۰۰۱ که به انحلال احزاب اسلامگرای «رفاه» و «فضیلت» انجامید، ساکت بود و هیچ اعلام حمایتی از او به سود اسلامگرایان مشاهده نشد. بدینسان، برکشیدن گولن و پیدایش و گسترش سریع «جنبش گولن» را باید جریانی موازی با رشد اسلامگرایی در فضای سیاسی ترکیه دانست که به طور جدی از نیمه دهه ۱۹۸۰، با بحران فروپاشی اتحاد شوروی و توجه جدی غرب به آینده جمهوریهای مسلماننشین شوروی، آغاز شد و از نیمه دهه ۱۹۹۰ گولن را به رهبر دینی مقبول و مورد حمایت کانونهای قدرتمند مالی ـ سیاسی ترکیه و غرب بدل کرد.
به این دلیل، طی سالهای پس از ساقط شدن دولت اربکان در پی کودتای پُستمدرن ۲۸ فوریه ۱۹۹۷ تا صعود حزب عدالت و توسعه (۱۸ نوامبر ۲۰۰۲)، دستگاههای رسانهای و تبلیغاتی عظیمی در تلاش بودند تا گولن را در مقام برجستهترین چهره دینی ترکیه مطرح و تثبیت کنند. ملاقات ۹ فوریه ۱۹۹۸ گولن با پاپ جان پل دوم در واتیکان مهمترین این تلاشها بود که به همراه دیدارها و اقدامات تبلیغاتی دیگر در سال ۱۹۹۸ گولن را در ترکیه به اوج شهرت رسانید. گولن در ۲۱ مارس 1999 - / اول فروردین ۱۳۷۸ به بهانه معالجه به ایالات متحده آمریکا مهاجرت کرد و از آن پس تا به امروز در خانه بزرگ ویلایی یا در واقع در قلعهای بشدت حفاظت شده در حومه شهر کوچک سیلرزبرگ ایالت پنسیلوانیا ساکن است و به عنوان رهبر تشکیلات عظیم فراملیتی «جنبش هیزمت» شناخته میشود. به این ترتیب، باید گولن را جریانی موازی دانست که مطلوب کمالیستهای ترکیه بود و مورد حمایت سیاسی و تبلیغاتی و مالی آنان و شرکای غربیشان به عنوان آلترناتیو اسلامگرایی واقعی در ترکیه و به همین دلیل به این سرعت توانست در مدت بسیار کوتاهی به شبکه عظیم جهانی تبدیل شود که از آفریقا تا مغولستان و آسیای میانه و آلمان و آمریکا و اقلیم کردستان عراق شبکه مدارس و نهادهای مالی و آموزشی آن گسترده است و ثروت نقد آن بیش از ۲۵ میلیارد دلار تخمین زده میشود.
آیا مستنداتی وجود دارد که جریان گولن را کانونهای معینی از زمان فروپاشی شوروی در دهه ۱۹۸۰ ایجاد کردند و در دهه ۱۹۹۰ به عنوان جریان موازی اسلامگرا در مقابل جریان اسلامگرایی نجمالدین اربکان برکشیدند؟
افراد زیادی درباره سوابق خانوادگی گولن حرفهایی مطرح کردهاند که آدمهای غیرمطلعی نبودند. گفته میشود که خانواده گولن اصالتاً اهل منطقه اخلاط در شمال دریاچه وان در ولایت بتلیس است که منطقهای کرد و ارمنینشین است. سمیح طوفان گولآلتای که در دادگاه ارگنهکن به ۱۲ سال زندان محکوم شد، مدعی است که گولن اصالتا ایرانی است و جد پدریاش بابی بود که به دلیل مشارکت در ترور نافرجام اول ناصرالدین شاه به اخلاط ترکیه گریخت و همانجا متوطن شد و تنفر گولن از ایران به همین دلیل است. یا مصطفی یکسوز، که آدم غیرمطلعی نیست، ادعا میکند که گولن از جانب مادربزرگ مادریاش به نام خدیجه خانم از طایفه شکری پاشازاده است از یهودیان سفاردی که در اواخر سده پانزدهم میلادی از اسپانیا به ترکیه مهاجرت کردند و بخش بزرگی از آنها تبار یهودیشان را پنهان کرده و خود را ترک معرفی میکنند. این ادعاها، به دلیل اهمیت راویان آن، قابل تأمل است یعنی ارزش شنیدن دارد ولی تا زمانی که مستند نباشد قابل استناد نیست، ولی برایم قابل قبول است که خانواده گولن به دلایلی، احتمالاً درگیری محلی، از اخلاط به روستای کوروجوک در منطقه پاسینلر از توابع ارزروم مهاجرت کردهاند. گولن در همین روستا به دنیا آمده.
در مورد پیوند فرآیند اعتلای گولن و رشد سریع تشکیلات آن از زمان شروع بحران فروپاشی اتحاد شوروی در نیمه دهه ۱۹۸۰ در غرب این مساله بارها مطرح شده. من در بالا فقط سیر حوادث را نوشتم و نخواستم استناد کنم به این سخنان که باید مستند شود. برای مثال، دکتر پل ویلیامز، با استناد به برخی کارشناسان بازنشسته اف.بی.آی، در سال ۲۰۱۰ ادعا کرد که پروژه گولن با کمک سیا در زمان شروع پرستروئیکای گورباچف برای کار در جمهوریهای مسلماننشین شوروی آغاز شد و سپس سیا در دوران دولت بیل کلینتون (۱۹۹۳ ـ ۲۰۰۰) میلیونها دلار پول ترانزیت هروئین افغانستان به اروپا و از آنجا به آمریکا را به جنبش گولن تزریق کرده است. ویلیامز مدعی است که «به رغم شهادت این افراد دولت اوباما چشم بر فعالیتهای گولن و دژ او در پنسیلوانیا بسته است.» با اوجگیری جنبش اسلامگرایی ترکیه، از اوایل دهه ۲۰۰۰ که موفقیت اسلامگرایان قابل پیشبینی بود، گولنیها به حمایت از حزب عدالت و توسعه برخاستند و از این طریق موفق شدند در دوران ۱۳ ساله اخیر، بویژه در دستگاه قضایی، نفوذ چشمگیر پیدا کنند. به عبارت دیگر، جنبش گولن را میتوان تداوم همان شبکه ارگنهکن دوران جنگ سرد (مبارزه با کمونیسم) دانست ولی در پوشش اسلامگرایی و متناسب با فضای سیاسی روز ترکیه. این نفوذ و اقتدار گسترده «فتحاللهچیها» در دیوانسالاری ترکیه در گزارش سال ۲۰۰۹ جیمز جفری، سفیر ایالات متحده آمریکا در ترکیه، منعکس شده که در اسناد ویکیلیکس انتشار یافته است. گزارش جیمز جفری نشان میدهد که گولنیها در قالب اسلامگرایان خیلی تندرو عمل میکردند. برای مثال مینویسد: «جنبش فتحالله گولن کنترل کامل حکومت ترکیه را به دست گرفته و سیاستهای ضداسرائیلی و ضدآمریکایی را دیکته میکند.» این روش تندروی را در ماجرای دستگیری اعضای شبکه ارگنهکن و بازجویی و محاکمه آنها نیز دیدیم، که نقش عمده را گولنیها به دست داشتند، به نحوی که موجب اعتراض شدید عبدالله گل و اردوغان شد و اردوغان در مورد صدور حکم سنگین محکومیت ژنرال ایلکر باشبوغ، رئیس پیشین ستاد کل نیروهای مسلح ترکیه، گفت: «تاریخ کسانی که [ژنرال] باشبوغ را عضو یک سازمان تروریستی خواندهاند نخواهد بخشید.»
تعارض گولنیها با دولت اردوغان پس از خشونت آنان در دستگیری اعضای واقعی یا متهم به عضویت در شبکه ارگنهکن در اوایل سال ۲۰۱۳/ ۱۳۹۲ با ماجرای جنجالی رضا ضراب شروع شد که گولنیها شبکه پنهان پولشویی از طریق بانک خلق ترکیه (هالک بانک سی) را که بانک ملی ترکیه به شمار میرود، لو دادند. دولت اردوغان در این ماجرای پنهان مالی پورسانت خوبی میگرفت و به علت این ماجرا، به گفته علی باباجان، معاون اردوغان، ظرف چند روز ارزش سهام هالک بانک بیش از یک میلیارد و ۶۲۵ میلیون دلار کاهش یافت و سایر کمپانیهای ترکیه نیز بیش از ۲۰ میلیارد دلار کاهش ارزش سهام داشتند. از این زمان، یعنی از دسامبر ۲۰۱۳/ آذر ـ دی ۱۳۹۲ درگیری آشکار گولنیها با دولت اردوغان و تهاجم دولت اردوغان برای تسویه گولنیها شروع شد که اوج آن کودتای نافرجام شامگاه جمعه ۱۵ ژوئیه ۲۰۱۶/ ۲۵ تیر ۱۳۹۵ است.
دلایل نزدیکی گولن با نئوکانهای آمریکا چیست؟
دلیل این نزدیکی اشتراک اهداف این دو جریان در برانداختن دولت حزب عدالت و توسعه ترکیه است. همراهی علنی نئوکانها با گولنیها علیه اردوغان از اوایل ۲۰۱۳ یعنی کمی قبل از ماجرای پارک گزی (خرداد ۱۳۹۲) شروع شد و در ماجرای کودتای اخیر به اوج رسید. در ماجرای رضا ضراب (دسامبر ۲۰۱۳/ آذر ـ دی ۹۲) نیز شنیده شد که گویا ابتدا لابی اسرائیل (آیپک) از شبکه نقل و انتقالات مالی ایران مطلع شده و به هالک بانک ترکیه هشدار داده و پس از بیاعتنایی اردوغان گولنیها ماجرا را به افشاگری گسترده فساد مالی علیه اردوغان و خانوادهاش تبدیل کردند. سیر تحول نگاه نئوکانها به گولن را در مواضع مایکل روبین، چهره سرشناس و مؤثر نئوکان، میتوان دید که پایاننامه دکترایش درباره ایران است و در میان نئوکانها متخصص ایران و ترکیه به شمار میرود. مایکل روبین در مقالهای که در سال ۲۰۰۸ در «نشنال ریویو» منتشر کرد با عنوان «نقطهعطف ترکیه» گولن را متهم کرد که مانند آیتالله خمینی در ترکیه حکومت اسلامی تأسیس خواهد کرد. روبین در سال ۲۰۱۰ نیز گولن را «رهبر کالت» (فرقه دینی بسته مبتنی بر انضباط شدید و رهبری متمرکز) خواند که بیشترین شباهت را به آیتالله خمینی دوران تبعید دارد. همین مایکل روبین در مارس ۲۰۱۵، مقالهای در «مجله کامنتاری»، از نشریات درجه اول نئوکانها، منتشر کرد در ستایش از اسلام گولنی و این مقاله را وبسایت رسمی «هیزمت نیوز»، ارگان جنبش گولن، تجدیدنشر کرد. روبین در مقاله جدیدش گولن را مروج تفاهم و گفتوگوی بین ادیان، مدرنیسم و رواداری دینی خواند و نظر سابق خود و سایر منتقدان آمریکایی و آلمانی گولن، ازجمله گزارش ماکسیمیلیان پاپ در اشپیگل را رد کرد. این مقاله را باید سرآغاز چرخش علنی مواضع نئوکانها به سود گولن دانست که بخصوص در کودتای ۱۵ ـ ۱۶ ژوئیه ۲۰۱۶ نمود یافت. مایکل روبین در ۲۱ مارس ۲۰۱۶، یعنی چهار ماه قبل از کودتای نافرجام ۲۵ ژوئیه، مقالهای در وبسایت انستیتوی آمریکایی انترپرایز منتشر کرد که کودتای اخیر ترکیه را به شکل عجیبی پیشبینی بلکه توصیه میکرد و درباره آن راهنمایی میکرد. به این بخش از مقاله مایکل روبین توجه فرمایید: «رهبران کودتا ممکن است آماج انتقادهای مرسوم سازمانهای حقوق بشر و فعالان مدنی اروپایی و آمریکایی و آن دسته از روزنامهنگارانی واقع شوند که فوری خواستار آزادی روزنامهنگاران و محققان زندانی و رفع توقیف از روزنامهها و ایستگاههای تلویزیون و استرداد آنها به مالکانشان میشوند. مساله عضویت در پیمان ناتو نیز مهم نیست: کودتاهای سابق مانعی برای تداوم عضویت ترکیه و یونان در ناتو نبوده است. رهبری جدید [کودتاگران علیه اردوغان] اگر با کردهای ترکیه صادقانه برخورد کنند میتوانند آنها را به صحنه بکشانند. افکار عمومی اروپا و آمریکا با اعدام اردوغان و پسر و دامادش یا سایر نزدیکان اردوغان مانند اگمن باغیش و جنید زاپسو، موافق نخواهد بود ولی با محاکمه آنان به اتهام فساد و زندان طولانی آنها موافق خواهد بود. اردوغان در داخل و خارج ترکیه دوستانی دارد ولی آنها شیفته قدرت او هستند. وقتی اردوغان از قصرش اخراج شود خود را بسیار تنها و بیپناه خواهد یافت مانند صدام حسین در زمانی که محاکمه میشد.» مایکل روبین افزوده است: «من پیشبینی نمیکنم ولی تشدید مناقشات داخلی ترکیه و این واقعیت که [کودتای] ارتش ترکیه با پیامدهایی سختتر از آنچه ژنرال عبدالفتاح السیسی پس از کودتای مصر با آن مواجه شد، دست به گریبان نخواهد بود سبب میشود که هیچ کس حیرت نکند از این که وضع سیاسی بسیار دشوار ترکیه دشوارتر شود.»
مایکل روبین در مقاله دیگری در همان شب کودتا، پس از ترسیم چهرهای تیره از اردوغان فاسد و خودکامه، چهرهای بسیار زیبا از گولن ترسیم میکند به عنوان واعظی که «صلح و رواداری دینی» را ترویج میکند. من نمیتوانم مواضع مایکل روبین در مقالات فوق را تحلیل شخصی محققی منفرد و مستقل بدانم بلکه آن را انعکاس نظرات لابی مقتدر نئوکان میدانم. میدانید که نئوکانها حزب و تشکل خاصی نیستند و آنچه به نام آنها شهرت مییابد مواضع چهرههای سرشناسی است که به «لابی نئوکان» شهرت یافتهاند.
فتاح غلامی/ روزنامهنگار
جام جم آنلاین گزارش میدهد
جام جم آنلاین گزارش میدهد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد؛
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک فعال سیاسی:
یک نماینده مجلس:
در گفتوگوی «جامجم» با استاد حوزه و مبلغ بینالملل بررسی شد
گفتوگو با موسی اکبری،درخصوص تشکیل کمپین«سرزمین من»وساخت و مرمت۵۰خانه در منطقه زنده جان