به گزارش جام جم، پشت این ظاهر آراسته و تا حدودی آرام داستانی پنهان شده که تا امروز او را در بر میگیرد. داستانی از جنس روزمرگیهای ما که سراسر اتفاق و تا حدودی بدشانسی است.
جوان که بود برای تجارت فرش ایران را به مقصد ژاپن ترک کرد. او که قبل از اینها کشتیگیر بود و برای ایران افتخارآفرینی میکرد، در تجارت فرش هم تا حدودی موفق شده بود. به قول خودش کار و بارش بد نبود و اوضاع خوب پیش میرفت تا اینکه جریان دستگیری یاکوزاها در ژاپن پیش آمد.
در آن زمان یک موج عظیم مبارزه با یاکوزاها، ژاپن را فرا گرفته بود. دولت ژاپن روی مهاجران حساس بود و همه آنها را تحت نظر قرار میداد. بهروز لطفینسب نیز از این قاعده جدا نبود.
کشتیگیر سابق ایرانی درباره آن دوران میگوید: «در عملیات بازداشت یاکوزاها دستگیر شدم و به اتهام واهی نگهداری مواد مخدر من را 11 سال در زندان شکنجه دادند. به پلیس ژاپن آدرس خانهام را دادم تا به آنجا بروند و پاسپورتم را پیدا کنند. آنها رفتند، اما به جای پاسپورت خبر جاسازی مواد مخدر در خانهام را آوردند. من جا خورده بودم نه مواد مخدر مصرف میکردم و نه حمل. بعد از مدتی مشخص شد آن خانهای که رفته اند خانه من نبوده و آدرس را اشتباه گرفته بودند.»
ماموران از اشتباه خود دیگر حرفی نزدند و بهروز همچنان در زندانهای ژاپن زندانی بود. زندانهایی که در آن کوچکترین رسیدگی به زندانیان خارجی نمیشد. زندانیان هر روز و هر ساعت نه فقط شکنجه جسمی که از لحاظ روحی هم شکنجه میشدند.
در این وضعیت بهروز لطفی نسب در شرایطی زندانی شده بود که خودش هم دلیل ماجرا را نمیدانست.
از همه چیز و همه جا بی خبر بود.نه میتوانست شکایت کند و به کسی حرفی بزند.نه وکیلی داشت و نه راههای قانونی را بلد بود.اولین بار با گذشت پنج سال از دستگیریاش دادگاه حکمی علیه او صادر کرد. جلسات 26 جلسه دادگاه برای او برگزار شد. در این پنج سال آنقدر آزار و اذیت دید که دیگر زندگی تا حدودی برایش بی معنا بود.حتی چهار بار به جانش سوءقصد شد. خودش درباره این شکنجهها میگوید: «در غذای زندانیان داروهایی میریختند که یک بار مقدار این دارو در غذای من بیش از حد بود تا جایی که من نزدیک مرگ بودم، اما خدا را شکر نجات پیدا کردم.بار دیگر نیز دستم شکسته بود، اما آنها هیچ اقدامی برای مداوای من نکردند. چهار ماه بعد از شکستن دستم یادشان افتاد که من را باید دکتر میبردند و آن زمان بود که به بیمارستان فرستاده شدم.من در همه این روزها هیچ وکیلی نداشتم که بتوانم از خودم دفاع کنم.روزهایی که هرکدام به اندازه ده سال برایم طول کشید.»
پنج سال از دستگیری لطفینسب میگذشت، دادگاه به دلیل واهی حکم علیه او صادر کرده بود.او در خواست تجدید نظر به دادگاه داد و منتظر ماند.روزها از پی هم گذشت و او همچنان منتظر ماند. بجز انتظار و داشتن، امید تنها کاری که میتوانست انجام دهد، نوشتن نامه به خانوادهاش بود. او برای پدر و مادرش نامه مینوشت، اما تنها خوانندگان این نامهها زندانبانان بودند، نه هیچ کس دیگر. گاهی حتی نامههایی به دستش میرسید و در آن وضعیت خانواده برایش شرح داده میشد. او خوشحال بود از اینکه حداقل میتواند از خودش خبری به آنها بدهد، اما بعدها متوجه شد هیچ یک از آن نامهها را خانوادهاش ننوشته بودند.
با تمام این اوضاع او صبر کرد. 11 سال از عمرش را در این شرایط صبر کرد. روزها شکنجه شد، اما با امید منتظر آزادی ماند تا اینکه بالاخره روز موعود فرارسید. بالاخره بعد 11 سال نفس کشیدن در زندانهای ژاپن بالاخره دادگاه او را بیگناه دانست و تبرئه شد.
در این مدت زنده بود. زندگی نکرد، اما زنده ماند. معلوم نیست اگر فرد دیگری جای او بود میتوانست جان سالم به در ببرد یا نه، اما او که قبل از این هم ورزشکار بود توانست دوام بیاورد. از زندان آزاد شد. از زندانبانان رها شد. از ژاپن آزاد شد و به ایران آمد. رها شده بود، اما نه از خاطرات زندانش.
هر روز به آن روزها فکر میکرد و میدانست که 11 سال از عمرش به باد رفته است. بیکار نماند، وکیل گرفت و شکایت کرد.
لطفینسب بعد از آزادی از زندانهای ژاپن در سال 85 از طریق وکیل دادگستری از این دولت به دلیل نقض حقوق بشر شکایت کرد، از دادگاههای ژاپن گرفته تا مجامع بینالمللی، اما نتیجهای نداد تا اینکه با قانون جدید، این شکایت از طریق دادگاه ایران پیگیری شد. پرونده پس از دو سال روی میز رئیس دادگستری تهران رفت.
دکتر مرتضی نجفی اسفاد وکیل مدافع بهروز لطفینسب در این شکوائیه تمامی موارد نقض حقوق بشر و ضربههای اقتصادی و روحی و روانی لطفی نسب در زندانهای ژاپن و دلایل بیگناهی او را عنوان کرد. این دعوا در دادگاه بدوی بسیار خوب پیگیری شد و دولت ژاپن به دادگاه احضار شد، اما حضور پیدا نکرد.
لطفی نسب به اجبار از طریق وزارت امور خارجه موضوع را دنبال کرد. از این طریق توانست احضار قضایی را به سفارت ژاپن بدهد، اما در دادگاه بعدی باز نمایندهای از این دولت حاضر نشد و تنها لایحهای ارسال کردند که دادگاه ایران صلاحیت رسیدگی به این گونه دعاوی را ندارد.
وکیل لطفی نسب سه سال قبل در یک نشست خبری درباره این قضیه اظهار کرد: قاضی دادگاه بدوی پس از مدتی «رای عدم استماع» صادر کرد و ما به تجدیدنظر اعتراض کردیم و حالا به جهت حساس بودن این پرونده و غرامت یک میلیارد دلاری که درخواست شده پرونده برای تعیین تکلیف روی میز رئیس دادگستری استان تهران قرار گرفته است تا اظهارنظر کنند.
هرچند دولت ژاپن گفت دادگاههای ایران صلاحیت رسیدگی ندارد، اما براساس قانون جدید مجلس، اتباع ایرانی میتوانند علیه دولتها اقامه دعوا کنند.
لطفینسب درباره پیگیریهای پروندهاش گفت: «این پرونده دو سال در دادگاههای ایران در گردش بود. دکتر نجفی اسفاد نیز با دلایل مختلف ثابت کرد چون پرونده حقوق بشری است ایران صلاحیت رسیدگی به این پرونده را دارد. بعد از اثبات این ادعا پرونده دوباره به شعبه اصلی خود بازگشت و قاضی توانست رای صادر کند. پرونده دوباره از طریق وزارت امور خارجه پیگیری شد. در کمیسیون کنسولی که بین دولتها برگزار میشود موضوع من نیز مطرح شد. مسئولان ژاپن با گرفتن مدارک مربوط به من، گفتند اجازه بدهید تا بعد از بررسی جواب بدهیم.»
بعد از مدتی از طریق کنسولی باز پرونده پیگیری میشود، اما مسئولان ژاپنی با گفتن چند جمله موضوع را از سر خود باز کردند. آنها با اعلام این موضوع که دولت ما روی قوه قضائیه استقرار ندارد اظهار داشتند: ایران اگر میخواهد این پرونده را پیگیری کند و مدرک میخواهد باید به صورت مستقیم از طرف دستگاه قضایی ژاپن اقدام کند.
لطفینسب درباره دادگاهی که پیش رو خواهد داشت میگوید: مسئولان دولت ژاپن کوچکترین کمکی به روند پرونده من نکردند. امیدوارم حداقل دادگاه به نفعم پیش برود. شاید بتوانم ذرهای از 11 سال شکنجهام را جبران کنم. دادگاه تجدیدنظر در جدیدترین رای خود اعلام کرده به این پرونده میتواند رسیدگی کند و با این رای پرونده دوباره به جریان افتاده است. حال منتظر برگزاری دادگاه و صدور رای هستم تا با این رای ثابت کنم دولت ژاپن چه ظلمهایی به من کرده و اجازه نمیدهیم حقوق یک ایرانی در کشورهای خارجی پایمال شود.
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
دانشیار حقوق بینالملل دانشگاه تهران در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
یک پژوهشگر روابط بینالملل در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتوگو با امین شفیعی، دبیر جشنواره «امضای کری تضمین است» بررسی شد
سردیت نشه???!!!
مثلا بیرون از زندان بودی،شق القمر میكردی،!?
یه چیزی بگو،كه بگنجه،،،
مرگ با عزت بهتر از زندگی با ذلت